بخشش قاتل زن باردار / راحله با پسر همسایه ارتباط زشت داشت +عکس
رسیدگی به این پرونده از سال 90 و پس از قتل زن جوانی در آپاتمانی واقع در محله قلعه حسن‌خان-اطراف تهران- آغاز شد.
تحقیقات مقدماتی پلیس نشان داد قربانی 35 ساله به‌نام «راحله» با ضربات چاقو به قتل رسیده است. همچنین کارآگاهان در بررسی گوشی تلفن همراه این زن دریافتند او پیش از مرگ با جوانی به نام «اشکان» تماس داشته و پیامک‌های عاشقانه‌ای رد و بدل کرده‌اند. با ردگیری شماره مرد ناشناس، پلیس همسایه مقتول را دستگیر و او در بازجویی‌ها به قتل زن شوهردار همسایه اعتراف کرد.
اشکان به مأموران گفت: «من عاشق راحله بودم اما روز حادثه که به خانه‌اش رفتم با هم درگیر شدیم و او را با چاقوی آشپزخانه کشتم و فرار کردم.» پس از اعتراف «اشکان» به قتل زن جوان و بازسازی صحنه و تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات او را به قصاص محکوم کردند. این حکم در شعبه 32 دیوان عالی کشور نیز تأیید شد.
در حالی که متهم با تأیید حکم یک قدم با چوبه دار فاصله داشت، اما سرانجام توانست با جلب رضایت اولیای دم و پرداخت 120 میلیون تومان از قصاص رهایی یابد.به همین خاطر روز گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور قاضی اسلامی-مستشار دادگاه- از جنبه عمومی جرم تحت محاکمه قرار گرفت.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور یک مستشار تشکیل شد وحید گفت: من دلم برای زن همسایه سوخت و ارتباطم را با او ادامه دادم. وقتی 23ساله بودم عاشق دخترخاله ام شده بودم و می خواستم با او ازدواج کنم اما مادرم مخالفت کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم. وقتی با زن همسایه آشنا شدم کمتر احساس تنهایی می کردم. من روی او تعصب پیدا کرده بودم. در آن زمان دانشجوی رشته حقوق بودم که در زندان لیسانس گرفتم و کشتی را به صورت حرفه ای دنبال کردم و در مسابقات زندان نفر اول شدم. قبل از این ماجرا هیچ وقت دست به ارتکاب جرم نزده بودم. هنوز هم نمی دانم چرا دست به چنین کاری زدم.
در این جلسه متهم در حالی که ابراز پشیمانی می‌کرد به قضات دادگاه گفت: « به خودم قول داده‌ام دیگر گناه نکنم و سالم زندگی کنم....»پس از اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و قرار است بزودی حکم‌شان را صادر کنند.
چقدر خبر را بد و بی سر و ته شرح دادین ادم باید یه ساعت فکر کنه چه اتفاقی افتاده .ساده شرح بدین چقدر میپیچونین. 
