آفتابنیوز : «علی شکوهی» روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان «دیدار با یک انقلابی اصیل» در روزنامهی اعتماد نوشت: در یکی، دو سال گذشته با همراهی جمعی از دوستان عضو تشکل «انجمن اندیشه و قلم» به دیدار بزرگانی از عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ادب و هنر کشورمان میرویم و ضمن معرفی اهداف انجمن و فعالیتهای گروههای دهگانه آن، پای صحبت این بزرگان مینشینیم و نظرات آنان را هم میشنویم. محتوای این نشستها بعضاً در رسانهها منعکس میشود ولی در بسیاری از مواقع این بزرگان راضی به انتشار مطالب این جلسات نمیشوند و ما هم از انتشار علنی آن خودداری میکنیم. حاصل این جلسات برای ما، دیدار و گفتوگو با اصحاب نظر و بزرگانی است که باید پای صحبت آنان نشست و در عین حال برای انجمن هم دستاوردهایی دارد، از جمله، ارتباط میان اعضای جوانتر انجمن با بزرگان و صاحبنظران و فعالان اجتماعی و سیاسی کشور را هموار میکند.
در هفته گذشته مجالی شد تا با همین جمع به دیدن یکی از چهرههای اصیل انقلاب و از مبارزان قدیمی کشورمان برویم. «بهزاد نبوی» را همگان میشناسند و از نقش او در دولت شهید رجایی و مهندس موسوی آگاهند اما کم نیستند جوانانی که شاید نیاز به بازشناسی امثال او دارند. در این بازشناسی حتماً بخش بزرگی از تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی هم مورد مطالعه قرار خواهد گرفت چرا که در مقاطع گوناگون عمر نظام با این اسم مواجه هستیم و نمیتوانیم بدون شناخت بهزاد نبوی و فعالیتهای او با وضعیت سیاسی و اجتماعی و تصمیمات ریز و درشت نظام در آن مقاطع آشنایی پیدا کنیم.
در این دیدار بهزاد نبوی با همان سادگی و صمیمیت همیشگیاش از دوستان ما استقبال و نزدیک دو ساعت برای ما صحبت کرد. شروع صحبت ما به دلیل خاطرهای که از شورای اقتصاد سالهای ۶۰ تا ۶۴ نقل کرده بود، به موضوع اختلافات جناحهای سیاسی درون جبهه انقلاب و نیروهای خط امام اختصاص یافت اما بعداً به موضوع اصلی یعنی خاطرات ایشان از جنگ تحمیلی و نقش ایشان در پشتیبانی از دفاع مقدس پرداختیم و در نهایت هم به موضوعات روز حتی انتخابات ریاستجمهوری ۴ سال بعد هم سرک کشیدیم. در همه این مباحث او حرفهای زیادی برای گفتن داشت و از نظراتش دفاع منطقی میکرد و از صندوق حافظهاش برای تبیین موضوعات، خاطرات متعددی را نقل میکرد. چند مورد را در ذهن دارم که برای درک بهتر مواضع این انقلابی قدیمی و اصیل بیان میکنم.
یکی از موضوعاتی که از سوی بهزاد نبوی در این جلسه مطرح شد، مباحث اختلافی میان دو جریان سیاسی در درون نیروهای خط امامی بود. به گفته او نخستین جرقه این اختلافات در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آن زمان زده شد و بعد وارد حزب جمهوری اسلامی و دولت و مجلس شد و همه نیروهای خط امامی را در دو جبهه مخالف هم دستهبندی کرد. او توضیح داد که در شورای اقتصاد چه گذشت و چگونه آقایانی که از سوی جامعه مدرسین در این شورا شرکت میکردند اکثر تصمیمات دولت در حوزه مالیات، تعیین قیمت، بازرگانی خارجی و… را خلاف شرع میدانستند و چند سال طول کشید تا امام خمینی نظر خودشان درباره احکام حکومتی و ولایت مطلقه را بیان کنند و نشان دهند که دست حکومت به احکام اولیه مقید نیست و با صرف مصلحتاندیشی میتواند جعل قانون کند. نبوی از یک انحراف در فهم مطلقه بودن حکومت و ولایت فقیه هم سخن گفت و اینکه متاسفانه همان کسانی که این اصل را خیلی باور نداشتند اکنون با بدفهمی تلاش میکنند قانون اساسی را کمرنگ کنند و آن را در ذیل ولایت فقیه قرار دهند در حالی که منظور امام خمینی این نبود و خودشان بر اجرای قانون اساسی و بازگشت همه به قانون اساسی تاکید داشتند.
یکی از پرسشهای مهمی که بهزاد نبوی در این جلسه به آن پاسخ داد، اتهامی است که به دولت امام در زمان جنگزده میشود و آن حمایت جدی نکردن از رزمندگان و جبهههاست. او قطعاً این اتهام را رد میکرد و معتقد بود دولت موسوی در زمان جنگ هر چه توانست انجام داد تا ضمن اداره کشور و رسیدگی به مردم، نیازهای جنگ هم تأمین شود و طبعاً با توجه به محدودیت امکانات کشور، بیش از این نمیتوانست کاری انجام دهد. وی از جمله به درآمد ارزی کشور در سه سال آخر جنگ اشاره کرد و گفت که ما در این سالها حدود ۷ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم که حدود ۳ میلیارد دلار مستقیماً به خرید اقلام اساسی مورد نیاز کشور یعنی اقلام کوپنی تخصیص مییافت و ۳ میلیارد دلار هم برای خرید نظامی هزینه میشد و تنها یک میلیارد دلار در اختیار همه نهادها و وزارتخانهها قرار میگرفت که رقم بسیار ناچیزی بود. به گفته نبوی، در صنایع سنگین بخش بزرگی از صنایع به تولید تجهیزات نظامی اختصاص یافته بود ولی تکنولوژی مورد نیاز در اختیار ما نبود و ما مجبور بودیم از برخی از کشورهای اروپای شرقی این تکنولوژی را خریداری کنیم تا نیاز ما تأمین شود. از نظر او امکانات کشور کمتر از آن بود که بتوان آن جنگ را اداره کرد و به پیروزی رساند.
وی در همین زمینه به ادعای رفیقدوست که گفته بود از دادن توالت صحرایی هم دریغ میشد، هم جواب داد و گفت توالتهای صحرایی را خود رزمندگان میساختند و به صنایع سنگین سفارش نمیدادند که ما به آنها ندهیم.
انتقاد بهزاد نبوی از برخی از اصلاحطلبان هم شنیدنی بود. او ناراحت بود که چرا برخی از اصلاحطلبان از دولت روحانی به دلیل انتخاب نکردن برخی از اصلاحطلبان در جایگاه مدیریتی گلایه دارند. نبوی میگفت مگر ما با شرط و شروط از روحانی حمایت کردیم؟ آیا انگیزه ما رسیدن به جایگاه مدیریتی بود؟ تحلیل ما این بود که آمدن روحانی برای انقلاب و کشور و مردم بهتر است و بر همین اساس هم به ایشان رأی دادیم و هنوز هم همان تحلیل را داریم.