آفتابنیوز : هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت و نایبرئیس شورای مرکزی نهضت آزادی ایران از جمله کسانی است که سابقه دوستیاش با ابراهیم یزدی نه فقط به واسطه عضویت هر دو در یک حزب که به آشنایی خانوادگی آنها بازمیگردد او درباره اولین مواجهه اش با ابراهیم یزدی گفت: من از قبل از انقلاب با آقای دکتر یزدی آشنایی داشتم؛ هر دو عضو نهضت آزادی بودیم و همکاری بسیار نزدیکی با هم داشتیم. آنچه در ادامه می خوانید اظهارات صباغیان درباره دبیرکل نهضت آزادی است؛
مخالفت یزدی با تسخیر سفارت
آقای یزدی به عنوان یک عضو نهضت آزادی در هماهنگی با مصوبات نهضت عمل میکرد. ما اصلا در جریان تسخیر سفارت نبودیم، وقتی که مطلع شدیم، اعلام کردیم که کار درستی نیست چون سفارت هر کشوری مثل ملک آن کشور است؛ بنابراین کار درستی نبود. آقای دکتر یزدی هم با تصرف سفارت مخالف بود.
تفاوت یزدی و بازرگان
خطوط اصلی نهضت آزادی و سیاست خارجی، داخلی یا مسائل اجرایی نهضت در زمان دکتر یزدی با دوره مهندس بازرگان تفاوت چندانی نداشت و نهضت بر همان منوال پیش میرفت؛ چون در نهضت آزادی اصولا سیستم سلسلهمراتب دقیقا رعایت میشد.
به طور کلی آقای دکتر یزدی یک شخصیت مذهبی بود و از مسائل سیاسی یا بینالمللی اطلاعات کاملی داشت. خطمشی ایشان تغییری نکرد، ولی مطابق با خطمشی روز نظر میداد. این نظر اگر در دفتر سیاسی نهضت آزادی مورد تصویب قرار میگرفت، نهضت اجرا میکرد؛ حتی مهندس بازرگان بعضی وقتها اظهارنظرهایی میکرد که در دفتر سیاسی نهضت مورد تصویب قرار نمیگرفت، بنابراین آن را اجرا نمیکرد؛ چون سیستم تشکیلاتی و مراتب حزبی دقیقا در نهضت رعایت میشد.
یزدی و دعایی می گفتند به همین ترتیب پیش برویم با عراق به سوی جنگ می رویم
همیشه هم ایشان و هم آقای دعایی که آن زمان سفیر ایران در عراق بود میگفتند که برخی حرکتهایی که انجام میشود، منجر به جنگ میشود؛ چون آن زمان از طریق تلویزیون و رادیو تحریکات زیادی از جانب ایران صورت میگرفت. دکتر یزدی و آقای دعایی میگفتند اگر بخواهید به این ترتیب ادامه بدهید به سوی جنگ خواهیم رفت، واقعیت هم این بود. به نظر من اگر مهندس بازرگان مسئولیت کار را به عهده داشت، نمیگذاشت جنگ ایران و عراق دربگیرد.
گفت و گوی یزدی با امام درباره توقف جنگ
بعد از فتح خرمشهر نهضت آزادی اعتقاد داشت که باید جنگ را متوقف کنیم؛ ما بدون ارتش و ... موفق شدیم صدام که از حمایت تمام کشورهای استعماری برخوردار بود را شکست بدهیم و از خرمشهر بیرون برانیم. این پیروزی بزرگی بود، میگفتیم همین پیروزی را حفظ کنیم و به جنگ ادامه ندهیم. آقای دکتر یزدی درباره توقف جنگ با امام گفتوگو کرد، آقا بعضی وقتها قبول میکرد؛ ولی متاسفانه آنهایی که داوطلب ادامه جنگ بودند میرفتند با امام صحبت میکردند. میرفتند گزارشهای خلاف به امام میدادند و بحث اینکه ما برویم بغداد و از آنجا کربلا را بگیریم.
مخالفت با خاطرات یزدی
ایشان خاطراتش را نوشته که دو جلد هم چاپ شده و با انتشار جلد سوم آن موافقت نکردند. این خاطرات یادگاری است که ایشان برای تاریخ و نسلهای آینده از خود بر جای گذاشت.
یزدی شبیه به روحانی بود
ولی یکی از افرادی که نظراتش نزدیک به ایشان است، آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور است. من ۴ سال در دوره اول مجلس با آقای روحانی کار کردهام، روحیهاش را میدانم. ایشان چندین خصلت خوب داشت و مثل آقای یزدی مدافع حق بود، شما زمانی مدافع حق هستید؛ ولی میگویید اگر این حق را بگویم به کسی برمیخورد و صرفنظر میکنید و نمیگویید، در حالی که دکتر روحانی این خصلت را دارد که از حق دفاع میکند ولو اینکه به ضررش باشد، مثلا در مسئله زدوخوردی که در مجلس برای ما پیش آمد و در تمام طول تاریخ مجلس همان یک بار بود، بارها از ما دفاع کرد.
خاتمی در بیان مطالب احتیاط می کرد
آقای خاتمی هم خصلتهای خوبی دارد ولی در بازگویی برخی مطالب احتیاط میکرد، به همین دلیل در مقایسه با آقای روحانی کمتر مورد توجه قرار میگرفت؛ ولی الان هم محرومیتهای ایشان را بسیار زیاد کردهاند، حتی در یک جشن عروسی در سالن عقیل، وقتی ایشان وارد شد با ما مصافحه کرد؛ اما دوربینی که آن عکس را گرفته بود، گرفته و عکس را پاک کرده بودند!
یزدی آزادی بیان و اندیشه ا حق الناس می دانست
دکتر یزدی با استبداد مخالف بود؛ چه فردی و چه جمعی. استدلالش هم این بود که استبداد بزرگترین دشمن انسان و اسباب کار شیطان است. در مورد حقالناس نیز بسیار حساس بود. او همیشه اعتقاد داشت آزادی اندیشه و آزادی بیان از حقوق انسان است؛ اصولی که در فصل سوم قانون اساسی ما نیز وجود دارد اما رعایت نمیشود. ایشان معتقد بود مسائل اقتصادی زمانی میتواند حل شود که جامعه آزاد باشد، در غیر این صورت هر طرح اقتصادی به بنبست میخورد.