به گزارش آفتابنیوز، مثلا از شخصی پرسیدم شما چرا میگویید خاتمی رئیسجمهور شود؟ او گفت: چون خوشگل است. گفتم: یزید هم خوشگل بود. از دیگری پرسیدم چرا به آقای ریشهری رأی میدهی؟ گفت: چون حافظ قرآن است. گفتم: حجاج بن یوسف هم حافظ قرآن بود. بالاخره اگر در این دنیا حلال نکنند، عاقبتِ روز بازخواستم، سیاهرویی است. از همه حلّیت میطلبم. دعا فرمایید.»
آیتالله گویا این مطلب را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ٧٦ مطرح کرده بود. حال عمومی آیتالله به روایت پسرش اگر چه مساعد نیست اما هماکنون برای زیارت به مشهد رفته است. محمدصادق حائری شیرازی، ملقب به محیالدین، امامجمعه سابق شیراز و نماینده سابق این شهر در خبرگان رهبری است. آیتالله برای این دوره از خبرگان هم نامزد شده بود که در میانه انتخابات کناره گرفت. فرزند او محمدعلی درباره این کنارهگیری در پستی انتقادی در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود: «... پس از آن که جامعه محترم مدرسین و جامعه معزز روحانیت... با حیثیت سیاسی پدرم بازی کردند، ایشان رسما از ادامه کاندیداتوری کنارهگیری کرده و انصراف دادند. زمانی پدرم را عمار انقلاب میخواندند. آنها که تاب تحمل آرای آزادمردانی مانند پدرم را که خود لقب عمار به او داده بودند، نداشتند، پس غیر افکار خود آرای چه کسانی را میتوانند تحمل کنند.» پیشتر از آن اعلام شده بود که این کنارهگیری به دلیل حمایت نکردن جامعتین از حائری بوده است.
حائری شیرازی کیست؟
حائری در بهمن ١٣١٥ در شیراز به دنیا آمد. او از جمله مبارزان قبل از انقلاب است که طعم زندان و تبعید را هم چشیده. حائری یکی از چهرههایی بود که در ایام اشغال سفارت آمریکا در ایران در آبان ٥٨ برای دانشجویان کلاس اخلاق برگزار میکرد. شیبا ملک، از دانشجویان فعال آن روزگار در گفتوگویی در حال و هوای آن روزها گفته بود: «... یک سری کلاس برگزار میشد که در آنها شرکت میکردیم. کلاسهای نهجالبلاغه آقای حجاریان بود. آقای حائری شیرازی کلاس اخلاق داشتند... .»
حائری بعد از انقلاب در مجلس اول شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم شیراز حضور یافت. او با شهادت آیتالله دستغیب از سوی امام خمینی (ره) به امامت جمعه شیراز منصوب و بعد از آن نماینده امام در این شهر شد. حائری سابقه عضویت در دورههای اول و دوم و چهارم خبرگان رهبری را دارد. او را به واسطه برخی اظهار نظرها و واکنشها در مقاطع مختلف، به عنوان یکی از چهرههای خبرساز خبرگان میشناسند. در سال ٩٣ یک بار در برنامه شناسنامه حاضر شد و سخنان جالبی را درباره برخی از چهرهها از جمله هاشمی رفسنجانی بیان کرد؛ آن هم در سالهایی که هاشمی بسیار زیر فشار بود. حائری در آن گفتوگوی تلویزیونی درباره هاشمی و انتخابش به عنوان رئیس خبرگان در مقطعی از دوره چهارم این مجلس گفته بود: «... هر کسی با آقای هاشمی رقابت کرد، شکست خورد. آقای جنتی آمد، نشد. دیگران آمدند، نشد. آقای مهدوی نیز به دلیل این که آقای هاشمی به احترام آمدن ایشان کاندیدا نشد، برگزیده شد. آقای مهدوی در نطق افتتاحیه خود گفت آقای هاشمی این منصب را به من تفویض کردند.» او همچنین درباره انتخابات ریاستجمهوری ٨٤ گفته بود: «ابتدا قصد رأی دادن به آقای هاشمی را داشتم، بعد دیدم افرادی که تبلیغات آقای احمدینژاد را انجام میدهند، بچههای مدرسه حقانی هستند؛ مثل آقا مرتضی و اینها. سوز اینها را بیشتر دیدم و به وی رأی دادم.»
نامههای حائری
حائری البته در نامهنگاری هم ید طولایی دارد. او که رأی خود در سال ٨٤ را اعلام کرده بود، بعدها هم در نامهای سرگشاده به هاشمی رفسنجانی از اقدامات احمدینژاد در برابر این وجه تشبیه هاشمی که اقدامات دولتهای مهرورز را بیماری هاری تشبیه کرده بود، دفاع کرد. حائری در آن نامه نوشته بود: «... دولت سابق آرزوهای بعضی انسانها را عملی کرد و آرزوی بخشی از اقشار ضعیف را برآورد. استان فارس آرزوی راهآهن داشت و امروز به آرزوی خود رسیده است. اقشار متوسط جامعه مأیوس از خانهدارشدن بودند و الان صاحبخانهاند. وضع خانههای اجارهای اگر قابل تحمل باشد، به جهت صاحبخانه شدن بسیاری از مستأجران است و اگر قابل تحمل نباشد، بدانید اگر خانهسازیها نبود، وضع بدتر بود... .»
در جریان انتخابات ٨٨ و پس از آن او بار دیگر دست به قلم شد و نامهای را به خطاب به محصوران با این جملات آغازین نوشت: «برادران! در پرونده شما خدمات بزرگی به اسلام و انقلاب را میتوان مشاهده کرد. اگر این خوبی را بر خوبیهای دیگر خود بیفزایید که: «و ما ابریء نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم» چه اشکال دارد؟!»
بعد هم ادامه داده بود: «... با ادامه اصرار شما بر مواضع قبلی، فتنه انتخابات ٨٨ آتش زیر خاکستر خواهد ماند و نظام نسبت به آن نمیتواند بیتفاوت بماند. جمع شدن فتنه، خاموش شدن مشعل است و خاموش شدن مشعل غیر از خاموشی شمعک است. پذیرش خطا از طرف شما، شمعک را خاموش خواهد کرد... . اینک این کار بزرگ فقط و فقط از دست شما برمیآید. پس از اجر عظیم آن نیز غافل نشوید. عزیزان! تبعیت از حجت باطنی عقل همان تبعیت از خداوند متعال است و مخالفت با حجت باطنی، مخالفت با خداست.»
حائری همچنین نامهای را هم خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بود. بعدا در برنامه شناسنامه درباره آن نامه گفته بود: «گاهی در مسائل فقهی اختلاف نظر داشتیم و نظر خود را عنوان میکردم. در مسائل دیگر یک مورد بود. در زمان انتخابات که حماسه سیاسی بود به طور محرمانه برای ایشان نوشته بودم... بنا به نشر این نامه نبود. بعد در سایت خود نوشتم که این را بر خود ایراد میگیرم. من نباید اجازه میدادم این کار بشود، زیرا فتح باب میشود و دیگران نیز این کار را تکرار میکنند.»
آخرین فعالیت سیاسی آیتالله کنارهگیری از نامزدی در خبرگان پنجم بود و حالا مدتی است که در بستر بیماری است و تصمیم گرفته به دلیل سخنانش در انتخابات ٧٦ حلالیت بگیرد؛ آن هم در روزهایی که محدودیتها بر رئیس دولت اصلاحات بیشتر شده؛ اگر چه مقامات سپاهی مانند سردار نجات اعلام کردهاند این محدودیتها جدید نیست.
حلالیتهای سیاسی
این البته اولین حلالیت سیاسی نبوده است. پیشتر هم برخی چهرههای سیاسی از یکدیگر به ویژه بعد از دوران وفات، از بازماندگان طلب حلالیت کردهاند. شاید تفاوت آیتالله این باشد که در ایام حیات خود و فرد مورد نظر این کار را انجام داده است. یکی از این حلالیتخواهیها، حلالیتطلبی مرحوم آیتالله صادق خلخالی از بازماندگان مرحوم مهدی بازرگان است. نوید بازرگان در مصاحبهای درباره این حلالیتخواهی گفته بود: «... در مورد آقای خلخالی به رغم آن که حلالیت میخواستند حتی در مراسم، برخی گریه ایشان را نیز دیده بودند اما چندی بعد من مصاحبه تندی از ایشان علیه بازرگان شنیدم. فهمیدم که بسیار پیر شدهاند و مواضعشان را چندان نباید جدی گرفت.»
از دیگر حلالیتها میتوان به حلالیتخواهی عبدخدایی از همسر دکتر فاطمی اشاره کرد. عبدخدایی که یک بار در نوجوانی اقدام به ترور فاطمی کرد که البته ناکام ماند، در این باره گفته بود: «... به خانم فاطمی گفتم که من به دو جهت با شما ملاقات کردم. یکی این که وقتی شوهر شما را ترور کردم، شما خانم جوانی بودید و لطمه روحی دیدید و به این دلیل از شخص شما حلالیت میطلبم... .»
مرحوم شهید بهشتی هم از جمله کسانی بود که به گواه فرزندانش عده زیادی بعد از شهادتش از بازماندگان او حلالیت گرفتهاند. محمدرضا بهشتی در همین باره گفته بود: «... در زمانی چنان کوتاه در هنگام دفن یا روزها و ماههای بعد خیلی از افراد آمدند و از ما حلالیت میخواستند. پاسخ ما به همه آنها این بود که ایشان گفتهاند اگر کسی نسبت به شخص من مسئلهای را مطرح کرده باشد، من گذشت کردهام ولی مگذارید بار دیگر ناآگاهی ما را به عرصه برخوردهای غیر منصفانه بکشاند.»
سعید حجاریان هم در مصاحبهای گفته بود کسی که اسلحه را به سعید عسگر رسانده بود تا او را ترور کند، چند سال پیش آمده و گفته: «میخواهم بروم حج و آمدهام حلالیت بطلبم.» حجاریان هم گفته است: «گفتم برو! حلالت کردم.
منبع: شرق
همه می دانیم که خداوند متعال توبه و انابه بنده اش را در صورتی به راحتی قبول می نماید که مورد گناه، فقط بین او و بنده اش بوده باشد.
یقیناً خداوند متعال به همین راحتی در مورد ظلم و یا خدشه دار شدن آبروی بنده اش (خصوصاً بنده ای متوکل، مومن، متدین، خداپرست، با شرف، انسان دوست، شریف و ... ) فقط به حلالیت طلبیدن راضی نمی شود بلکه باید به همان اندازه که آبروی بیگناهی خدشه دار شده، مجدداً حیثیت، آبرو و شرف داشته اش به او برگردانده شود تا جبران مافات گردد و بعد طلب حلالیت و بخشش شود.
خداوندی که اگر به اندازه دانه ای در دهان مورچه، به بنده اش ظلمی شده باشد از او حساب می کشد حال چگونه .......................................
بنابراین اگر مومنی دستش از دنیا کوتاه شده باشد و ناراحت و گله گذار پیش آفریننده اش رفته باشد آیا باز هم می توان از او حلالیت طلبید ؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا هرگز رضایت بامانده، رضایت متوفی می شود ؟؟؟
ورنه هرگبری به پیری می شود پرهیزگار