کد خبر: ۴۹۵۲۶
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۸:۵۱

دیپلماسی ایران و دعوت شیراک

آفتاب‌‌نیوز :
مثال‌های متعددی از این رابطه ناموزون در تاریخچه دستگاه سیاست‌ خارجی می‌توان بر شمرد و نام برد، از بوسنی و آذربایجان گرفته تا افغانستان و عراق. آنچه که اکنون لزوم بازنگری در این روند را جدی‌تر می‌سازد وضعیت کشور و بحران‌های پیرامونی است که هر یک می‌توانند با هوشیاری تبدیل به فرصتی ارزشمند شوند.

دیپلمات‌های ایرانی در سالیان اخیر، روزهای دشواری را پشت سر گذاشته‌اند. مذاکرات هسته‌ای همزمان با تغییرات گسترده در هدف‌گذاری سیاست ‌خارجی کشور ـ گرایش به شرق و چرخش از سمت اروپا به سویی دیگر در تلاش برای یافتن شرکایی مطمئن‌تر و یا آن‌‌گونه که مسئولان مِی گویند«ظرفیت سازی» ـ به همراه افزایش تهدیدات ایالات متحده باعث شده است تا پرونده هسته‌ای رنگ و بویی کاملاً امنیتی به خود گیرد.

خاورمیانه پرآشوب، از عراق گرفته تا فلسطین و اکنون لبنان هم چالش دیگر مردان دیپلمات ایرانی است. ایران هرچند حمایت خود از مبارزان فلسطینی و لبنانی را صرفا معنوی می‌داند اما از سوی غرب همواره متهم به حمایت کامل و حتی نظامی از مقاومت می‌شود. در چنین بستری است که حوادث لبنان و فلسطین چنان با سیاست‌ خارجی کشور گره خورده است که در نگاه برخی کارشناسان مرز میان ایران و آمریکا و شاید اسرائیل باید تعریفی دوباره شود. باریکه غزه و جنوب لبنان در نگاه این کارشناسان عمق استراتژیک جمهوری‌اسلامی هستند و هر تحولی در آن ارتباطی مستقیم با منافع کشور و حتی امنیت ملی دارد.

ایران در بحران خاورمیانه به دلایل مختلف ترجیح داده‌است تا از دخالت مستقیم خودداری کند. پرهیز از گسترش منازعه و رهایی از اتهامات بی‌اساس غرب و همزمان عدم وخامت پرونده ‌هسته‌ای را می‌توان از دلایل این خویشتن‌داری برشمرد. اکنون اما به نظر می‌رسد که زمان اکتفا به حمایت‌های معنوی به پایان رسیده است. شکست مداوم مذاکرات پیرامون لبنان و حتی قطعنامه‌های شورای امنیت که به هدایت آمریکا در جهت منافع اسرائیل صادر شده‌اند و ناتوانی اعراب برای تاثیرگذاری بر هر دو سوی معادله نشان داده ‌است که پایان بحران در گرو حضور نیرویی تاثیرگذار در میدان است.

سخنان اخیر شیراک مبنی بر لزوم مذاکره با ایران و دعوت وزیر خارجه فرانسه برای ایفای نقشی گسترده‌تر از سوی تهران می‌تواند نشان دهنده گشوده‌ شدن جبهه‌ای جدید در شورای‌امنیت باشد. خاورمیانه به ویژه لبنان محل تحقق منافع فرانسه و تا حدی روسیه است و با چنین نگاهی است که شکاف میان اعضای دائمی شواری ‌امنیت شکل گرفته‌ است.

این شکاف اما همان روزنه‌ای است که شاید برای استفاده از آن فرصت زیادی در دست نباشد. اجابت دعوت فرانسویان علاوه برآنکه می‌تواند کفه را به سمت و سوی جبهه معتدل شورای‌امنیت سنگین‌تر کند، همزمان شانس تحقق منافع ملت لبنان را نیز افزایش چشمگیر می‌دهد.

تهران نیز در این میان می‌تواند از وزن و اعتبار سیاسی خود در میان مبارزان و ملت لبنان، که حاصل مدتی طولانی «هزینه‌پردازی» است، بیشترین «برداشت» را داشته باشد. حضور تهران و تلاش برای پایان دادن به حمام خونی که صهیونیست‌ها با حمایت غرب آفریده و هردم بیگناهان بیشتری را به کام مرگ می‌کشاند، علاوه بر تحقق منافع لبنان و بازگرداندن صلحی منصفانه یا حداقل آتش‌بسی موقت می‌تواند با خنثی‌کردن تبلیغات غرب که بحران لبنان را خواسته تهران تلقی می‌کند، فرصتی استثنایی برای چانه‌زنی در اختیار دیپلمات‌های هسته‌ای کشور قرار دهد.

فراموش نباید کرد که تئوریسین‌های اسرائیلی هم اکنون نگران آن هستند که با گسترش درگیری، در میانه خوشه‌های حامی حزب‌الله گرفتار شوند. در نقطه مقابل اما بسنده کردن به اظهارات کلی در لزوم پایان تجاوز و سرباز زدن از ایفای نقش در روندی که می‌تواند به پایان خونریزی‌ها منجر شود، نه منافع ملت لبنان را در برخواهد داشت و نه منافع ملی را محقق خواهد کرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین