آفتابنیوز : همزماني نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ايران، با پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران، اهميت موضوع جانشيني سيد محمد خاتمي را دو چندان کرده است. علاوه بر بحث آينده روند اصلاحات در کشور، مساله سياست خارجي و تعامل با جامعه بين الملل به سر فصل اصلي رقابت هاي انتخاباتي تبديل شده است. از اين رو آنچه که اهميت دارد اين است که "فرد پيروز 27 خرداد"چگونه با تحولات پر شتاب نظام بين الملل مواجهه خواهد کرد، نه اينکه چگونه مي خواهد جامعه پرچالش ايراني را هدايت کند. بي ترديد عبور کشور از چالش هاي پيش رو به توانايي در خور توجه "منتخب ملت" براي حل مشکلات بين المللي دارد. تا زماني که ايران به عنوان "خطر فوري" از سوي محافل غربي معرفي مي شود، در دولتمردان کنوني و آينده کشور نمي توانند دستور کار مدوني براي سياست خارجي نداشته باشند.
از ميان نامزدهاي ثبت نام کننده در رقابت هاي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، اين علي اکبر هاشمي رفسنجاني است که داراي برنامه مشخص و تا حدودي تجربه شده در عرصه سياست خارجي مي باشد. در طول نيم قرن گذشته، هاشمي رفسنجاني يا رياست قوه مقننه را بر عهده داشته ويا بر صندلي رياست جمهوري تکه زده است. حتي در زماني که وي رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را بر عهده داشته است، به عنوان عالي ترين مشاور رهبري نظام، نقش موثري در ترسيم اصول سياست خارجي کشور داشته است. به همين دليل بلافاصله پس از اعلام رسمي کانديداتوري از سوي هاشمي رفسنجاني، محافل ديپلماتيک و خبري نوعي آرامش و اطمينان نسبت به ادامه روند تنش زدايي از سوي تهران خبر دادند. اين درحالي است که در روزهاي تزديک به زمان کانديداتوري هاشمي رفسنجاني، آمريکا و اروپا جنگ رواني سنگيني را عليه ايران با هدف تن دادن به توقف کامل غني سازي اورانيوم به راه انداخته بودند. تقريباً کليه مقالات منتشر شده در رسانه هاي خبري غربي بر توانايي هاشمي رفسنجاني براي به نتيجه رساندن مذاکرت هسته اي ميان ايران و سه کشور اروپايي اذعان دارند. بخشي از اين توانايي در شخصيت عملگرای هاشمي رفسنجاني ريشه دارد و بخش ديگر نيز به دليل شناخت نسبتاً کامل محافل ديپلماتيک از مواضع و ديدگاههاي وي است. در حالي که ديگر نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري يا به دليل قرار داشتن در جناح دوم خرداد فاقد توانايي واقعي براي تحرک بخشيدن به سياست خارجي هستند و يا اينکه شعارهاي اصول گرايانه آنان بيش از آنکه اطمينان بخش باشد، تهديد آميز است.
هاشمي رفسنجاني در بيانيه رسمي خود براي حضور در صحنه رقابت هاي انتخاباتي در فصل مربوط به سياست خارجي تاکيد کرده است: "شرايط حساس منطقه اي و جهاني به گونه اي است که غلبه بر آن، نيازمند انسجام و عزم ملي براي تنش زدايي و جلب اعتماد بين المللي است." هاشمي در حقيقت بنيانگذار تنش زدايي در دوران پس از جنگ تحميلي شناخته مي شود و گام هاي بلندي ازجمله تنش زدايي جهان عرب و کشور هاي اروپايي برداشته است. برگزاري اجلاس سران کشورهاي عضو سازمان کنفرانس اسلامي، چند ماه پس از حماسه دوم خرداد حاصل سياست" جلب اعتماد بين المللي" دولت هاشمي رفسنجاني بود.
"صلح و توسعه در خاورميانه" از ديگر محورهاي اصلي هاشمي رفسنجاني در عرصه سياست خارجي به شمار
مي آيد. پس از سرنگوني طالبان در افغانستان و صدام درعراق، ايران به عنوان يک قدرت برتر منطقه اي ظهور کرده است و پيشرفت هاي تکنولوژيکي از جمله توانايي فناوري صلح آميز هسته اي، ايران را در جايگاه رفيعي در منطقه خاورميانه قرار داده است. حفظ و حراست از اين موقعيت که از سالهاي دور تاکنون سابقه نداشته، وظيفه ملي- ميهني دولت بعدي محسوب مي شود.
به هر حال شايد دولت 8 ساله هاشمي رفسنجاني در عرصه تحولات سياسي- اقتصادي داخلي با انتقاداتي روبرو باشد، اما بدون موفقيت هاي سياست خارجي دولت هاشمي، تنش زدايي دولت خاتمي راه به جايي نمي برد. حتي پذيرش انديشه "گفت و گوي تمدن ها"ي سيد محمد خاتمي نيز بدون اعتمادسازي دوران هاشمي امکان پذير نبود. اکنون بيش از هر زمان ديگري کشور به توانايي تبديل تهديد به فرصت نيازمند است. انتخابات رياست جمهوري در 27 خرداد و انتخاب منطق ملت ايران براي برگزيدن "نهمين رئيس جمهوري" مي تواند تهديد را به فرصت تبديل کند. در غير اين صورت ورود ايران به گردابي از مشکلات و معضلات بين المللي اجتناب ناپذير خواهد بود.