آفتابنیوز : فلینت لورت، مدیر سابق بخش خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا در
سرمقاله شماره اخیر روزنامه نیویورک تایمز با طرح این موضوع به بررسی این رقابت استراتژیک و مسابقه بر سر ایران می پردازد.
او معتقد است نتیجه این رقابت مشخص می کند که کدام کشور نقش مهم تری در آینده سیاسی کشور در حال توسعه و سرشار از منابع نفت و گاز ایران خواهد داشت.
لورنت می افزاید: متاسفانه با اظهاراتی مبنی بر رد «معامله بزرگ» با ایران و تکرار اظهاراتی معطوف به اعمال تحریم، دولت بوش در دیپلماسی هسته ای خود شکست خورده و راه را برای چین و روسیه سنگفرش خواهد کرد تا برنده این رقابت استراتژیک باشند.
او سپس با اشاره به منابع عظیم نفت و گاز ایران می نویسد، این کشور پس از عربستان سعودی دومین ذخیره شناخته شده نفت خام و پس از روسیه دومین ذخیره منابع گاز جهان را در اختیار دارد و با توجه به سطح تولید نسبتا پایین آن، ایران جزو معدود کشورهایی است که می تواند در دو دهه آینده صادرات نفت و گاز خود را افزایش دهد.
از آنجا که در این دوره اقتصاد جهان به طور فزاینده ای نیازمند منابع انرژی خاورمیانه و جمهوری های سابق شوروی خواهد شد، وضعیت قابل قبول ایران به عنوان یک ابرقدرت هیدروکربنی، اهمیت استراتژیک این کشور را افزایش خواهد داد.
او می افزاید،اگر به این مساله، موقعیت جغرافیایی، جمعیت بالغ بر 70 میلیونی (بیشترین جمعیت در خاورمیانه) و تمایل به ایفای نقش رهبری در منطقه را نیز اضافه کنید، اهمیت آینده ایران در فضای بین المللی را غیرقابل انکار خواهید یافت.
با این وجود ایران برای گسترش صادرات انرژی، نیازمند میزان قابل توجهی سرمایه خارجی و تکنولوژی های پیشرفته خواهد بود که بر اساس منابع آژانس بین المللی انرژی به حداقل 160 میلیارد دلار در نیم قرن آینده می رسد و واشنگتن می تواند به هر کاری که می تواند برای مسدود کردن جریان چنین سرمایه هایی به ایران دست بزند.
از جمله اقداماتی مانند جلوگیری از معامله شرکت های فعال در زمینه انرژی آمریکایی با ایران یا تهدید به تحریم شرکتهای اروپایی و ژاپنی که با ایران همکاری می کنند.
چنین ابزارهایی در کنار سیاستهای دولت ایران که اغلب موجب فرار سرمایه های خارجی می شوند می توانند تاثیر گذار باشد.
از اوایل دهه 90 که جمهوری اسلامی بخش نفت و گاز خود را بر روی شرکتهای انرژی خارجی گشود، تنها توانسته است 15 تا 20 میلیارد دلار سرمایه از اروپا و ژاپن جذب کند و از زمانی که مساله هسته ای این کشور مطرح شده است،چشم انداز کاهش قابل توجهی در این سرمایه گذاری های خارجی هم دور از انتظار نیست.
نویسنده سپس می افزاید یک دیپلمات ارشد ایرانی به من گفت: ایران نمی تواند بیش از این «منتظر غرب باشد» و تهران اکنون به دنبال سرمایه گذاران جایگزین است.
در سالهای اخیر چین در چهره یک شریک عمده و جدی ظاهر شده است. البته چین می تواند سرمایه گذاری کند ولی شرکتهای دولتی انرژی در این کشور از نظر تکنیکی چندان از ایران پیشرفته تر نیستند. حداقل یک دهه زمان لازم است تا چین بتواند همه شکافهای تکنولوژیک ایران را پر کند.
در اینجاست که روسیه وارد میدان می شود. اگر چه شرکتهای روسی نمی توانند در سطح متخصصان اروپایی نیازهای ایران برای مدیریت مخازن قدیمی نفت این کشور را برآورده کنند ولی می توانند در چند سال آینده به ایران در کشف ذخایر جدید نفت کمک کرده و مهم تر از آن توانایی های بالقوه این کشور برای تبدیل شدن به یک صادرکننده عظیم گاز را به واقعیت تبدیل کنند. در واقع دو کشور اکنون نیز گفت و گو درباره همکاری های ممکن در زمینه صادرات گاز را از طریق شرکت دولتی بزرگ گاز پروم روسیه آغاز کرده اند.
او می افزاید: برخی مقامات ایرانی به من گفته اند آنها تصور نمی کنند که گاز پروم در مقایسه با شرکتهای غربی یک شریک ایده آل است ولی این قرارداد را به راکد ماندن ترجیح می دهد.
اما از دید روسیه چنین قراردادی، منافع بسیاری دارد. بسیاری از کارشناسان صنعتی پیش بینی می کنند در چند سال آینده گاز پروم قادر نخواهد بود میزان گازی را که تعهد کرده است برای مشتریان خود تامین کند و معتقدند این شکاف را می تواند از طریق خرید گاز از دولتهای آسیای مرکزی تامین کند ولی با توجه به اینکه آمریکا به توسعه خط لوله های نفت و گاز برای این کشورها و خروج از کنترل مسکو کمک می کند_اقدامی که کرملین آن را آشکارا در جهت تضعیف روسیه می داند_ در این مساله تردیدهایی ایجاد شده است.
نویسنده می افزاید: اخیرا مقامات روسی از سیاست دوگانه آمریکا شکایت می کنند که در تمرکز قدرت در روسیه انتقاد
می کند ولی نقض حقوق بشر توسط دولتهایی مانند آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را نادیده می گیرد.به این ترتیب همکاری روسیه با ایران به قدرت گرفتن مسکو در زمینه انرژی و هم به مقابله با سیاستهای آمریکا در آسیای مرکزی کمک می کند.
روسیه و ایران در کنار هم کنترل تقریبا نیمی از منابع گاز طبیعی شناخته شده جهان را در اختیار خواهند گرفت و می توانند نقشی مانند عربستان سعودی در بازار نفت را به دست آورند.
با گسترش نفوذ چین و روسیه در ایران و کمک به گسترش منابع ایران می توانند مثلثی تشکیل دهند که در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا در مسائل بین المللی سدی ایجاد کند.
به این ترتیب چین و روسیه می توانند نقش مهم تری در منطقه خلیج فارس نیز ایفا کنند، چیزی که آمریکا به آن به عنوان نوعی قدرت هژمونیک اهمیت بسیاری می دهد.
برخلاف این پشت صحنه، رویکرد دولت بوش در دیپلماسی هسته ای خود نسبت به ایران از نظر استراتژیک بسیار سطحی و کم عمق است. با ادامه رد «معامله بزرگ با تهران»، آمریکا نه تنها به امکان موافقت ایران با توقف بلند مدت برنامه هسته ای این کشور را افزایش نمی دهد بلکه به شانس آمریکا برای پیروزی در رقابت بلند مدت بر سر ایران نیز کمکی نمی کند.
نویسنده در پایان تاکید می کند: اتفاقا چنین معامله بزرگی چیزی است که اکنون باید انجام شود. نه تنها برای برخورد با برنامه های هسته ای ایران، بلکه این مساله برای حفظ موقعیت آمریکا در خاورمیانه در دهه های آینده و فراتر از آن، تعیین کننده است.