آفتابنیوز : اين رقابت تنها به مسئله ي هسته اي ايران محدود نمي شود و به نقش اقتصادي، سياسي و نظامي اين كشورها در خاورميانه مربوط است. برنده هم كشوري است كه بتواند پروسه ي توسعه ي منابع عظيم نفت و گاز ايران را به دست بگيرد.
روزنامه نيويورك تايمز در مقاله اي با عنوان مسابقه براي ايران با تحليل سياستهاي آمريكا در قبال برنامه ي هسته اي ايران، نتايج اين موضع گيري را در تضاد با منافع استراتژيك آمريكا در خاروميانه و خليج فارس ارزيابي كرده است. نويسنده ي مقاله فلينت لِوِرت (Flynt Leverett) كه از مسئولين سابق امور خاورميانه در شوراي امنيت ملي آمريكا بوده بر اين اعتقاد است كه امتناع از چانه زني بزرگ با ايران باعث شكست ديپلماسي هسته اي جورج بوش در قبال ايران خواهد شد ضمن آنكه راه را براي پيروزي روسيه و چين در مسابقه ي استراتژيك باز مي كند.
ايران بيشترين ذخائر نفت و گاز را به ترتيب پس از عربستان سعودي و روسيه در اختيار دارد. به اين ترتيب ايران توانايي افزايش تدريجي صادرات خود در زمينه ي نفت و گاز در دو دهه ي آينده را دارد. وابستگي اقتصاد دنيا به خاورميانه و جمهوريهاي سابق اتحاد جماهير شوروي براي تأمين نيازهاي خود در بخش انرژي به اهميت استراتژيك ايران مي افزايد. به علاوه جمعيت 70 ميليوني ايران، تلاش براي تبديل شدن به قدرت منطقه اي و اهميت نقش بين المللي ايران در آينده غيرقابل انكار است.
از اين رو ايران براي گسترش صادرات انرژي خود به كسب سرمايه و تكنولوژي پيشرفته از خارج نياز دارد كه بنا به پيش بيني آژانس بين المللي انرژي در ربع قرن آينده ميزان اين سرمايه به 160 ميليارد دلار خواهد رسيد.
با ذكر چنين پيش زمينه اي نويسنده نتيجه مي گيرد كه آمريكا توانايي سرمايه گذاري در اين بخش را دارد، همان طور كه از دهه ي 1990 كه ايران بخشهاي نفت و گاز خود را به روي كمپانيهاي خارجي باز كرد ميزان سرمايه گذاري كمپانيهاي اروپايي و ژاپني در ايران به 20 ميليارد دلار رسيده است. اگر چه تشديد مسئله ي هسته اي ايران مي تواند زمينه هاي افزايش سرمايه گذاري غرب را از بين ببرد. و همان طور كه يك ديپلمات ارشد ايراني گفته تهران نمي تواند منتظر غرب بماند و به دنبال سرمايه گذاران جانشين است. در سالهاي اخير چين به عنوان يك شريك بالقوه خود را مطرح كرده و ميزان سرمايه گذاري اين كشور در ايران روبه افزايش است، اما با اين وجود كمپانيهاي چيني به لحاظ فني پيشرفته تر از ايران نيستند. اينجاست كه روسيه وارد ميدان مي شود. هر چند كمپانيهاي روسي نمي توانند به اندازه ي شركتهاي غربي در ايران سرمايه گذاري كنند و مقامات ايراني نيز خود به اين امرواقفند اما مي توانند در چند سال آينده به ايران در صادرات نفت و گاز كمك كنند.
ايران و روسيه با كمك يكديگر كنترل نيمي از ذخاير گاز دنيا را به دست خواهند آورد. و اگر سياستهاي خود در زمينه ي توليد و فروش را هماهنگ كنند مي توانند بر بازار گاز مسلط شوند. از سوي ديگر تلاش چين براي ورود به ايران مي تواند به نزديكي پكن و مسكو و همكاري آنها عليه آنچه كه يكجانبه گرايي افراطي آمريكا در خليج فارس - جايي كه آمريكا به دنبال چيزي شبيه به وضعيت هژمونيك است – مي نامند منتهي شود.
توجه به چنين پيش زمينه اي سطحي بودن ديپلماسي هسته اي بوش در قبال ايران را روشن مي سازد. تصميم براي حمايت از مذاكرات مستقيم با تهران با وجود اهميتي كه دارد تاكتيك محدودي براي ممانعت از فروپاشي هماهنگي آمريكا با شركاي بين المللي محسوب مي شود. امتناع از چانه زني بزرگ با ايران كمكي به ايجاد فرصت براي پذيرفتن تعليق طولاني مدت فعاليتهاي هسته اي از سوي تهران نمي كند، ضمن آنكه نمي تواند نشان دهنده ي پيروزي آمريكا در مبارزه طولاني مدت خود با ايران باشد.
نتيجه گيري پاياني مقاله نيز به اين نكته ختم مي شود كه آنچه براي حل فوري مسئله ي هسته اي ايران و ادامه ي رهبري آمريكا در خاورميانه در دهه هاي آينده لازم است چانه زني بزرگ با تهران مي باشد.