آفتابنیوز : در کتاب
موضع تجربي ( The Empirical Stance)،
فراسن (Bas C. van Fraassen) ادعا می کند که مسئله انقلابهای علمی، چالشی است با معرفت شناسی ِ سنتی، و روشهای معمول معرفت شناسی نمی توانند به این مسئله پاسخ دهند.
در اینجا ما به زمینه های دیدگاه
فراسن و پیشنهادهای او می پردازیم. او در فلسفه كوانتوم و فلسفه فيزيك ِ زمان و مكان كار كرده است. اما نظرات او در منطق و فلسفه علم بسيار سرنوشت ساز شدند. او در منطق نظریه مهمی را با عنوان
«ابرارزيابي» (super valuation) مطرح می کند و در فلسفه علم نظریه مشهورش
«تجربه گرايي سازنده» (constructive empiricism) است که آنرا در برابر
رئالیسم علمی عصر خودش مطرح کرده است.
از سوي ديگر، مسأله
انقلابهاي علمي در فلسفه علم از جانب
تامس كوهن (1996-1922) مطرح شد. كوهن يكي از مهمترين فيلسوفان علم بود و گفت امور اجتماعي در رشد و پژوهش يك علم نقش تعيين كننده دارند. كارهاي كوهن ديدگاههاي پوزيتويستي را تضعيف كرد و زمينه اي زا براي آراء
فراسن فراهم كرد.
فراسن درباره اهمیت انقلابهای علمی ادعایی بزرگ می کند و می گوید اگر ما به مسئله انقلابهای علمی دقت کنیم می بینیم که دلیل کافی برای رها کردن همه استراتژیهای عینی در معرفت شناسی داریم. به عبارت ديگر، همه معرفت شناسی ِ فلسفه تحلیلی را می توان کنار گذاشت. چنانچه جانشین او خیلی از
پراگماتیسم و
اگزیستانسیالیسم استفاده می کند.
این چالش ِ انقلابهای علمی مورد بحث فیلسوفان دیگر واقع شد.
فريدمن (Michael Freedman) جانشینی برای معرفت شناسی معاصر مطرح می کند که بیشتر نئوکانتی است؛ اگر چه خیلی با کانت فاصله دارد.