رئیس کمپ ترک اعتیاد: اعدامم نکنید؛جوان معتاد با من درگیر شد اما قصد کشتنش را نداشتم
آخرین روزهای بهمن سال گذشته و پس از اعلام مرگ مشکوک یکی از معتادان تحت درمان در کمپ ترک اعتیاد در اسلامشهر، بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق در محل جنایت حضور یافتند.
آفتاب‌‌نیوز : پس از انتقال جسد فرامرز 32 ساله به پزشکی قانونی و در جریان تحقیقات مقدماتی مشخص شد مقتول دقایقی پیش از مرگ با رئیس کمپ درگیر شده بود. به این ترتیب رئیس کمپ بازداشت و در بازجویی‌ها به قتل جوان معتاد اعتراف کرد و پرونده پس از تکمیل تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز پرویز 42 ساله برای محاکمه به دادگاه انتقال یافت. در ابتدای جلسه و پس از بیان کیفرخواست، مادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: «نمی‌توانم از خون پسرم بگذرم. او را به کمپ فرستادیم تا ترک کند تا وضعیت زندگی‌اش سر و سامان پیدا کند و حالا نمی‌توانم قاتلش را ببخشم و تقاضای قصاص دارم.»
به گزارش ایران، سپس پرویز به قضات گفت: «ساعت 10 صبح روزحادثه متوجه شدم فرامرز سر و صدا راه انداخته و نظم کمپ را به هم زده است. چند بار به او تذکر دادم اما انگار فایده‌ای نداشت. دست آخر او با عصبانیت به سمتم هجوم آورد و درگیر شدیم. او پس از زدن چند ضربه مشت، خواست خفه‌ام کند که من هم گردنش را گرفتم. در این کشاکش بود که متأسفانه متوجه شدم دیگر حرکت نمی‌کند و نفس نمی‌کشد. من به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم و همه چیز اتفاقی بود. حالا هم بشدت پشیمانم و از اولیای دم درخواست بخشش دارم.»
در پایان جلسه هیأت قضایی دادگاه پس از درخواست از اولیای دم برای تجدید نظر در درخواست قصاص برای متهم، وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.
صبح دیروز پرویز 42 ساله برای محاکمه به دادگاه انتقال یافت. در ابتدای جلسه و پس از بیان کیفرخواست، مادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: «نمی‌توانم از خون پسرم بگذرم. او را به کمپ فرستادیم تا ترک کند تا وضعیت زندگی‌اش سر و سامان پیدا کند و حالا نمی‌توانم قاتلش را ببخشم و تقاضای قصاص دارم.»
به گزارش ایران، سپس پرویز به قضات گفت: «ساعت 10 صبح روزحادثه متوجه شدم فرامرز سر و صدا راه انداخته و نظم کمپ را به هم زده است. چند بار به او تذکر دادم اما انگار فایده‌ای نداشت. دست آخر او با عصبانیت به سمتم هجوم آورد و درگیر شدیم. او پس از زدن چند ضربه مشت، خواست خفه‌ام کند که من هم گردنش را گرفتم. در این کشاکش بود که متأسفانه متوجه شدم دیگر حرکت نمی‌کند و نفس نمی‌کشد. من به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم و همه چیز اتفاقی بود. حالا هم بشدت پشیمانم و از اولیای دم درخواست بخشش دارم.»
در پایان جلسه هیأت قضایی دادگاه پس از درخواست از اولیای دم برای تجدید نظر در درخواست قصاص برای متهم، وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
انتشار یافته: ۱
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید
اگر بدانید با این آدمهایی که روزگار نابودشان کرده در کمپ های اینچنینی چه برخوردی میشود. یک عده آدم عقده ای بی سواد از همه جا رانده شده را می اندازند بجان معتادان بیچاره . گویی انسانیت محو شده....
کاش میتوانستید بفهمبد مدرک تحصیلی این مدیر قاتل چیست. شاید حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشد.