خیاطی که عاشق خوانندگی بود
یکی از برادران «رضا» - متهم اصلی پرونده - که در دادسرا حاضربود در حالی که هنوز ارتکاب قتل از سوی برادر کوچکترش را باور نداشت، گفت: «رضا، خیاط بود و گاهی هم میخواند. هنوز در شوک هستیم. نمیدانیم چطور او دست به قتل زده است. باورم نمیشود که سه ماه اسلحه در خانه داشتیم.»
چند متر آن طرفتر از برادران قاتل، خانواده پوریا روی صندلی نشستهاند. آنها دوشنبه شب از دستگیری عامل قتل خبردار شده و به دادسرا آمده بودند.
پدر پوریا گفت: «پسرم گرافیک خوانده بود و با من در تراشکاری کار میکرد اما از بچگی علاقه به موسیقی داشت و پنج سالی بود که به طور رسمی صدابرداری میکرد. یکی از کارهایش در مورد آتشنشانهای پلاسکو بود که از تلویزیون هم پخش شد. گاهی هم خودش میخواند. او سه ماه قبل با دو کارآموز در خیابان بهاران دفتری اجاره کرد و قصد داشت لباسفروشی بزند. حتی صبح روز حادثه هم به بازار رفته و جنس خریده بود. قرار بود ناهار به خانه بیاید اما بعد از تماس قاتل به دفتر رفت. ساعت ۴ و نیم دوستش جسد او را داخل استودیو پیدا کرده بود و به ما خبر داد. پسرم بیگناه کشته شد. او برنامههای زیادی برای زندگیاش داشت و میخواهیم قاتلش قصاص شود.»
سرقت به خاطر بدهی ۵۰ میلیونی
«رضا» ۱۸ سال بیشتر ندارد و هنوز از اینکه چگونه دستگیر شده به شدت متعجب است. تا سوم راهنمایی درس خوانده و از دو سال قبل خوانندگی را شروع کرده است اما هنوز آلبومی بیرون نداده و تنها چند آهنگ خوانده که همه آنها در استودیوی مقتول ضبط شده است.
او درباره جزئیات جنایت توضیحاتی داد:
چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟
قصد کشتن کسی را نداشتم. پول لازم داشتم و با دوستم تصمیم به سرقت گرفتیم. برای این کار تنها کسی که به ذهنمان رسید پوریا بود. البته نقشه سرقت را میخواستیم روز قبل - چهارشنبه ۸ شهریور - اجرا کنیم اما پوریا کار داشت و میخواست برود و ما مجبور شدیم که آنجا را بدون اجرای نقشهمان ترک کنیم. فردای آن روز حدود ساعت ۲ و نیم به دفتر رفتیم. من داخل اتاق شدم تا وسایل را سرقت کنم و دوستم در سالن دفتر به بهانه نوشتن قرارداد ایستاد تا پوریا را مشغول کند که ناگهان او متوجه قصد ما شد. قرار بود اگر متوجه شد با تهدید چاقو او را بترسانیم اما آنقدر شوکه شده بودم که ناخودآگاه دست به اسلحه بردم و شلیک کردم. البته به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که پوریا روی زمین بیفتد و اصلا تصورش را هم نمیکردم بتوانم ۶ تیر شلیک کنم. بعد از آن هم میکروفن و کارت عابر بانکش را سرقت کردیم.
اسلحه را از کجا آورده بودی؟
سه ماه قبل از یکی از شهرهای مرزی به مبلغ ۱۰ میلیون تومان خریده بودم. من عاشق اسلحه هستم.
خوانندهای؟
قرار بود خواننده شوم. من خیاطم و از دو سال قبل تصمیم به خوانندگی گرفتم. چهار آهنگم در استودیوهای پوریا ضبط شد و قرار بود وقتی به ۱۰ آهنگ رسید آلبوم شود. برای هر آهنگ حدود دو میلیون تومان به پوریا میدادم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
راستش با خودم گفتم اگر قرار باشد دستگیر شوم همان سه روز اول پس از قتل است اما وقتی دیدم که خبری از پلیس نشد با خودم گفتم هرگز دستگیر نمیشوم. دیروز صبح که برای خرید به سوپرمارکت سر کوچهمان رفته بودم اسمم را صدا زدند و گفتند سوار ماشین شو و تازه آن موقع بود که فهمیدم به اتهام قتل بازداشت شدهام.
یک خواننده زیرزمینی با نام و فامیل تو هم هست، درسته؟
بله ولی من «رپ»خوان هستم و او «پاپ» میخواند. قرار بود وقتی کارم گرفت اسمم را «رضا تک» رد کنم که متأسفانه نشد.
نمیدانستم دوستم مسلح است
متهم دوم پرونده نیز گفت: رضا بچهمحلمان بود. او به من گفت که مشکل مالی دارد و پیشنهاد سرقت را داد. روز حادثه نمیدانستم که او مسلح است. از روز حادثه یک لحظه آرامش نداشتم و صحنه قتل یک لحظه هم از مقابل چشمهایم دور نمیشود. پشیمان هستم و ای کاش آن روز با رضا نرفته بودم.