آفتابنیوز : سریال گسل كه ابتدا قرار بود نامش «بینمك» باشد، طی ماههای مرداد و شهریور، هر شب از شبكه اول سیما پخش میشد؛ مجموعهای به كارگردانی علیرضا بذرافشان كه داستانش حول محور ساخت یك سد خیالی به نام «كروچ» میگذشت، سدی كه به گسل خورده بود و در نهایت مشخص شد همه اتفاقاتی كه بر سر ساخت این سد پیش آمده، توطئه بوده است.
دكتر اعتبار، معاون وزارتخانه تخیلی «منابع و انرژیهای پاك» درگیر و دار پرونده «كروچ» با مشكلاتی روبهرو میشود و محافظ عاشقپیشهاش تلاش میكند تا نهایت خدمت را به «جناب معاون» انجام دهد؛ داستانی كه پای «نیروهای امنیتی» را نیز به ماجرا باز میكند. مدیران سیما تلاش كردهاند سریال «گسل» را در قامت مجموعهای سیاسی بالا ببرند، اما وقتی بینندگان تلویزیون مجموعه خوشساخت «خانهپوشالی» را با دوبله فارسی از شبكه نمایش دیدهاند، اطلاق واژه «سیاسی» به مجموعه گسل، بیشتر یك شوخی میشود.
گسل در بهترین حالت هجونامهای است بر رفتار مدیران ارشد دستگاههای دولتی، سریالی كه عامدانه تلاش كرده است با استفاده از برخی كلیدواژههای مرسوم در ادبیات سیاسی و اجتماعی، مفاهیمی را به بیننده القا كند یا وی را به خنده بیندازد. برای نمونه، «دكتر اعتبار» با بازی بیژن امكانیان، كه بارها در سریال از وی با عنوان «متعهد» و «مدیر جهادی» نام برده میشود، اگرچه از نظر علمی از جایگاه خوبی برخوردار است و سابقه حضور در جبهههای جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی را دارد، ولی از نظر شعور و سطح تفكر و رفتار اجتماعی بسیار كندذهن است. در گسل، «اعتبار» برای بیاعتبار كردن مدیری در سطح «معاون وزیر» و «سرپرست وزارتخانه» طراحی شده است. او حتی كوچكترین مسائل را نمیفهمد یا بسیار دیر میفهمد. در مقابل این مدیر پاكدست كندذهن، سایر مدیران دولتی در مجموعه وزارتخانه «منابع و انرژیهای پاك» همگی فرصتطلب، رانتخوار و حتی متهم به جاسوسی و خیانت هستند. افرادی كه از صافی و سادگی اعتبار سوءاستفاده میكنند و حتی در زمانی كه میخواهند به این كار اعتراف كنند، «اعتبار» سادهلوح باز هم دیر متوجه اوضاع میشود.
نویسنده سریال گسل، عامدانه از كلیدواژه «نیروی خودسر» كه بعد از قتلهای زنجیرهای وارد ادبیات سیاسی شد، بسیار استفاده میكند. دكتر اعتبار با وجود همه كندذهنیها و سادهلوحیهایش، به شدت نسبت به فعالیت نیروهای امنیتی مشكوك است. وی بارها در طول سریال از واژه «نیروی خودسر» استفاده میكند. این واژه از سوی دیگر كاراكترهای سریال نیز تكرار میشود.
خانواده دكتر اعتبار نیز غرق در مسئله «آقازادگی» و «ژن خوب» هستند و پسر نوجوان وی تلاش میكند زندگی آقازادگی خود را با انتشار «ویدئولایو» در اینستاگرام به نمایش بگذارد و فالوئر جمع كند! اقدامی كه كمتر از سوی آقازادههای واقعی انجام میشود و در عوض آقازادههای مسئولان كه متهم به رانتخواری نیز میشوند، غیر از موارد معدود، ترجیح میدهند موقعیت خود را رسانهای نكنند.
عرشیا مبتنی محافظ دكتر اعتبار، از همان روز اول كاری و در اولین برخورد با دختر دكتر عاشق وی میشود و این عشق در نهایت نیز با پایان باز سریال به سرانجام معمول در مجموعههای تلویزیونی ایرانی، به عروسی ختم نمیشود. «مبتنی» كه خودش را «بچه زرنگ صفی علیشاه» میداند، تلاش میكند با زرنگبازی خودش را در قلب جناب معاون جا كند، اما در عمل با خنگبازیهایش، جان معاون را بارها در معرض خطر قرار میدهد و خودش متوجه میشود كه دیگران به وی به چشم یك «گاگول» نگاه میكنند. سریال میتوانست در كنار به نمایش گذاشتن یك محافظ سرخوش، حداقل یك نمونه استاندارد از محافظ را به تصویر بكشد كه بخشی از زحمات این نیروهای خدوم اما بینام و نشان را به نمایش میگذاشت.
در طول «گسل» شاهد ارجاعات متعددی به ترانههای مجاز و غیرمجاز بودیم، اما مهمترین ارجاعات این سریال كنایههای سیاسی بود. در قسمت 38 این سریال شاید مهمترین ارجاع سیاسی كل سریال رخ داد؛ اتفاقی كه به زعم رسانهها، آن را میتوان «گاف» ناظر پخش شبكه اول سیما دانست. در این قسمت، سركرده تروریستها میخواهد با خوراندن چای مسموم به «ارزنده»، معاون فاسد وزیر، وی را به قتل برساند، این دیالوگ را میگوید: «ارزنده![چای مسموم را] بخور برو تو استخر بمیر، چون قراره پلیسها خیال كنند موقع شنا سكته كردی!» این ارجاع مشكوك در بازپخش سریال حذف شد، اما بازتابهای زیادی در پی داشت.
گسل، مجموعهای از این گافها را در دل خود دارد. حتی منطق روایی این سریال نیز دارای ضعفهای زیادی است، برای نمونه، در همان سكانس چای مسموم، ابتدا قرار است ارزنده چای را در همان جا بخورد و بمیرد و در صورت سرپیچی از این كار به ضرب گلوله كشته شود، اما وقتی دختر دكتر اعتبار میگوید، «میشه كسی جلوی من كشته نشه»، سردسته تروریستها میگوید، برود در استخر بمیرد كه پلیس خیال كند سكته كرده! یا در سكانس پایانی وقتی دكتر اعتبار از سوی اهالی محلی «كروچ» دزدیده میشود، مأموران امنیتی كل مسیر آدمربایی را رصد میكنند، اما هیچ اقدامی نمیكنند و در گفتوگوهایشان ربودن شخصیت دولتی كاملاً عادی است!
گسل، سریالی كه لایه بیرونی آن مفرح است اما میان این سریال تا یك مجموعه خوب تلویزیونی حداقل چند گسل وجود دارد، به پایان رسید؛ سریالی كه در سطح باقی مانده و نمیتواند تأثیر عمیقی را از خود بر جای بگذارد. شاید بتوان این سریال را قدمی در راه تولید كمدیهای سیاسی در تلویزیون دانست، ولی حداقل میشود گفت كه گام موفقی نبوده است. بارها گفته شده قرار است بیش از 100 سریال تلویزیونی در صداوسیما ساخته شود. میشود گافهای سریال گسل را هشداری دانست برای توجه جدیتر بر متن و اجرای یك فیلمنامه سریال تلویزیونی تا مانند آنچه در گسل رخ داد، بینندهها هر شب به دنبال گرفتن گاف و سوتی از تلویزیون نباشند.