آفتابنیوز : احمد رشیدینژاد- اکنون تردیدها در مورد رابطه معنادار تقارن زمانی استعفای سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان و بازداشت گسترده شاهزادگان و مقامات سعودی رنگ باخته است! رخدادای بیسابقه و پر سر و صدا که سرکوب مخالفین و رقبای داخلی شاهزاده بنسلمان (آن هم به بهانه مبارزه با فساد اقتصادی!) در پوشش آن صورت گرفت.
اما برخی بر این باورند که «حریری» چنین اقدامی را نمیتوانسته بدون هماهنگی با مقامات اسرائیل انجام داده باشد! خصوصاٌ اینکه، روز پیش از آن نتانیاهو در سخنانی در خارج از این کشور سخنانی را بر زبان راند که متن استعفای حریری هم همان رنگ و بو را داشت! وی که برای گرامیداشت صدمین سالگرد صدور «بیانیه بالفور» به بریتانیا سفر کرده بود، ضمن متهم کردن ایران برای گسترش امپراطوریش، اظهار داشت: «آنها میخواهند ارتششان، پایگاه هواییشان و جنگندههایشان را در فاصله چند ثانیه از اسرائیل قرار دهند». مطالبی که روز بعد از استعفاء هم با این مضمون که «ایران به دنبال مستعمره کردن سوریه برای نابودی ماست»، تکرار شد!
از طرفی واقعیت این است که به صورت خوشبینانه اوج گستره نفوذ سعودیها به مرزهای شبهجزیره هم ختم نمیشود و لبنان لقمهای دور از دسترس برای سعودیهاست! بنابراین اقدام اسرائیلی- سعودی«حریری» میتواند با نیتی دیگر صورت پذیرفته باشد. هدفی که «حریری» خود نیز به آن اشاراتی نمود؛ آن هم زمانی که در متن استعفایش گفت: «وضعیت مشابه زمان ترور پدرم است»! وضعیتی که نهایتاٌ سوریه به دست داشتن در ترور رفیق حریری متهم شد تا با این بهانه شورای امنیت خروج نیروهای ارتش سوریه از خاک لبنان را خواستار شده، فرصت برای تهاجم ارتش اسرائیل به خاک لبنان فراهم گردید(جنگ 33 روزه)! لازم به ذکر است که سوریه در پی جنگ داخلی لبنان که در سال 1975 بین فالانژها و فلسطینیها آغاز شد با مجوز اتحایه عرب اقدام به اعزام نظامیان خود به این کشور کرد تا مانع از گسترش جنگ شود.
با این اوصاف هدف از پروسه «ایران هراسی» اسرائیلی- سعودی در روزهای اخیر را میتوان زمینهچینی برای خالی کردن پشت حزبالله دانست. چرا که با وجود حضور ایران در سوریه، اسرائیل توان تهاجم به حزبالله را در خود نمیبیند. از طرفی بنسلمان که در گرداب رقبا و مخالفین داخلی تصدی تاج و تخت پادشاهی خود را تنها میبیند، راه رسیدن به پادشاهی را در خوش خدمتی به اسرائیل جسته است.