به گزارش ایلنا، پرچمی خاطرنشان کرد: برعکسِ «پچپچههای پشت خط نبرد»، متن «غسالخونه» برایم جذابیت بیشتری داشت و کلیت متن هم دلنشینتر بود. نمیگویم کار آقای علیرضا نادری بد است و در حدی نیستم که بخواهم متن ایشان را نقد کنم اما نقش «دوستعلی» را در غسالخونه خیلی دوست داشتم و با علاقه آن را بازی کردم.
یکی از مسئولان ارشاد به من گفت ما از شما گله داریم که نیامدی برای حل مشکلات!
این بازیگر در پاسخ به این سوال که چطور متوجه شد که ممنوعالکار است؟ گفت: هیچوقت هیچکس به من چیزی نگفت! همان اوایل که از زندان بیرون آمدم؛ طبیعی بود که فکر کنم مدتی ممنوعالکار خواهم بود. تمام جو موجود و صحبتهایی که میشد و تجربه و سابقه قبلی همه نشان میداد که به این زودیها اجازه کار نخواهم داشت؛ حداقل در تلویزیون. ولی خودم پیگیرش نشدم چون مدتی هم تهران نبودم.
پرچمی ادامه داد: حدود سال 93 بود که خیلی اتفاقی آقایی به اسم سعید چاری که میخواست یک فیلم سینمایی بسازد سراغم آمد و گویا چند ماه هم دنبال من گشته بود؛ همان شب که قرار بود متن را بخوانم به دلیل مشکلی دیگر که سوءتفاهم بیربطی بود؛ افتادم زندان و هفت ماه آنجا بودم و دوباره این قضیه قطع شد. فردای آن روز که از زندان بیرون آمدم حس کردم خیلی بد شده که قول دادهام و ناگهان خبری از من نشده؛ به آقای چاری زنگ زدم عذرخواهی کنم که گفت بیا شهرک دفاع مقدس، هنوز کسی جایگزین تو نشده است. رفتم سکانسهایم را بازی کنم اما آن فیلم هیچ وقت ساخته نشد. همان روز یکی از بازیگران کار؛ کسی به اسم امیر زریوند بود؛ به من گفت میتوانی تئاتر کار کنی؟ آقای چاری گفت من اجازهاش را از ارشاد گرفتهام و مشکلی برای تئاتر و سینما ندارد. گفت نمایشنامهخوانی «هملت با سالاد فصل» را داریم که قبول کردم و آن را در چارسوی تئاتر شهر اجرا کردیم، که اولین کار من بعد از مدتها ممنوعالکاری بود.
بازیگر نمایش «غسالخونه» تشریح کرد: همان نمایشنامهخوانی باعث شد نمایشنامهخوانی دیگری با گروه دیگری به اسم «اسب» کار کنم و بعد نمایشنامه بعدی را خودم کار کردم و بعد کار روی روال افتاد و دیگران متوجه شدند هستم و حضور دارم. یکبار هم خانم لعیا زنگنه با من تماس گرفت و پرسید دوباره در بازیگری هستم یا نه و گفت بیا برویم تلویزیون صحبت کنیم. که رفتیم و صحبت کردیم و فهمیدم هنوز در تلویزیون نمیتوانم کار کنم. با ارشاد صحبت کردم گفتند در سینما و تئاتر مشکلی ندارم. بعد از آن کارهای دیگر همینطور پیش آمد.
پرچمی با بیان اینکه «آیا باید پیگیر باشید تا جوابی به شما بدهند که ممنوعالکار هستید یا نه» گفت: برای من جالب بود که یکی از مسئولان ارشاد به من گفت ما از شما گله داریم که نیامدی برای حل مشکلات! گفتم مگر کسی به من اعلام کرده بود که ممنوعالکاری؟ یا کسی حکمی داده بود و چیزی گفته بود؟ از کجا باید بدانم مشکلم چیست و باید کجا بروم دنبالش؟ گفتند نه؛ شما باید میآمدی و تقاضا میکردی. گفتم من اصلا با این روال آشنا نیستم ولی از این به بعد چشم! اما راستش هنوز هم که میدانم باید پیگیری کنم اما چون خیلی آدم پیگیری نیستم؛ میگویم موضوع خودش در روند عادی جلو میرود و حل میشود. شاید اتفاقا اگر دنبالش باشم سریعتر هم اتفاق بیفتد. برای من هم لازم است چون کار دیگری ندارم که انجام دهم.
کسانی هستند که فعلا صلاح نمیدانند در تلویزیون حضور داشته باشم
این بازیگر تئاتر و سینما با تاکید بر اینکه «بهنظر میرسد موضوع ممنوعالکاری و زمان آن کاملا سلیقهای است» به خاطرهای اشاره کرد و گفت: حدود یک ماه پیش هماهنگ کردند برای برنامه «ادابازی» به خندوانه بروم و حتی همگروهیام هم مشخص و بخشی از کار فیلمبرداری شد. در لحظه آخر که قرار بود کل برنامه ضبط و قرعهکشی شود نامهای، تلفنی چیزی شد که این آقا نمیتواند کار کند.
پرچمی ادامه داد: سوال این بود که برای رسیدن به همان بخش از کار هم قطعا چند مرحله را پشت سر گذاشته بودم و مشکلی نداشتم حالا آن لحظه آخر چه دلیلی وجود داشت که جلوی کارم را گرفت؟ جز سلیقه چیز دیگری نمیتواند باشد. چون تهیهکننده گفت استعلامها را کردهایم و جوابها را گرفتهایم مشکلی نبوده. اما دقیقا لحظه آخر این اتفاق میافتد. مشخص است که کسی یا کسانی هستند که فعلا صلاح نمیدانند در تلویزیون حضور داشته باشم. نمیدانم چرا؟!
او یادآور شد: حتی اگر قرار بود مجازاتی بشوم، اگر اشتباهی کردم 7-8 سال به خاطرش ممنوعالکار بودم و همه اینها انجام شده. اگر قرار بود بروم خارج از کشور یا هر کار دیگری کنم؛ دیدند عملا این اتفاق نیفتاده و من نمیخواهم ایران را ترک کنم. یک بار خیلی اتفاقی به برنامه پخش زنده شبکه دو رفتم و در آن حضور داشتم. مدیر برنامه هم بدون اینکه بداند ممنوعالتصویرم من را از بین جمعیت صدا کرد و من آنجا دیده شدم. فردایش سایتهای رجانیوز و مانند آن نوشتند که "آی این آقای فتنه 88 در تلویزیون چه کار میکند....." همین باعث شد مدیر شبکه توبیخ شود.
بازیگر سریال «در پناه تو» در ادامه خاطرنشان کرد: در واقع از اینجا و اینطور متوجه میشوید که ممنوعالکار شدهاید. وقتی کسی سراغ شما نمیآید؛ یا اگر سراغت میآید بعدش میرود و خبری نمیشود و بعدا میفهمی که آن بنده خدا رفته و استعلام کرده؛ اما رویش نشده بگوید چنین اتفاقی افتاده. مدتی هم که کار نکنید دیگران شما را از یاد میبرند. مورد من که اینطور بود و دیگران دنبال دردسر نبودند که سراغ من بیایند. چه کاری است؛ حتما باید من را میخواستند که سراغم بیایند اما مشابه من خیلیها بودند که راحت میتوانستند بازی کنند و دردسری هم نداشتند. یعنی بخش عمدهاش به سلیقه کارگردان برمیگردد و کسی مثل من که اگر پیگیر بود؛ میتوانست تا حدی اوضاع را پیش ببرد.
ارشاد گفته این آقا نباید نقش پلیس مثبت را بازی کند!
پرچمی با بیان اینکه «مدتی که بازی نمیکردم فعالیت هنری دیگری نداشتم» گفت: جز همان چند نمایشنامهخوانی و دو، سه آهنگی که خواندم، یکی از مسائلی که باعث شد خیلیها بفهمند ایرانم و زنده هستم، مصاحبهای بود که مجله تماشاگران با من کرد. نمیدانم چطور ناگهان با من مصاحبه کردند که خیلی هم جنجالی از آب درآمد. خیلی از حرفها را زدم که تاکنون نزده بودم؛ بعدش چند مصاحبه جسته گریخته دیگر هم داشتم.
او با اشاره به اینکه «همین حضورم در دو نمایش به صورت متوالی باعث شد یک فیلم سینمایی با آقای مسعود تکاور کار کنم» گفت: در این فیلم نقش کوچکی داشتم. این هم البته با خاطره جالبی همراه است؛ آقای تکاور مرا برای نقشی میخواست که پلیس مثبتی بود؛ مثل اینکه ارشاد گفته نه این آقا نباید نقش پلیس مثبت را بازی کند! اما چون در کار بودم آقای تکاور لطف کرد و نقش کوتاه دیگری به من داد. که برای من همین که یک کار سینمایی و تصویری بازی کردم؛ خوب بود. کار آقای تکاور اولین کار تصویریام بعد از مدتها بیکاری بود و حالا صحبتهای دیگری هم شده؛ احمد احمدی قرار است کاری را تهیه کند که گفته حتما در آن هستی و آقایان اسدزاده و تبریزی هم وعدههایی دادهاند.
پرچمی تصریح کرد: هیچ وقت فکر نمیکردم برگشتن به نقطه صفر اول سخت باشد و اینقدر زمان ببرد. خیلی زودتر از اینها انتظار داشتم وارد کار شوم اما مثل اینکه خیلی پروسه طولانیمدتی است. باید صبوری کنم تا به جایی که بیست سال پیش بودم، برسم. اما اشکالی هم ندارد، بالاخره این هم یک تجربه است.