آفتابنیوز : ترس یک واکنش طبیعی است که در مقابل شرایط ناشناخته برای همه افراد پیش میآید. میزان این ترس در افراد در سنین و شرایط مختلف فرق میکند. بعضی افراد از بچگی به ترسو بودن معروف هستند و همین جور با ترسها بزرگ میشوند.
اما باید بدانید که ترس علاوه بر اینکه به شکل ژنتیکی منتقل میشود خیلی به عوامل محیطی هم بستگی دارد. هیچ بچهای با ترس متولد نمیشود مگر بعضی انواع ترس که مخصوص سن خاصی باشد. در این رابطه باید به بحث فوبیا (ترسهای بیمارگونه) هم دقت کرد. این دو نوع ترس با هم کاملاً متفاوت است. در این گزارش میتوانید تفاوت ترسها را بشناسید.
ترس علاوه بر اینکه به شکل ژنتیکی منتقل میشود خیلی به عوامل محیطی هم بستگی دارد
ترس غیر منطقی یا بیمارگونه نام دیگر این نوع ترس است. کسانی که به فوبیا دچارند حتی از دور و زمانی که خارج از موقعیت هم هستند احساس ترس را تجربه میکنند. مثلاً فردی که از آسانسور به دلیل بالا رفتنش میترسد از فکر کردن به حرکت آسانسور و احساس سرگیجه درون آن محیط هم حالت اضطراب و دلشوره میگیرد.
این روزها فوبیاها شایعترین اختلال روانپزشکی هستند و به طور متوسط بین ۵ تا ۱۰ درصد و حتی طبق برخی گزارشها تا ۲۵ درصد افراد جامعه به یکی از انواع فوبیا مبتلا هستند. معمولاً این فوبیاها آنقدر شدید نیستند که کسی به پزشک مراجعه کند مگر اینکه فوبیا از مسئله یا وسیلهای باشد که باعث اختلال در روند عادی زندگی افراد شود. به نظر میرسد که این اختلال در زنان شیوع بیشتری از مردان دارد.
آگروفوبیا، شایعترین نوع ترس مرضی است، تحقیقات نشان داده خانمها بیشتر از آقایان دچار آن میشوند، سن شروع معمولاً ١٢ تا ٣٥ سالگی است، در این نوع ترس افسردگی هم ایجاد میشود. کسی که دچار این ترس باشد از مکانهای شلوغ وحشت دارد، مثل صف بانک. در واقع فرد از این میترسد که اگر مضطرب شود نتواند فرار کند و در صورت شدید شدن این فوبیا گاهی فرد مجبور به خانه نشینی میشود.
ترس از اجتماع
این بیماران ترس از فعالیتهای اجتماعی دارند، ترس از صحبت کردن، خوردن، آشامیدن، نوشتن و خواندن در حضور جمع شایع ترین علامتهای این فوبیا است. در چنین شرایطی فرد تصور میکند که زیر ذرهبین دیگران قرار دارد و بقیه مشغول کند و کاو و حتی سرزنش و تحقیر او هستند.
این افراد از اینکه کاری بکنند که موجب شرمندگی آنها شود، نگران هستند و در موقع صحبت کردن صدایشان میلرزد، صورتشان سرخ میشود و لرزش دست پیدا میکنند. یادتان باشد این ترس با خجالتی بودن فرق دارد، این افراد فقط احساس ترس شدید دارند که دیگران در موردشان چه فکری میکنند و اینکه آیا کسی متوجه اضطرابشان میشود یا نه.
ترس از مکانهای بسته
هر محیط بستهای مثل آسانسور، اتاق دربسته و حتی پنجرههای بسته باعث ترس این افراد میشود. این افراد وارد تونل یا پارکینگهای زیرزمینی نمیشوند و در هر مکانی دنبال راههای خروج هستند.
ترس از ارتفاع
در این نوع ترس فرد حتی از پله هم نمیتواند بالا برود، نردبان و هر بلندی دیگر او را دچار وحشت میکند. در بعضی موارد این ترس انقدر شدید میشود که فرد قادر به حرکت نیست.
ترس از حیوانات
اکثر افراد از مار و تمساح و حیوانات وحشی میترسند. این ترسها معمولاً از کودکی در فرد ایجاد میشود و تا بزرگسالی همراه او خواهد بود. البته بخشی از این نوع ترس اکتسابی است. اگر مادری از گربه یا سگ بترسد و در حضور بچه عکسالعمل نشان دهد ناخودآگاه ترس به بچه منتقل میشود.
ترس از پرواز
این ترس در پرواز هواپیما به شدت دیده میشود. فرد ممکن است به دلیل ترس از ارتفاع از پرواز هم بترسد اما معمولاً دلایل دیگری دارد. مثلاً دیدن صحنه سقوط یک هواپیما، دیدن ترس فرد دیگری در پرواز و عواملی در کودکی. این ترس در بعضی موارد برای افرادی که مشاغل پر سفر دارند و باید با هواپیما مسافرت کنند بسیار دردسرساز است. (دنیس برگ کمپ بازیکن هلندی تیم آرسنال از این دسته افراد است. او تا به حال بسیاری از بازیهای مهم تیمش را به دلیل هراسش از دست داده و حتی مبلغ قراردادش با تیم نیز به همین سبب کمتر از حد معمول است).
علائم فوبیا
اضطراب شدید، تپش قلب، تعریق، لرزش، حالت تهوع، استفراغ، سرگیجه، گاهی غش و حتی خستگی عمیق از نشانههای این بیماران است. علاوه بر این افراد، معمولاً علاوه بر ترس علائم نوروتیک دیگری نیز دارند مانند سردرد، درد پشت و شانه، ناراحتیهای گوارشی، درد معده، فکرهای وسواسی، احساس حقارت.
علل فوبیا
علت فوبیا هنوز به طور مشخص اعلام نشده است. روانشناسان مجموعهای از عوامل را در ایجاد این ترس دخیل میدانند. مجموعهای از عوامل زیستی و وراثتی در کنار عوامل محیطی و روانشناختی میتواند عامل این ترس باشد. به نظر میرسد در برخی از بچهها که ذاتاً مستعد فوبیا هستند، وجود نوعی فشار مزمن محیطی یا روانشناختی لازم است تا یک اختلال فوبیا کامل شکل بگیرد.
نمونهای از این عوامل محیطی شامل تحقیر از سوی برادر یا خواهر بزرگتر، دعوای والدین، از دست دادن یا جدا شدن از والدین و هستند که در کودکی که ذاتاً خجالتی است، میتوانند باعث ایجاد نوعی فوبیا شوند. عدهای از روان شناسان نیز معتقد به اصل یادگیری هستند و فوبیا را نوعی واکنش شرطی تلقی میکنند.
فوبیاهایی که در دوران کودکی شروع میشوند تا سنین بزرگسالی دوام خواهند داشت
به طور کلی اکثر فوبیاهای ساده در دوران کودکی شروع میشوند و مواردی نظیر ترس از هواپیما، مکانهای بسته، یا ارتفاع ممکن است در اوایل بزرگسالی به وجود بیایند. فوبیا اجتماعی نیز معمولاً در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع میشود. معمولاً فوبیاهایی که در دوران کودکی شروع میشوند تا سنین بزرگسالی دوام خواهند داشت و احتمالاً شدت آنها نیز نسبتاً ثابت خواهد ماند و با نوسان اندکی همراه خواهد بود.
واکنش فوبیک ممکن است از یک ترس ساده در کودکی سرچشمه گرفته باشد و تشابه آن در بزرگسالی باعث ایجاد وحشت شود. مثلاً نوزادی را که والدین یا اطرافیان بالا و پایین میاندازند و با او بازی میکنند ممکن است در نوجوانی دچار ترس از ارتفاع شود، یا کودکی را که پدر به اصرار سعی دارد وارد آب کند و شنا به او یاد دهد ممکن است دچار ترس از آب بشود. باید به این نکات بسیار دقت کنیم چون ممکن است در آینده یک فرد تأثیر زیادی داشته باشد.
درمان فوبیا
تقریباً تمام روانشناسان از مکاتب مختلف عقیده دارند که بیمار فوبیک را باید با وضع ترسناک مواجه کرد. البته بعضی به روش درمانی حساسیتزدایی تدریجی (فرد مبتلا به هراس را در موقعیت ترس قرار میدهند اما به تدریج و با ایجاد اعتمادبهنفس در او سعی میکنند بر ترسش غلبه کند.) و بعضیها به روش غرقه سازی (مواجه مستقیم با موقعیت ترسناک) اعتقاد دارند.
روانشناسان از مکاتب مختلف عقیده دارند که بیمار فوبیک را باید با وضع ترسناک مواجه کرد
فرار از موقعیت وضع را مشکلتر میکند، فرانکل در زمینه درمان ترس معتقد بود اجتناب از نگرانی خود موجب افزایش نگرانی میشود. البته میتوان در درمان فوبیا همزمان با رواندرمانی و رفتاردرمانی از نرولوپتیکها با دوز کم، بنزودیازپینها مثل اکسازپام و آرامبخشهای دیگر هم استفاده کرد.
ترس در کودکان
هیچ کودکی با حس ترس متولد نمیشود اما به مرور زمان با بزرگتر شدن خیلی از ترسها را به صورت غریزی میفهمد و خیلیها را به شکل اکتسابی از محیط و والدین میگیرد.یک کودک نوپا درکی از ارتفاع و افتادن ندارد، اگر مرتب به او تذکر دهید که خطرناک است این موضوع به شکل یک ترس مرضی در وجودش نهادینه میشود.
البته اغلب كودكان در مراحلي از زندگي خود از برخي چيزها بهشدت دچار وحشت میشوند. بهعنوان مثال، كودكان نوپا بسيار به مادر یا هرکسی که از او نگهداری میکند وابستهاند اگر به هر دليل از آنها جدا شوند به شدت مضطرب يا آشفته میشوند. اکثر بچهها در سنین ۳ تا ۴ سالگی از تاريكی يا هيولاهای خيالی وحشت دارند.
اين ترسها معمولاً وقتي كودك بزرگتر میشود ناپديد میشوند و معمولا زندگي كودك را ضايع نمیکنند يا بر روند تكامل و رشد او تأثیری نمیگذارد. بهمرور زمان شکل این ترسها عوض میشود آنها اغلب در مورد رويدادهای مهمي مثل اولين روز مدرسه مضطرب خواهند شد اما ترسشان از بين خواهد رفت و قادر میشوند روال عادی زندگي را ادامه دهند و از موقعيت جديد لذت ببرند.
اکثر بچهها در سنین ۳ تا ۴ سالگی از تاريكی يا هيولاهای خيالی وحشت دارند
نوجوانان اغلب ممكن است بدخلق باشند آنها اغلب در مورد وضع ظاهری، نگرش افراد نسبت به خود و رفتار دیگران با خودشان احساس اضطراب میکنند. اين نگرانی معمولاً در خصوص نحوه رفتار با جنس مخالف صادق است. این نوع نگرانیها را معمولاً میشود با صحبت دربارهشان برطرف کرد. اگر يك كودك يا نوجوان آنقدر احساس اضطراب يا ترس كند كه سبب لطمه به زندگیاش شود، باید از روانپزشک کمک بگیرد.
غلبه بر ترس
برای مقابله با یک سری از ترسها که خیلی شدید نیستند و هنوز به مرحله فوبیا و مرضی بودن نرسیدند راههای مختلفی پیشنهاد میشود. مثلاً ترسهای خود را بشناسید و آن ها را حل و فصل کنید. هرچه بیشتر از ترسهای خودآگاهی داشته باشید و آنها را بشناسید بهتر میتوانید بر آنها غلبه کنید.
از خودتان سؤال کنید دقیقاً از چه چیزی میترسید؟ اگر از این موضوع بترسم در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا این چیزی که باعث ترس شده است واقعاً میتواند به شما صدمه بزند؟ اگر جواب منفی باشد ترس شما بیمورد است و اگر جواب مثبت باشد باید برای غلبه بر آن کاری انجام دهید. مطمئن باشید اینکه تنها از ترسهای خود دوری کنید، موفقیتی برای شما نخواهد داشت.
تفاوت بین ترس و احتیاط را بدانید. بسیاری از ترسهای ما غیر منطقی و بی مورد هستند. برای مثال ممکن است از برقراری یک تماس تلفنی مهم بترسید زیرا ممکن است آن طور که میخواهید جواب نگیرید. این مدل ترسها بی مورد و غیر منطقی هستند که مانع پیشرفت ما میشوند.
از خودتان سؤال کنید دقیقاً از چه چیزی میترسید؟
اما ترسهایی هم هستند که کاملاً منطقیاند و یک احتیاط ساده محسوب میشوند. برای مثال ترس از رانندگی با سرعت بالا و ویراژ دادن بی پروا بین ماشین ها که ممکن است منجر به تصادف شود یا ترس از دستگیری به دلیل فروش غیرقانونی دارویی که میتواند منجر به مرگ دیگران شود کاملاً منطقی است.
به شجاعت بیش از امنیت بها بدهید. تا به حال فکر کردید چرا اکثر مردم رشتهای برای تحصیل انتخاب میکنند و به کاری مشغول میشوند که هیچ علاقهای به آن ندارند، تن به ازدواجی میدهند که اصلاً ایده آلشان نیست. یا حاضرند خود را درگیر عادات مضر و حتی اعتیاد کنند اما با واقعیات زندگی روبرو نشوند، ریسک نکنند و در مسیر اهداف خود گام برندارند؟همگی اینها از یک حقیقت ساده ناشی میشود: ترس.
فرد تصور میکند که زیر ذرهبین دیگران قرار دارد
پس بهتر است برای چیره شدن بر ترسهای خود به صورت آگاهانه این حاشیه امن را رها کنید و با شجاعت در راهی قدم بردارید که شما را به هدف و موفقیت در زندگی نزدیک میکند.با ترس خود روبرو شوید. به آرامی و به تدریج با آنچه که از آن میترسید روبرو شوید. خودتان را در موقعیتی تصور کنید که با اطمینان کامل با ترس خود هرچه که هست روبرو شدهاید. سعی کنید این تصور و تجسم فکری تا جای امکان حقیقی و واضح باشد.اطراف خود نگاه کنید و دیگران را ببینید که با اطمینان کامل کاری را انجام میدهند و از چیزی لذت میبرند که شما از آن به شدت میترسید.
به گزارش فرادید، اگر دیگران میتوانند، شما هم میتوانید؛ به همین سادگی.معنی ترس را عوض کنید. رفتن به شهربازی برای شما ترسناک است یا هیجانانگیز؟ میترسید اما در نهایت احساس خوبی را تجربه میکنید. لحظههای ترسناک زندگی را نیز به گونهای تعریف کنید که در نهایت هیجانانگیز به نظر برسند.