به موضوع نداشتن مانیفست اشاره کردید؛ در این ۴ سال هر گعده و گروهی ادعا می کرد که ما اعتدالی هستیم؛ از اصلاح طلبان تا برخی گروه های اصولگرا. در این صورت کدام جریان باید پاسخگوی عملکرد دولت باشد؟
متاسفانه باید بگویم هیچ جریانی موظف به پاسخگویی نیست. یعنی چون حزبی وجود ندارد و جریان ها به شکل شناور وجود دارند، بنابراین حتی روی افراد مشخص و فعال سیاسی می توانیم در گذر زمان تعییراتی را در مواضعشان ببینیم.
نهایتا اگر هم بگوییم چرا ۴ سال پیش آن موضع را گرفتی و حالا این طوری شدی، نهایتا می گویند که تغییر کرده ایم. اوایل انقلاب که بیشتر اختلافات روی مبحث اقتصاد بود، این نوع مواضع بیشتر دیده می شد؛ مثلا اقتصاد تمرکزی با اقتصاد مردمی. مثلا اگر به فردی در سال ۶۷ می گفتی چرا موضع اقتصادی ات اینگونه شده؟ می گفت من با سال ۶۰ فرق کرده ام.
اصلاح طلبان در ۴ سال گذشته از حامیان اصلی آقای روحانی بوده و البته کماکان هم هستند. فکر می کنید رییس جمهور در ۴ سال آینده به لحاظ پز و ژست سیاسی، بیشتر ژست اصلاح طلبی به خود بگیرد یا ژست اصولگرایی؟
ما که آینده را نمی دانیم اما در مجموع بعد از تعیین نتایج انتخابات، شاید دو سه هفته اول، پس لرزه های انتخابات آقایان را تا حدودی مجبور به اتخاذ برخی مواضع تند می کرد اما از زمانی که اظهارات رسمی ریاست جمهوری مثل تنفیذ، تحلیف یا معرفی اعضای کابینه آغاز شد، روحانی در مجموع اعتدال خوبی در حرف های خود گرفت.
من از سخنان شما اینگونه برداشت می کنم که هر گاه آقای روحانی به رای اصلاح طلبان نیاز دارد، حرف های تند و نامتعارف می زند و هرگاه کار از کار می گذرد، رسمی و اعتدالی می شود.
خیر؛ حتی بعد از اینکه نتایج انتخابات مشخص شد، باز هم روحانی دو سه جایی حرف های تندی زد.
البته نسبت به حرف های تندی که در ایام انتخابات زد، ناچیز بود.
حالا شما خیلی روی این مساله زوم نکنید. شاید بقیه کاندیداها هم این اتفاق برایشان افتاد. مثلا خود قالیباف یا میرسلیم یا حتی رییسی بعد از انتخابات حرف هایی زدند که چندان ضروری نبود.
روحانی به طور آگاهانه به اصلاح طلبان سهم نمی دهد؟
بله؛ روحانی کسانی را انتخاب می کند که بتواند با آن ها کار بکند. برخی توقعات اصلاح طلبان -اصولگرایان هم می توانند اینگونه باشند- ممکن است جوری باشد که روحانی احساس کند نمی تواند در میدان اجرا به آن ها جواب بدهد. اینکه می گویم نمی تواند جواب بدهد نه اینکه یک مانع فیزیکی بالای سرش باشد، می تواند این مانع، مانع فکری و مواضع خودش(روحانی) باشد؛ یعنی فکر کند که نمی تواند با این سهمیه دادن ها، کارش را جلو ببرد؛ بنابراین با توجه به منویات خود کابینه را خواهد چید.
ما از گذشته دو نحله اصلی در فضای سیاسی کشور داشتیم؛ اصلاح طلبی و اصولگرایی. فکر می کنید امروز وجه افتراق اصلاح طلبی و اصولگرایی چه باشد؟
ما پیش و پس از پیروزی انقلاب - منهای دو سال ابتدایی بعد از انقلاب - یک سری مواضع اصولی داشتیم که همه روی آن هم نظر بودند. پس از آن، آرام آرام مواضع متفاوت شد. مساله موضع ایران درباره خصومت های هییت حاکمه آمریکا از سال ۴۲ آغاز شد و در تمام دوران مبارزه و حتی پس از پیروزی انقلاب هم ادامه داشت که بعدها منجر به تسخیر لانه جاسوسی و... شد.
مجلس شورای اسلامی روز ۱۳ آبان قانونی به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تصویب کرد. یک زمانی بعضی نیروهای اصلاح طلب آنقدر مواضع شان نسبت به آمریکا تند بود که وقتی ما می گفتیم همه مردم باید مواضع شان را علیه آمریکا اعلام کنند؛ آن ها می گفتند نه! این مساله باید در انحصار ما باشد؛ ما سمبل مبارزه با آمریکاییم!
جریان موسوم به چپ سنتی.
بله؛ یک زمان مواضع آن بود، یک زمان هم آنقدر این مواضع تحلیل رفت که بعد از فتنه ۸۸ به جایی رسیدیم که دیگر نمی توانستند بگویند درود بر آمریکا؛ برای اینکه مرگ بر آمریکا را کم رنگ کنند، می گفتند مرگ بر همه؛ روسیه و فرانسه و اسرائیل و آمریکا و...یعنی می خواستند برای آمریکا شریک هم تراز پیدا کنند؛ به بیان دیگر می خواستند هزینه های آمریکا را در اذهان عمومی کاهش دهند.
نظر شما نسبت به «نواصولگرایی» که از سوی آقای قالیباف مطرح شد، چیست؟
من اصلا نفهمیدم ایشان چه گفت؛ باید از خودشان سوال کنید. اگر بحث این است که جریانات سیاسی اعم از اصولگرا، اصلاح طلب و معتدل کشور، مانیفست اعلام کنند و موضع بگیرند، من این را قبول دارم. ممکن است اسم شان هم چیز دیگری بشود؛ چون این اسم ها را یا ما برای خود یا برای رقیب انتخاب کرده ایم؛ امروز شاید واژه اصولگرایی کم کم منتفی شود؛ مثلا بگویند تفکرانقلابی، غیر اتقلابی و ضد انقلابی. حالا اگر کسی بخواهد غیر انقلابی و ضد انقلابی را با هم مخلوط کند، برای خودش انحراف است.
اگر منظور آقای قالیباف این است که اصولگرایان دور هم جمع شوند و روی مانیفستی تفاهم کنند و مجموعا به یک حزب برسند و روابط داخلی حزب را تعریف کنند، این یک چیز بسیار خوب است و ما هم قبول داریم؛ حالا اسمش می تواند نواصولگرایی یا انقلابی گری یا مثلا حزب الف شود؛ حالا ما با اسم کاری نداریم؛ مسما برای ما مهم است.
ارزیابی شما از کابینه دوازدهم چیست؟
جریانات فعال کشور را اگر بخواهیم حساب کنیم، هر کدامشان میتوانند به دلیلی از کابینه ناراضی باشند اما من در مجموع احساس میکنم روحانی تلاش کرده کابینه نسبتاً معتدلی را معرفی کند. این آقایانی که معرفی شدهاند، بیش از آنکه جریانات سیاسی برایشان مهم باشد، وظیفههای بوروکراتیک و اجرایی برایشان مهم و دغدغه است. یک زمانی مرحوم هاشمی میگفت «همه از من انتظار دارند وزرایم سیاسی باشند؛ من در پاسخ شان میگفتم من به اندازه کافی سیاسی هستم، اجازه بدهید وزرایم تکنوکرات باشند.» به خاطر همین هم میگویم روحانی تلاش کرده وزرایش بوروکرات و تکنوکرات باشد تا از جریانات سیاسی. گاهی اوقات زیادی سیاسی فکر کردن در اجرا، مشکل و نقیصه ایجاد میکند. از این جهت احساس میکنم که دغدغه وزرای معرفی شده، بیشتر انجام وظایف بخشی خود باشد تا اینکه بخواهند کار سیاسی بکنند.
در زمان معرفی کابینه دوازدهم بسیار شایع شد که لاریجانی در تعیین وزرا نقش دارد. حتی گفته شد که برخی وزرا انتخاب شخص لاریجانی هستند. نظر شما در این خصوص چیست؟
این مسئله را خود آقای لاریجانی به طور رسمی تکذیب کرد و گفت که هیچ بده بستانی وجود ندارد.