کد خبر: ۴۷۴۸۱۴
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۹

ادعای عجیب درباره تلفات آلودگی هوای تهران

مدیر کل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید تلفات آلودگی هوا در تهران به اندازه سقوط سالانه ۱۰۰ بوئینگ پانصد نفری است.
آفتاب‌‌نیوز : شفقنا با محمد درویش، مدیر کل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست درباره بحران آب، الودگی هوا و خاک و چالش‌ها و چشم انداز محیط زیست ایران به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه آمده است:

* مهم‌ترین مسئله‌ی محیط‌زیست در حال حاضر بحران آب و آلودگی هوا در کلانشهرها علی‌الخصوص در پایتخت بیشتر به چشم می‌آید، به نظر شما دولت و به ویژه سازمان محیط زیست در چهار سال آینده مهم‌ترین برنامه‌ای که باید در این راستا داشته باشد، چیست؟

اولاً که مهم‌ترین بحران محیط زیست ما آلودگی هوا یا بحران آب نیست،  مهم ترین بحران محیط زیستی ما بحران خاک است. در واقع سه برابر متوسط آسیا  نرخ هدر رفت خاک از آن ما است و  بالاترین نرخ را در جهان داریم. ما سالانه دو میلیارد تن خاک را داریم از دست می‌دهیم که با توجه  به این که هر تن خاک بیست و هشت دلار ارزش گذاری شده است. یعنی ما سالی  ۵۶ میلیارد دلار خاک داریم از دست می دهیم که سرمایه ملی نیز به شمار می‌آید. سال ۹۵ ما بالاترین میزان تولید کشاورزی را داشتیم اگر ارزش کل تولید کشاورزی اعم از زراعت، باغ، دام، طیور، شیلات و…باشد سال گذشته چیزی حدود ۴۷ یا  ۴۸ میلیارد دلار بود و ما برای این  کشاورزی ۵۶ میلیارد دلار خاک داریم از دست می‌دهیم.

*با توجه به این میزان از دست دادن خاک در ایران، سرعت خاکزایی ما چقدر است؟

سرعت خاکزایی در ایران یک ششم سرعت از دست رفتن خاک است و اگر کشوری خاک خود را از دست بدهد به این منظور است که کارش تمام شده است. به دلیل اینکه هر سانتی‌متر خاک در ایران  به طور متوسط ۸۰۰ سال زمان می‌برد تا شکل بگیرد. کشورهایی که دچار کمبود آب باشند با تمهیدات مختلف می‌توانند  آب خود را جبران کنند، در آخرسر می‌توانند بروند نمک زدایی از آب دریا کنند، و آب خود را جبران کنند. اما کشوری که خاک نداشته باشد هیچ کشوری  به آن خاک نمی‌دهد.

*چراغ قرمز  بحران خاک از چه زمانی روشن شد؟

از سال ۱۹۸۰ بود که گزارش فاوا منتشر شد و اعلام کردند که ۵۶ ملیون هکتار از وسعت ایران فرسایش  بالای ۱۲ تن در هکتار است.

*ما بعد از این همه سال هنوز نتوانستیم برای این موضوع راه حلی پیدا کنیم؟

نه تنها برنامه‌ای نداشتیم بلکه به مراتب وضعیت بدتر شد.

*دلیل بحران کمبود خاک چیست؟

ما موقعی معضل فرسایش خاک را درک کردیم که سد ساختیم. وقتی سد ساختیم گفتیم‌ سدی که  عمر متوسط آن را  ما ۵۰ سال گذاشته بودیم  چرا آنقدر زود پر شد، چرا دیگر  کارایی ندارد؟ بعد فهمیدیم این خاک‌ها شسته می‌شود و پشت این سدها پر می‌شود، بعد تازه با یک بحرانی  به نام لایروبی سدها روبرو شدیم و فهمیدیم که چرا  نرخ فرسایش خاک در ایران زیاد هست. این که می‌گویند سدها به هیچ درد نمی‌خورد  به این درد خورد،  تنها دردی که این سدها به آن می‌خوردند این هست.

*پس در حال حاضر  بحران کمبود آب و آلودگی هوا معضل جدی ما بشمار نمی‌آید؟ 

چرا معضل است، خیلی معضل جدی‌ای هم هست ولی بحران خاک به مراتب بحران جدی تری است.

*چه شد که ما بحران خاک پیدا کردیم؟

ما به بهانه‌ی توسعه‌ی کشاورزی رفتیم در اراضی شیبدار،  اجازه دادیم تراکتور  برود و آنها را تبدیل  به دیمزار کردیم، دیمزارها حداقل ۶ ماه از سال خالی و لخت هستند و در معرض قطرات باران به شدت قرار گرفتند چون پوشش گیاهی طبیعی‌شان را هم دامنه ها از دست دادند و عملاً شسته شدند و خاک آنها از بین رفت که یکی از مهم‌ترین دلایل این موضوع بود. دلایل دیگر، تغییر کاربری رویشگاه‌های جنگلی و اراضی  کشاورزی و تغییر کاربری اراضی کشاورزی به ویلاها و سکونتگاه‌های صنعتی و جاده سازی و راه سازی‌های غیراصولی و همه‌ی اینها دست به دست هم دادند تا  نرخ فرسایش خاک در ایران  به این مرز  فاجعه بار برسد. بخشی از فرسایش خاک ما فرسایش بادی است که خشک شدن تالاب ها  باعث شد چشمه‌های تولید گرد و خاک جدید بوجود بیاید که می توان گفت کانون‌های بحران فرسایش بادی را در واقع تشدید کرد. ماجرای جابه‌جایی خاک که حدود یک میلیارد تن از کل دو میلیارد تن ناشی از فرسایش بادی است همچنین نیمی از فرسایش خاک هم آبی و هم بادی است که این موضوع فاجعه بزرگی برای ما رقم می خورد. سدسازی‌ها یکی از مهم‌ترین دلایل خشک شدن تالاب ها در پایین دست است  به همراه توسعه‌ی کشاورزی،  زدن چاه‌های عمیق و غیرعمیق که باعث شده است  تالاب‌های ما نابود شود و  به جای تالاب ها در کانون‌های بحرانی فرسایش بادی شکل گرفته است. دریاچه‌ی ارومیه، گاوخونی، هامون، بختگان، تشت، بهارلو، کمجان،  هرژن، کافتر، شادگان ، هورالعظیم، اینها از جمله‌ی تالاب‌های ما هست که الان تبدیل به چشمه‌های تولید گرد و خاک شده است.

*سوالی که اینجا بوجود می آید این است که با توجه به کمبود خاکی که شما عنوان می کنید پس چرا ما قاچاق خاکی که سال گذشته عنوان شد داریم!

این که سال گذشته مطرح شد  قاچاق خاک نبود، قاچاق  یک ماده‌ی اولیه‌ی سیمان بود که به آن کلینکر می‌گویند که به بوشهر برده بودند که یک ماده‌ی خامی است. مثلاً سنگ آهن، مس صادر می‌کنیم این ماده اولیه نیز صادر می‌کنیم. یک گزارشی ۱۰ سال پیش از انتقال خاک‌های حاصلخیز  ما از  دامنه‌های  سهند و  سبلان داشتیم برای گلخانه‌های امارات متحده‌ی عربی و یک تفاهم نامه‌ای هم در واقع سفیر ما در قطر بسته بود برای لایروبی اروند رود و کارون که لایه‌های آن را ببرند به کشورهای حوزه‌ی جنوب خلیج فارس  به ویژه قطر که جلوی آن گرفته شد.  یعنی عملاً هیچ صادرات خاکی وجود ندارد.

*قاچاق خاک به آن صورتی که پارسال این همه سر و صدا ایجاد کرد وجود نداشت؟

نه اصلاً.

*بحران خاک فاصله بگیریم،  بحث آلودگی آب و کمبود آب را  شما چطور می‌بینید؟

آلودگی هوا بحران خیلی جدی‌ای در ایران هست. سال ۲۰۱۷، آژانس محیط زیست اتحادیه‌ی اروپا یک گزارشی را منتشر کرد از میزان تلفات آلودگی هوا در سال ۲۰۱۶، فکر می‌کنید در سال ۲۰۱۶ چند نفر در اثر آلودگی هوا کشته شدند؟ این نکته را اشاره کنم که کیفیت خودروهای اتحادیه‌ی اروپا خیلی خوب است ولی با توجه به این موضوع چهارصد هزار نفر کشته شدند و اتحادیه‌ی اروپا رسما اعلام کرد. در بریتانیا  ۴۰ هزار نفر سال گذشته کشته شدند، در لندن  ۹ هزار ولی جالبی مطلب اینجاست که  ایران نیز اعلام کرد که در تهران ۵ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا کشته شدند که این شوخی بزرگی است. یعنی در بریتانیا که حداقل استاندارد خودرو یورو۶ است و سوخت آن یورو۶ است  چهل هزار نفر کشته می‌شود، در لندن  نه هزار و پانصد نفر، در تهران حداقل  باید ۹۵ هزارنفر کشته شوند نه ۵ هزار نفر که متاسفانه ما اعلام نمی‌کنیم! به خاطر این که می‌ترسیم. مردم نگران می‌شوند و کاری  هم نمی‌توانیم برایشان کنیم.

*چرا ما از دهه ۶۰ الودگی هوا داریم و هنور نتوانستیم در این باره راه چاره‌ای بیاندیشیم؟

اصلاً ما داریم راه را اشتباه می‌رویم.  وقتی شما در یک اتوبان دارید راه را اشتباه می‌روید کم کردن سرعت تو را به مقصد نمی‌رساند، اگر می‌خواهید به مقصد برسید  باید شجاعت دور زدن داشته باشید. حرف من هم این است در اتحادیه‌ی اروپا که خودرو یورو۶ هست، بنزین یورو۶ هست،  چهل هزارنفر کشته شدند، پس حالا فرضاً بنزین یورو۴ هم نه، یورو ۶ بیاوریم، خودروها هم همه آخرین مدل باشد، چرا آمستردام، کوپنهاگ، استهکلم ، اِسلو رفتند به سمت ترد خودرومحوری به سمت ایجاد مسیرهای ایمن دوچرخه سواری، پیاده‌راه، گسترش حمل و نقل ریلی و چرا  دیگر نرفتند بزرگراه و پل بسازند؟  اتوبان بسازند؟  پارکینگ طبقاتی بسازند؟  چون اصلاً این راه جواب نمی‌دهد.

الان دیگر هیچ فرد خردمندی نمی‌آید وسط بافت تاریخی مثل نواب یک اتوبان بکشد خودش هم بگذارد لیدر سازندگی!  این یک خطای بزرگ است. کسی وسط بافت شهری‌اش اتوبان نمی‌سازد که مثل یک هیولا دی اکسید و مونوکسید کربن را در شهر بدمد.  اتفاقاً  ما باید کاری بکنیم تا وضعیت سخت‌تر شود تا وضعیت برای خودروسواری دشوارتر بشود که مردم رغبت کنند خودروهایشان را کنار بگذارند. اگر ما می‌خواهیم معضل آلودگی هوا را حل کنیم باید مبلمان شهری را  براساس انسان محوری از نو  تعریف کنیم. سازمان محیط زیست امسال آمده جشنواره سکونتگاه‌های سبز را دارد، برگزار می‌کند که از این طریق انگیزه ایجاد می‌کند برای رهبران شهری که هر رهبری که  بیشترین مسیر ایمن دوچرخه سواری را ایجاد کرد، بیشتر  مسیر پیاده راه ایجاد کرد و آلودگی صوتی را کم کرد و به سمت گسترش حمل و نقل ریلی رفت. آن وقت آن هست که دیده می‌شود،  آن هست که از معافیت‌های مالیاتی برخوردار می‌شود. اولین دوره این جشنواره امسال برگزار می‌شود.

*آیا با برگزاری همایش، تشکیل کمپین، سخنرانی ها و… مشکل حل می‌شود، چرا نباید یک راه حل  درست و حسابی در این باره داشته باشیم با توجه به اینکه تهران هر روز بزرگتر از روز گذشته می شود؟

شمافکر می‌کنید کی جوابگو است؟ من فکر می‌کنم یک راه اصلی این هست؛ این که ما فشار بیاوریم  خودروهای بی کیفیت را حذف کنیم و پلاک نکنیم، خودروهای  فرسوده را حذف کنیم و جایگزین بذاریم حتی به سراغ خودروهای هیبرید برقی برویم.

*فرهنگ  آمستردام را می‌خواهید  با فرهنگ ایران  یکی  کنیم؟

خیر، ولی آمستردام ظرف ۴۷ سال این اتفاق در آن افتاده است. نه ظرف یک سال،  ما در همین ۹۱ هفته‌ای که سه شنبه‌های بدون خودرو را راه انداخته‌ایم هشتصد و شصت و پنج کیلومتر مسیر ایمن دوچرخه سواری در ۱۴ شهر ایجاد کردیم و توانستیم تغییر راهبردی ایجاد کنیم، پس ما می‌توانیم در واقع کار مهمی در این حوزه انجام بدهیم. ما در واقع در ۹ شهر پیاده راه ایجاد کردیم. اصفهان  چهارباغ خود را به روی خودروهای موتوری بسته است و اینها اتفاقاتی است که  اتفاقاً از مرحله‌ی شعار و حرف  گذشته است و وارد مرحله‌ی عمل شده است.  این‌ها را ما  باید ادامه بدهیم. برای این که ادامه بدهیم  نیاز به این هست که انگیزه ایجاد کنیم.

*اشاره به شهرداری کردید، تعامل محیط زیست و شهرداری در زمان آقای قالیباف چطور بود؟

خیلی بد.

*چرا؟

در واقع آقای قالیباف کمتر فهمی از یک  شهر انسان محور داشت.  آقای قالیباف  عنوان کمپین انتخاباتی خود را  گذاشته بود «می‌خواهم ایران را تهران کنم». آقای قالیباف تابلو می‌گذاشت جلوی تونل نیایش،  جلوی تونل توحید،  جلوی اتوبان صدر که سیصد و چهل و هفت روز مانده به افتتاح آن،  ۲۴۰ روز مانده به افتتاح آن.  بعد گفت منفی ۷۰ روز، ببخشید دیر شد و همه می‌گفتند این عجب رهبری است، عجب شهرداری است دارد عذرخواهی می‌کند که  این پروژه دارد دیر تمام می‌شود. اما مسئله این هست که این پروژه‌ها اشتباه بود.  اگر ۵۰۰ هزارنفر ، ۵۰۰ هزار خودرو  در تهران دارد شماره گذاری می‌شود یک دلیل آن مبلمان غلط تهران است که  چراغ سبز نشان داد به خودرو محوری. شهروندان تهرانی بیست  میلیون ساعت از عمرشان در ترافیک هدر می‌رود که ارزش آن می‌شود ده هزار میلیارد تومان. تهرانی که بالاترین میزان نزاع در هر صد هزارنفر در کشور را دارد،  هفت هزار نزاع در هر صد هزار نفر که به خاطر این آلودگی صوتی که به ۸۲ دسی بل رسیده است. وقتی به آقای قالیباف می‌گفتیم که برای تهران مسیر ایمن دوچرخه سواری طراحی کنید، عنوان می‌کردند ۴۰۰ هزار میلیارد  پول آن می‌شود ما نداریم. اگر ندارید چطور ۶۸۰۰میلیارد تومان داشتید اتوبان صدر را دوطبقه کنید همچنین برای تونل توحید، نیایش و… ۱۱ هزار میلیارد تومان پول داشتید آن وقت ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه ندارید که مسیر دوچرخه سواری ایجاد کنید!؟ به دلیل اینکه در اولویت‌های شهرداری نبود!

*پس شورا، شهرداری، با محیط زیست هیچگونه تعاملی نداشتند؟

بله کاملاً. امیدواریم که این دوره بهتر باشد.

*پیش بینی شما از تعامل این دوره شهرداری و شورای شهر جدید با محیط زیست چگونه است؟

به نظرم این دوره تعامل بهتر است به خاطر این که این دوره از اعضا تمایلات محیط زیستی بیشتری دارند و تیمی که در راس کار آمده تیم خیلی قوی‌تر هستند. ما چندین جلسه با اعضای شورای شهر داشتیم که خروجی این جلسات این بود که به سمت انسان محوری حرکت کنند که اولین گامی که برداشتند مسیر ایمن دوچرخه سواری در خیابان کریمخان را ایجاد کردند و این اتفاق خجسته‌ای است که نشان دهنده‌ی تغییر است.

* بحران آب ما چقدر جدی هست؟

بحران آب ما بسیار جدی است.  ما به جای اینکه ۲۰ درصد تا ۴۰ درصد آب را در یک سال مصرف کنیم،  آب قابل استحصال‌مان بیش از ۱۰۰ درصد داریم مصرف می‌کنیم. هیچ وقت در تاریخ  ایران سابقه نداشته که  هم آلماگول، آلاگل، آج گل در پایاب اترک خشک شود،  هم گومیشان  یک و نیم کیلومتر عقب‌نشینی کند. هم خلیج گردان تبدیل شود به یک چشمه‌ی تولید گرد و خاک.

* دلیل کمبود آب چه هست؟  آیا استفاده‌ی نادرست هست  یا آن هم دارد قاچاق می‌شود؟

خیر. در واقع ما متناسب با واقعیت‌های اکولوژیک سرزمین بارگذاری نمی‌کنیم. ما در کمربند خشک جهان هستیم،  میانگین ریزش‌های آسمانی  ما یک سوم میانگین جهانی است،  تبخیر  ما ۵۰ درصد بیشتر است، بعد می‌آییم بر اساس  آسمان بارگذاری می‌کنیم، به توسعه‌ی کشاورزی مشغول هستیم، به توسعه‌ی صنایع پرمصرف مثل فولاد مشغول هستیم، یا سیمان، یا سفال یا لاستیک. در صورتی که مزیت‌های ما استحصال انرژی‌های نو است. مزیت‌های ما زیرساخت‌های لازم برای گردشگری پایدار است. رفتن به سمت کسب و کارهای سبز است.  اینها مزیت‌های ما هستند. ما در قلب جاده‌ی ابریشم قرار گرفتیم و می‌توانیم از محل ترانزیت بازرگانی  پول تولید کنیم، ما می‌توانیم از  ۴۷۰۰ کیلومتر مرز آبی خود پول تولید بکنیم،  ما می‌توانیم از سرمایه‌ی انسانی خود پول تولید بکنیم، از توریسم عشایر،  از توریسم علمی،  از توریسم پزشکی،  از توریسم ورزشی می‌توانیم پول تولید بکنیم، اما ما رفته‌ایم سراغ خودکفایی در کشاورزی و این بزرگترین بلا را بر سر منابع آب کشاورزی  ما ، منابع آب زیرزمینی ما  آورده است. همه‌ی تالاب‌های ما خشک شده است. ما به شدت دچار ضعف مدیریتی هستیم. ما می‌آییم گوجه فرنگی، هندوانه، برنج، چغندر می‌کاریم  و فقط اگر آب اینها را حساب کنیم ده‌ها برابر قیمت این محصولات است. ما باید ببریم به سمت گزینه‌هایی که مزیت‌های واقعی کشور ما هستند.  یعنی ما باید برویم  به سمت ایجاد  اکوکمپ‌ها، اکولوژها،  ایجاد اکوسافاری‌ها،  جامعه‌ی محلی و بوم نشین ما باید از محل تماشای چشم اندازهای منحصر به فرد طبیعی، تاریخی و فرهنگی  پول بسازیم و ما باید این زیرساخت‌ها را ایجاد بکنیم. باید فرودگاه‌های مجهز در تمام شهرهایمان ایجاد بکنیم، هتل‌های مجهز ایجاد بکنیم،  اکوکمپ‌های مجهز  ایجاد بکنیم.

*ارزیابی شما از مدیریت ۴ ساله خانم ابتکار چیست؟

دوره‌ی چهار ساله‌ای که خانم ابتکار ریاست سازمان را داشت از نظر حمایت نرم افزاری و سخت افزاری  یکی از فلاکت بارترین دوره‌‌های  سازمان محیط زیست بود.

*چرا؟

به شدت بودجه‌ی سازمان محیط زیست کم بود و کمتر هم شد.  حتی سال گذشته ۵۵ میلیارد تومان، یعنی یک سوم  بودجه‌ی سازمان محیط زیست کم شد. به خاطر تنگناهای دولت، به خاطر تحریم‌ها و به خاطر مشکلاتی که داشت،  بودجه‌ی سازمان محیط زیست به اندازه‌ی شهرداری ناحیه‌ی ۲ منطقه‌ی پنج تهران هم نیست. دولت جمهوری اسلامی ایران هر سال  به منطقه‌ی آزاد ارس، به منطقه‌ی آزاد ماکو،  ششصد میلیارد تومان کمک بلاعوض می‌کند. کل بودجه‌ی سازمان محیط  زیست هرگز به دویست میلیارد تومان نرسید.  این سازمان با این همه مسئولیت و با این پول چه کاری می‌تواند بکند؟  کاری نمی‌تواند بکند، حتی نمی‌توان پول بنزین محیط بانانش را بدهد. نگاه به محیط زیست یک نگاه فانتزی است. ما می‌خواهیم که یک سازمان محیط زیست داشته باشیم.  اما قرار نیست سازمان  محیط زیست ما قدرتمند باشد و  بتواند مسیر  توسعه را تغییر دهد.

*فکر نمی‌کنید همین آسیب  به بدنه‌ی ایران وارد می شود؟

بله. دارد می‌زند. این عدم توجه می‌زند اما  چون در درازمدت می‌زند و عمر دولت‌ها چهارساله است و  دولت‌ها می‌خواهند نشان بدهند که اشتغال ایجاد کردند و  تورم را مهار کردند حالا چهارتا درخت کمتر، چهارتا تالاب کمتر، اما بعد به یک جایی می‌رسیم که دیگر هیچ کاری نمی‌شود کرد. مثل  الان خشک شدن  دریاچه‌ی ارومیه که یقه‌ی دولت روحانی را گرفته است که باید بیست هزار میلیارد تومان هزینه کنیم تا  بتوانند دریاچه  را احیا کنیم.  یعنی هزار برابر بودجه‌ی سازمان محیط زیست در یک سال.

شما دقت کنید بالاترین میزان افسردگی،  طلاق، بزهکاری، قاچاق مواد مخدر در همچین شهری رخ می‌دهد. به نظر من، مردم در کلانشهرها زندگی نمی‌کنند که، زنده‌گی می‌کنند. با توجه به آلودگی‌های زیادی که داریم مردم همه دچار اختلالات روانی شدید هستند.  اینها همه در واقع نتیجه‌ی عدم  توجه به ملاحظات محیط زیستی در تهران است.  تهران به جای این که از محل عوارض درآمد حفاظت خود را تامین بکند از محل تراکم فروشی دارد تامین می‌کند. تهران همچنان ارزان ترین شهر ایران است.  همه رها می‌کنند می‌آیند تهران می‌گویند بالاخره  یک کاری هم پیدا می‌کنیم.  نباید اینطور باشد!

*چرا هیچ قدرتی وجود ندارد این را سامان بدهد؟

متأسفانه مدیرانی که قرار بوده در این حوزه‌ها مسئولیت داشته باشند فهم سکونتگاه‌های زیستی را در واقع نداشتند. آقای قالیباف می‌توانست یک فرمانده‌ی نیروی انتظامی خیلی خوبی باشد اما چرا آقای قالیباف باید شهردار تهران باشد؟

*چون هیچ کس جای خود نیست؟

هیچ کس جای خودش نیست و بعد هم همچین اتفاقی می‌افتد. حتی فکر می‌کند خیلی کار خوبی کرده است و باید رئیس جمهور شود.  بعد اسم کمپین خود را می‌گذارد «من می‌خواهم ایران را تهران بکنم»

*تهران را  از لحاظ بهداشت چطور می‌بینید؟

اگر بخواهم با دقت به این سوال جواب بدهم،  باید برویم به آمارهایی که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی  بوده رجوع کنیم،  این که در ۹ ماهه‌ی اول سال متوسط عمر درگذشتگان در تهران  ۴۹٫۸ دهم  است و روی کاغذ امید به زندگی ۷۷ هست در تهران، نشان دهنده‌ی این هست که وضع ما خیلی خراب است. اما اعلام نمی‌شود. پنج هزار نفر کشته در تهران یعنی این که ده تا بوئینگ  پانصد نفری سقوط بکند.  یک اتوبوس هفته‌ی پیش  ۹ نفر کشته داد چه جنجالی به پا کرد!  حتماً باید  ۱۰ بوئینگ سقوط بکند تا ما متوجه  عمق بحران در تهران بشویم. واقعاً وضعیت زمانی بغرنج‌تر است که یادمان باشد که  ۱۰ بوئینگ در تهران  سقوط نمی‌کند، ۱۰۰ تا بوئینگ است که دارد سقوط می‌کند!! و ما اعلام نمی‌کنیم. یعنی تلفات آلودگی هوا حدود ۱۰۰ هزار نفر است و در بیمارستان‌هاست و ما اعلام نمی‌کنیم.!!

*چقدر امید دارید این دوره‌ی  جدید شورا و  ریاست آقای نجفی می‌تواند کمک حال باشد؟

این امید را داریم که حداقل وضعیت بدتر نشود،  یک سری از خطاها جبران بشود و یا تشدید نشود،  اما مشخص است که ماجرای تهران اگر  قرار باشد که درست بشود دست کم  به بیست سال کار درست مدیریت  خردمندانه احتیاج دارد.  نیاز به این دارد که پایتخت سیاسی  ایران  جابه جا شود و در تهران نباشد، نیاز به این دارد که  هزینه‌ی زندگی در تهران افزایش پیدا بکند.  نیاز به این دارد که ما اجازه ندهیم  هیچ خانه‌ای زیر ۱۰۰ سال کلنگی اعلام شود،  نیاز به این دارد که تراکم فروشی  متوقف شود، نیاز به این داریم که قانون باغ شهرها مُلغی اعلام بشود،  نیاز به این دارد که در تهران کسی با خودروی شخصی تردد نکند، مسیرهای ایمن برای دوچرخه سواری، پیاده روها و سیستم‌های حمل و نقل ریلی باشد و در شیب تهران مردم از دوچرخه‌های برقی  هیبرید استفاده می‌کنند. اگر این اتفاقات  بیفتد تهران می‌تواند یک شهر  کاملاً قابل سکونت با استانداردهای مطلوب زیستی باشد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین