همه چیز خوب بود و همه خوشحال بودند که زن جوان پس از اقدامات قبل از عمل و خداحافظی با خانوادهاش راهی اتاق عمل شد. لحظات انتظار برای خانواده خدیجه به کندی میگذشت تا اینکه سرانجام در اتاق باز شد و پرستار که نوزادی هم درآغوش داشت با مژده تولد پسر کوچولو، از سلامت کامل مادر و کودک خبر داد.دقایقی بعد، زن جوان که هنوز آثار بیهوشی در وجودش بود به بخش منتقل شد و سراغ نوزادش را گرفت. پسرک سالم و قوی بود و همه از دیدنش خوشحال بودند. خدیجه که درد زیادی در ناحیه کمر داشت کودک را در آغوش گرفت و به او شیر داد. 3 ساعت پس از عمل درد غیرقابل تحمل شده بود. خانواده خدیجه که ناآرامیهای او را میدیدند بیتاب شده بودند اما هیچ راهی برای آرام کردنش نداشتند. این شرایط سخت ادامه داشت تا اینکه حال خدیجه رو به وخامت گذاشت و پرستاران او را به بخش سیسییو منتقل کردند.
متخصص بیهوشی و پزشک معالج که پس از عمل بیمارستان را ترک کرده بودند،
خیلی سریع بر بالین بیمار حاضر شدند. شوهر خدیجه که از این شرایط به خشم
آمده بود و پاسخ درستی از وضعیت همسرش نمیشنید، شروع به داد و فریاد کرد.
مسئولان بیمارستان که شرایط را ناآرام میدیدند اعلام کردند که زن جوان
باید برای ادامه درمان به بیمارستانی که در نزدیکی همان بیمارستان قرار
داشت، انتقال یابد. به این ترتیب خانواده بیمار آمبولانس گرفتند و خدیجه را
با یک دستگاه تنفس به بیمارستان دیگری منتقل کردند. در آنجا بود که
مسئولان بیمارستان پس از پذیرش بیمار با هزینه میلیونی، اعلام کردند زن
جوان علائم حیاتی ندارد و تنها با دستگاه نفس میکشد. با اعلام این موضوع و
تماس خانواده خدیجه با پزشک معالج، اقدامات لازم برای انتقال بیمار به
بیمارستان دیگری انجام و سرانجام ساعت 12 شب مرگ زن جوان اعلام شد.
با شکایت همسر این زن از پزشکان و تشکیل پرونده در دادسرای نظام پزشکی، پس
از چند ماه بررسی مدارک و تشکیل کمیسیون پزشکی مشخص شد پزشکان بیمارستان
در تشخیص و مدیریت درمانی مشکل حاد قلبی بیمار پس از عمل سزارین دچار
اشتباه شدهاند. اما با وجود این نتیجه، پزشک معالج به علت تأخیر و مدیریت
اشتباه در ارزیابی وضعیت بد بیمار 17 درصد دیه کامل انسان، پزشک دوم به علت
اهمال در انتقال بیمار از اتاق عمل به بخش عادی به میزان 11 درصد دیه کامل
و پزشک سوم به خاطر تشخیص و درمان ناصحیح بیمار 5 درصد مقصر شناخته
شدند.
امیر - همسر خدیجه 23 ساله - که چند هفته قبل تولد یک سالگی پسرش را بدون همسرش جشن گرفته بود،گفت: «با اینکه بیش از یک سال است که همسرم را از دست دادهام اما هنوز نمیتوانم آرام بگیرم.همسرم در سلامت کامل به اتاق عمل رفت و بعد از مرگش با وجود تلاش پزشکان برای توجیه علت مرگ او هرگز نتوانستند مشکل جسمانی همسرم را ثابت کنند.در این مدت هر گاه پسر یکسالهام را میبینم جگرم آتش میگیرد. چرا او باید به خاطر بیمبالاتی پزشکان یک عمر از نعمت داشتن مادر بینصیب بماند. امیدوار بودم بتوانم حق همسر و فرزندم را با شکایت در دادسرای نظام پزشکی بگیرم اما پس از ماهها دوندگی، حکم پرونده در حالی صادر شده که سه پزشک خاطی تنها 33 درصد مقصر شناخته شدهاند. من به این حکم اعتراض دارم. پروندههای پزشکی همسرم تا پیش از زایمانش موجود است و هیچ کدام بیماریای را نشان نمیدهد. متأسفانه صدایم به هیچ جا نمیرسد. فقط امیدوارم خون همسرم پایمال نشود و متخلفان به سزای عملشان برسند.»