آفتابنیوز : حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن ابوترابی فرد ضمن ارزیابی جایگاه فعلی روحانیت نسبت به گذشته در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برای بازتاب خطا یا عملکرد نادرست از سوی برخی از روحانیون و تعمیم آن به نهاد روحانیت توسط عموم مردم چه چارهای هست و لازم است که نهاد روحانیت واکنشی در برابر او داشته باشد؟ می گوید: به نظرم کار دشواری است، واقعیتی است که چارهای از آن نیست؛ بالاخره بنده هم لباس روحانیت بر تن دارم و هم در مسئولیتی قرار میگیرم و به وظایف خود عمل نمیکنم و به انقلاب، دین و روحانیت خدشه میزنم. از یک منظر چندان چارهای برای آن نیست، اما باید نهادهای جامعه روحانیت از درون نظارت خود را افزایش دهد و این نظارت درونی بسیار میتواند کمک کند.
او معتقد است: علمایی که در جریان قرار میگیرند باید تذاکرات خود را داشته باشند و علاوه بر این برخی از نهادهای مسئول که برای این مهم انتخاب شدند وظایف خود را بهتر انجام دهند و تذکرات دوستان و سایر مردم متدین قطعاً میتواند موثر باشد. در هر صورت باید برای اینکه این آسیبها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند یک همفکری و گفتوگو و رصد بهتر شکل بگیرد و از همان روشهایی که اشاره کردم استفاده شود.
او می گوید: امروز نیازمند شخصیتهایی هستیم که در جایگاه فهم دین و آراسته شدن به دین و انتقال آموزههای وحیانی به دیگران از صلاحیت لازم برخوردار باشند.
ابوترابی فرد به وجود صفت آراییهای و انتقادها نیز اشاره و اظهار می کند: امروز یک فضای همراهی وجود دارد، اما طبیعی است که صف آرایی مقابل هم شکل میگیرد؛ گاهی دشمن و گاهی هم دوستانی هستند که نقد دارند و نقد آنها هم وارد است و باید توجه و بازخوانی و تبیین کرد و تا جایی که امکان دارد در جهت رفع نقد قدم برداشت که لازمه این حضور است.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی فرد را می خوانید:
* روحانیت در ایران پیش از انقلاب و پس از انقلاب شاهد دوره های مختلفی بوده و فراز و نشیب های بسیاری را پیموده است، با توجه به گذشت زمان و تجربه و حشر و نشر شما در دوره های مختلف با علما و حضور در نهاد روحانیت، از نظر شما کار ویژه روحانیت چه بوده و امروز چه وظایفی بر عهده نهاد روحانیت است؟
موضوع روحانیت یکی از مسایل مهم فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و یکی از نهادهای بسیار کلیدی و تأثیرگذار در دیروز و امروز و فردای جامعه هستند. فکر می کنم این کریمه مبارکه قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ ۚ عَلَیٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛ خداوند متعال به پیامبر اعظم می فرمایند: راهبرد خود را تبیین و اعلام کن و آن راهبرد این است: رسالت من و هدفی که برای آن مبعوث شدم، دعوت إِلَی اللَّهِ است و روشی که برای رسیدن به این هدف برگزیدم و برای من تعیین شده، دعوت براساس بصیرت، آگاهی و شناخت است و بعد هم اعلام می کنند که این راه و هدف والای من و همه پیروان من و هر کسی که به من گرویده است و طبیعتاً کسانی که به آن بزرگوار نزدیکتر هستند در این نگاه باید قدم های بلندتری را بردارند و مسئولیت سنگین تری دارند، به نظر می رسد که عالمان دین یعنی کسانی که وقتی را برای فهم آموزه های وحیانی و تبیین آموزه ها برای جامعه و فراهم آوردن بستر پیوند آحاد مردم با آموزه های الهی گذاردند از مسئولیت بالاتری برخوردارند لذا رسالت جامعه روحانیت و علمای دین دعوت الی الله با بصیرت و آگاهی است و برای این بصیرت هم می توان نکات کلیدی را لحاظ کرد همانطور که دعوت الی الله جای بحث فراوانی دارد.
این بصیرت اولاً بصیرت و آگاهی نسبت به آموزه های وحیانی و معرفت الله، معرفت پیامبر اعظم، معرفت قرآن کریم، معرفت سنت پیامبر اعظم و اولیای دین است که سنت هم، کلمات آن بزرگوار، سخنان و سیره و روش آنهاست. بعد از فهم صحیح این آموزه ها تلاش برای آراسته شدن به آموزه هایی است که فرا گرفته ایم، باید کسانی که داعی الی الله هستند قبل از دیگران در جهت آراسته شدن خود به آموزه های وحیانی تلاش کنند همانطور که انبیاء در این جهت پیشگام بودند.
نکته بعدی بصیرت نسبت به مخاطب است، جامعه ای که هدف ماست و انسان هایی که هدف هستند و با آنها گفت وگو می کنیم، آیا با یک جامعه علمی و دانشگاهی روبه رو هستیم؟ آیا مخاطب ما کسانی هستند که در یک سطح قابل قبولی از دانش در یکی از حوزه ها قرار دارند؟ مخاطبان ما از نظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مبانی تفکر و اندیشه در چه شرایطی قرار دارند و با چه سوالاتی رو به رو هستند؟ بالاخره شناخت دقیق از مخاطب و از زمان دعوت و شرایطی که در آن قرار داریم، مسایل اساسی که مخاطب را باید به آن دعوت کرد، مسایلی که در اولویت اول قرار دارد، مهم هستند. به طور کلی این بصیرت آگاهی در همه حوزه ها را فرا می گیرد، هر قدر این آگاهی و بصیرت و شناخت عمیق تر، بصیرت نسبت به آموزه های وحیانی مستدل تر و شناخت نسبت مخاطب عمیق تر و دقیق تر و با روش های تبلیغ انسان آگاه تر باشد در این مسیر موفق تر خواهد بود.
شاید از این آیه شریفه هم بتوان استفاده کرد که می فرماید: ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ ما برای دعوت به سوی خدا و حیات انسانی و آموزه های دین با توجه به ویژگی ها و خصوصیاتی که انسان ها و جوامع انسانی از آن برخوردار هستند باید از سه روش استفاده کنیم، اول "بِالْحِکْمَهِ؛ با استدلال” مخاطب ما مخاطبی است که احتیاج به اغنا برهانی و استدلالی دارد؛ مطالب ما اگر مطالب عقلی است باید از برهان عقلی لازم و اگر مستند به نقل است باید از پشتوانه نقلی متقن برخوردارد باشد، اما گاهی مخاطب نیازمند موعظه و نصحیت است، اینجا باید زبان نصحیت را گشود، مبانی را قبول دارد برای آراسته شدن به آنچه که پذیرفته است باید یک واعظ به معنای واقعی کلمه بود. وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ طبیعی است کسانی می توانند واعظ شایسته ای باشند که خود به آنچه که می گویند آراسته باشند و علاوه بر آراستگی به آنچه می گویند، مخاطب را هم بهتر بشناسند، هر چه این شناخت عمیق تر، انسان در این نقش از موفقیت بالاتری برخوردار خواهد بود و بالاخره َادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ برای رسیدن به نتیجه و مقصد در گفت وگو و مباحثه هم باید بهترین روش و زیباترین گفت وگو و گفتمان را داشت. خدای متعال به حضرت موسی(ع) می فرماید: با فرعون که گفت وگو می کنید و او را دعوت می کنید، فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا؛ به هر صورت به نظر می رسد که عالمان دین در این جهت مسئولیت والاتر و مهم تری نسبت به دیگران دارند.
* نسبت به ضرورت شناخت روحانیون درخصوص دغدغه های مخاطبان تأکید داشتید، هر چه زمان جلوتر می رود پیچیدگی های مختلفی را هم جامعه و هم مخاطب پیدا می کند و ضرورت شناخت مخاطب روز به روز اهمیت بیشتری می یابد؛ جامعه روحانیت تا به امروز توانسته آنطور که باید و شاید مخاطب و دغدغه های او را بشناسند و همزبانی ایجاد شود؟
ما در این حوزه بهترین الگوها را پیش روی خود داریم یعنی فاخرترین، برجستهترین و کامل ترین الگو شخص شخیص پیامبر اعظم، انبیای الهی و پیشوایان معصوم دین هستند، وجود مبارک حضرت علی(ع) و فرزندان آن بزرگوار نمونه های برجسته شخصیتی هستند که در طراز این جایگاه و مسئولیت قرار دارد، طبیعتاً دیگران باید تلاش کنند که خود را با آنها در فهم صحیح آموزه های دینی و وحیانی، در آراسته شدن به آنچه آموختند، در شناخت بهتر مخاطب و استفاده از بهترین روش برای دعوت مخاطب به آن بزرگواران نزدیک تر کنند البته از این شخصیت های طراز اول عالم بشریت که بگذریم، علمای بزرگ، چهره های علمی برجسته و وارسته و آراسته به آموزه های دینی در مدرسه امام صادق(ع) فراوان داریم که آن شخصیت ها هم می توانند برای ما به عنوان یک الگو مطرح باشند، شخصیت هایی که در علم و عمل و انجام مسئولیتی که عهده دار بودند از یک موفقیت و جایگاه بسیار برجسته ای برخوردار هستند.
* در این زاویه دو نگاه می توان داشت، یک نگاه می توانیم معطوف به سرمایه هایی که امروز در دست داریم، داشته باشیم. امروز چه سرمایه ای در دست ماست و از چه ظرفیتی برخوردار هستیم؟
بنده اعتقادم این است که امروز نسبت به ادوار گوناگون تاریخ اسلام، روحانیت از سرمایه های بسیار برجسته و تأثیرگذار برخوردار است که نقش مؤثری در تحولات امروز جهان اسلام دارند مثلاً کشوری مانند لبنان که بنده قبل از انقلاب در دورانی که شهید چمران هم در لبنان حضور داشتند در لبنان بودم، با اینکه عالم بزرگوار و روحانی برجسته و منشأ تحول، آیت الله سیدموسی صدر این مرد علم، دین و اخلاق و… حضور داشتند و تحول عظیمی در لبنان خلق کردند، اما در این دوران مدرسه امام صادق(ع) یا تفکر ناب دینی و گرایش به آموزه های وحیانی در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کمرنگ ترین و ضعیف ترین شرایط بود و ما شاهد یک جامعه متأثر از آموزه های دینی و وحیانی در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نبودیم، اما امروز لبنان یک پارچه متأثر از مدرسه امام صادق(ع) است، در حوزه های سیاسی به طور جدی نه تنها جامعه شیعه بلکه جامعه اسلامی لبنان و نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعه مسیحی لبنان و رئیس جمهور وقت امروز لبنان کاملاً متأثر از آموزه های وحیانی است. جامعه اهل سنت لبنان در این فضای تأثیرپذیری از آموزه های وحیانی به طور جدی کنار برادران و خواهران شیعه خود هستند و بدون تردید این مساله به دلیل حضور موثر روحانیون مهذب، برجسته، آراسته است که یکی از این شخصیت ها آقای سید حسن نصرالله است، لبنان امروز در حوزه تأثیر غیرقابل مقایسه با گذشته و اصلاً دو فضای کاملا متفاوت است، کافی است فقط در این حوزه نگاه کنیم و ببینیم که در این دوران روحانیون و تربیت یافتگان مدرسه امام صادق(ع) چه تأثیری در تحولات اجتماعی، سیاسی، فکری و اعتقادی داشتند، یک قدرت عظیمی را خلق کردند و یک اقتداری را از اندیشه سیاسی اسلام که امام بزرگوار پرچم دار این اندیشه بودند، ارایه کردند که شکست روشن و شفاف رژیمی مانند رژیم صهیونیستی را برای جامعه ای که مخاطب او هستند، ملموس کند؛ این یک انقلاب و تحول عظیمی است و این حضور در تاریخ شیعه نمونه ندارد. ما در لبنان شخصیت های برجسته و علمای طراز اول داشتیم، اما این سطح از تأثیرگذاری را هیچ وقت نداشتیم، این مساله برمی گردد به شرایطی که امروز در آن زندگی می کنیم. یا در عراق، ما در عراق همیشه شاهد علمای بزرگ و شخصیت های طراز اول بودیم، یکی از ارکان مهم مرجعیت شیعه حوزه علمیه نجف اشرف بوده یا در زمانی سامرا، میرزای شیرازی در موضوع تحریم تنباکو یا در جنگ جهانی اول و دوم علمای بزرگ نجف نقش های مهم و عظیمی ایفا کردند، اما امروز سطح تأثیرگذاری مرجعیت و علمای دین در عراق، در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قابل مقایسه با دیروز نیست. ما با یک تحول عظیم در این عرصه روبه رو هستیم، امروز عراق مرهون و مدیون نقش موثر علمای دین و مرجعیت شیعه چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه های اجتماعی، فرهنگی است و اگر نبود این جایگاه، امروز عراق شرایط دیگری را داشت.
من سال ها و در اوج اقتدار حضرت آیت الله حکیم نجف اشرف بودم، شرایط آن زمان بسیار متفاوت با امروز بود و اینها همه ریشه می گیرد از تحولات عظیمی که در ایران رخ داد و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همه متأثر از نقش موثری است که علمای دین ایفا کردند، امام بزرگوار و شاگردان آن بزرگوار مانند مقام معظم رهبری و شخصیت هایی که در این عرصه حضور یافتند و ایفای نقش کردند. دفاع مقدس مرهون حضور این شخصیت هاست، اندیشه ای که آنها داشتند و راهی که گشودن که یک تهدید قطعی به یک فرصت استثنایی برای امت اسلام مبدل شد، این امر در سایه همین فرماندهی و هدایت و حمایت در کل شهرها و استان ها محقق شد، اگر حضور روحانیون در مساجد و همه حوزه ها نبود، آیا دفاع مقدس به پیرزوی می رسید؟ نقش روحانیون در این موضوع، برای نسل جوان و ارتباط با حوزه های دین، یک آثار و حوادث استثنایی در تاریخ بشر و ایران است، تاریخ ایران هرگز سراغ ندارد که یک جنگ خانمان سوز به یک سرمایه ماندگار برای یک ملت مبدل شود، اما به دلیل حضور دین و طبیعتاً نقش مهم علمای دین و مردم دین باور که سرمایه خود را در طول تاریخ از پیشگامان این عرصه و علما و مبلغان دین به دست می آوردند، این اتفاق افتاد. در عرصه های دیگر هم همینطور است از جمله در جریان مقاومت اسلامی؛ حوادثی که در دنیای اسلام از جمله بحرین رخ داده، نشانه همین مقاومت است؛ پیشگامان تحولات امروز بحرین جزء علمای دین کیست؟ یک عالم مجاهد آیت الله شیخ عیسی قاسم امروز در سنین کهولت پرچم دار یک حرکت عظیم انقلابی و فرهنگی است که تمام نقطه فشار استکبار هم بر اوست. در یمن، طلاب تربیت شده در مدرسه امام صادق(ع) و علمای دین پرچم دار این حرکت هستند و یک تحول عظیم اجتماعی و سیاسی است که در برابر این فشارها، این قدرت به نمایش گذاشته می شود، تصور آن برای ما محال است که چه فشار سختی بر مردم مظلوم یمن هست، اما وقتی از آحاد مردم برای یک اجتماع عظیم که احتمال بمباران هم وجود دارد، دعوت می شود با شور و اشتیاق در این اجتماع حضور می یابند؛ اگر این حمایت و پشتوانه نبود آنها یک روز می توانستند مقابل این تهاجم رژیم آل سعود استقامت کنند؟ این مساله در سایه همین آموزه های وحیانی و کسانی است که پرچم دار فهم و انتقال دین در سراسر عالم اسلام هستند، ما از یک سرمایه بی بدیل و تأثیرگذاری بالایی برخوردار هستیم، امروز کشور ما با اینکه در تنگناهای اقتصادی و… قرار دارد، مشکلات جدی را تجربه می کنیم، اما بدون کمترین تردید نسبت به همه ادوار تاریخ ایران بالاترین سطح از وحدت ملی و انسجام اسلامی در کشور است، به واقع ایران در هیچ زمانی در این سطح از وحدت نبوده است، همین امروز با همه نقدهایی که داریم، اما جریان های سیاسی و ملت ما بالاترین سطح از وحدت را دارند که باید ارتقا یابند یا مذاهب اسلامی در سراسر کشور در این دوران که دشمن از همه توان خود برای خلق اختلاف استفاده کرده، بالاترین سطح انسجام و وحدت را دارد، چه زمان از تاریخ را سراغ دارید که به اندازه امروز برای ایجاد اختلاف در جامعه سرمایه گذاری شود، جریاناتی مثل گروه های تکفیری و داعش چه زمانی در این اندازه بودند، رسانه ها و فضای مجازی که هر روز به انواع روش ها و دسیسه ها برای خلق اختلاف دامن می زنند تا مذاهب را مقابل هم قرار دهند یا جریان های سیاسی ملی را مقابل هم قرار دهند، چه زمانی قوی تر از امروز بودند، با این حال در مقایسه با همه ادوار تاریخ شاهد بالاترین سطح از وحدت و انسجام هستیم. قطعاً یکی از مهم ترین عوامل آن علمای دین است، نقش شخص رهبری معظم انقلاب در این وحدت که امروز علمای ما و جامعه اهل سنت با برادران و خواهران خود دارند. بسیاری از علمای اهل سنت اعتقاد دارند که باید با وحدت در کنار برادران و خواهران شیعه خود حرکت کنند و روی این مساله اصرار دارند که توانستند این فضا را حفظ کنند و بسیاری از علمای ما در این حوزه تلاش می کنند، با اینکه اطلاع دارید برخی هستند که کاملاً در جهت تخریب این وحدت قدم بر می دارند و از انواع روش ها و ابزارها استفاده می کنند، من فکر می کنم که چطور اینها سطح تأثیرگذاریشان انقدر پایین است که با وجود تلاش بسیار اما نمی توانند در این صفوف به هم پیوسته خلل ایجاد کنند و از انواع روش های غیر انسانی، غیر اخلاقی و دروغ و تهمت استفاده می کنند برای اینکه این فضا را تخریب کنند، اما به لطف خدا این شرایط قطعاً مرهون علمای دین هست، اگر علمای دین از این بصیرت و تفکر و شناخت بهره مند نبودند و برای این سرمایه تلاش نمی کردند ما امروز شرایط دیگری داشتیم.
* نگاه دوم آسیب شناسی است، چه ضعف ها و کاستی هایی داریم و دغدغه های ما باید به کدام نقطه معطوف باشد؟
البته طبیعی است که آسیب هایی داریم و اگر بخواهیم آسیب شناسی کنیم مجال بحث نیست، ما باید در فهم دین و فهم صحیح آموزه های وحیانی سطح دانش خود را هر قدر می توانیم ارتقا ببخشیم. امروز جامعه نیازمند به یک زبان دیگری است و دستیابی به این زبان نیازمند به پشتوانه مستحکم علمی است، باید برای افزایش اندوخته های علمی چه در حوزه معارف دین و چه در سایر حوزه ها، آشنایی با مکاتب گوناگون سیاسی، فکری، فرهنگی و اقتصادی و اشراف به آموزه های وحیانی، شناخت مخاطبان و باور سوالات و مسایل پیش روی آنها و دغدغه برای پاسخگویی به این سوالات و داشتن سعه صدر برای استماع سوالات، از مسایلی است که سخت به آن نیازمندیم، ما نباید از افراد و مخاطبان خود دست برداریم، نباید مخاطبان خود را رها کنیم این آموزه های قطعی دین است، وقتی خدای متعال به حضرت موسی(ع) می فرماید از مخاطبی که دستش به خون کودکان آلوده است و شیرخوارگان را قتل عام کرده و بر بنی اسرائیل ظلم فراوانی کرده و نام آن فرعون است، دست بر ندار و برای هدایت او از همه ظرفیت خود استفاده کن، این شخص فرعون بود و فاصله سایر مخاطبان با او بسیار زیاد است، ما باید دغدغه هدایت مخاطبان را داشته باشیم و با یک سینه گشاده سوالات و اشکالات را استماع کنیم، اگر خلافی دیدیم، تحمل کنیم و برای اصلاح و تربیت و هدایت از همه ظرفیت خود استفاده کنیم، اول باید دغدغه خود را داشته باشیم و خود را آراسته کنیم، چه در فهم دین و چه در آراسته شدن به آموزه های دین و بعد هم در خدمت دیگران باشیم و آنها را از خودمان بهتر ببینیم و با این نگاه در جامعه قدم برداریم. نیازمند شخصیت هایی هستیم که در جایگاه فهم دین و آراسته شدن به دین و انتقال آموزه های وحیانی به دیگران از صلاحیت لازم برخوردار باشند، در این زمینه یک نیاز جدی قرار داریم و نیازی که در جامعه و در دنیای اسلام و خارج از دنیای اسلام مشاهده می شود با سرمایه ای که داریم اصلاً قابل مقایسه نیست و باید از نظر کمیت و کیفیت به این حوزه به طور جدی بپردازیم و اهتمام بورزیم.
* دیروز پیوند جامعه با روحانیت بیشتر بود یا امروز؟ دیروز نگاه تکریم به روحانیت بالاتر بود یا امروز؟
قطعا امروز قابل مقایسه با دیروز نیست، مگر می شود تکریمی که امروز دنیای اسلام، لبنان و عراق و ایران برای روحانیت و عالمان دین قائلند را با دیروز مقایسه کرد، فاصله بسیار زیاد است منتها طبیعی است که در این شرایط که این پیوند و ارتباط شکل گرفته و این حضور معنا یافته، زمینه نقد هم بیش از گذشته فراهم می شود، مگر می شود در این عرصه ها حضور داشت و مورد نقد هم قرار نگرفت، مگر ما در این عرصه ها که حضور داریم از هیچ نقص و کاستی و ضعفی برخوردار نیستیم، همانطور که تأثیر و اثرگذاری مثبت را مشاهده می کنند، آثار و ضعف ها را هم بیش از گذشته می بینند، امروز ما در معرض نگاه قرار داریم، ضعف هم دیده می شود و نسبت به ضعف هم انتقاد می شود و ممکن است که انتقاد هم صریح باشد و این از محاسنی است که امروز وجود دارد، اشتباه است اگر فکر کنیم که در میدان و عرصه فعالیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به معنای مسئولیتی که در نظام هست حضور داشته باشیم و مورد نقد قرار نگیریم. به عنوان مثال حضرت علی(ع) وقتی در قدرت هستند صف آرایی ها مقابل ایشان می شود، حضرت علی(ع) تا وقتی در منزل بودند مقابلشان صف آرایی نبود، حضرت می فرماید که مردم آمدند و اصرار کردند و در بالاترین سطح ممکن بیعت و انتخاب کردند، اما بعد از اینکه قدرت را به دست گرفتم سه گروه شدند ناکثین، مارقین و قاسطین مقابل من ایستادند؛ اما امروز انصافا اینطور نیست، امروز یک فضای همراهی وجود دارد، اما طبیعی است که صف آرایی مقابل هم شکل می گیرد؛ گاهی دشمن و گاهی هم دوستانی هستند که نقد دارند و نقد آنها هم وارد است و باید توجه و بازخوانی و تبیین کرد و تا جایی که امکان دارد در جهت رفع نقد قدم برداشت که لازمه این حضور است.
* زمانی که یک روحانی خطایی می کند، این خطا همانطور که اشاره کردید در جامعه بسیار مورد توجه قرار می گیرد و میان مردم بسط و گسترش پیدا می کند، بازتاب خطا یا عملکرد نادرست از سوی برخی از روحانیون با وجود فضای مجازی در عرض چند ثانیه در اختیار جمع کثیری از مردم قرار می گیرد، برای دور شدن روحانیت از این آسیب چه چاره ای وجود دارد؟ اگر طلبه یا روحانی در سخن گفتن خود دقت و مراقبی که باید و شایسته و زیبنده لباس روحانیت هست را لحاظ نمی کند لازم است که نهاد روحانیت واکنشی در برابر او داشته باشد؟
به نظرم کار دشواری است، واقعیتی است که چاره ای از آن نیست؛ بالاخره بنده هم لباس روحانیت بر تن دارم و هم در مسئولیتی قرار می گیرم و به وظایف خود عمل نمی کنم و به انقلاب، دین و روحانیت خدشه می زنم، از یک منظر چندان چاره ای برای آن نیست، اما باید نهادهای جامعه روحانیت از درون نظارت خود را افزایش دهد و این نظارت درونی بسیار می تواند کمک کند. علمایی که در جریان قرار می گیرند تذاکرات خود را داشته باشند و علاوه بر این برخی از نهادهای مسئول که برای این مهم انتخاب شدند وظایف خود را بهتر انجام دهند و تذکرات دوستان و سایر مردم متدین قطعاً می تواند موثر باشد، در هر صورت باید برای اینکه این آسیب ها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند یک همفکری و گفت وگو و رصد بهتر شکل بگیرد و از همان روش هایی که اشاره کردم استفاده شود.
* روحانیت در ارتقاء سبک و عمق دینداری و همچنین ترمیم منزلت خود باید چه رویکردی به انتقاداتی که عده ای بر او وارد می کنند، داشته باشد و چه اقداماتی را به انجام رساند و در شرایط فعلی روحانیت چگونه می تواند آینده دینداری مردم را بهتر تضمین کند؟
به نظرم عمدتاً رسالت حوزه های علمیه است، حوزه های علمیه خصوصا حوزه علمیه قم باید برای آراسته شدن روحانیت به آموزه های ناب وحیانی خصوصاً ناظر به سوالات و مسایل امروز جامعه و مخاطبان، از همه ظرفیت خود استفاده کند و در جهت تربیت شخصیت های در طراز ما استاد شهید علامه آیت الله مطهری که شخصیتی مانند حضرت امام می فرمایند آثار آن بزرگوار بدون استثناء مفید و تأثیرگذار است، همت کنند. من به یاد دارم که قبل از انقلاب خدمت علامه مطهری در قم رسیدم با قرار ملاقات قبلی، دغدغه های خودم را نسبت مشکلات سیاسی و فرهنگی با توجه به سوالات و شبهاتی که آن روز نسل جوان و دانشگاهی با آن روبرو بود در آن دوران اختناق (سال ۵۴-۵۵) محضر ایشان بازگو می کردم و ایشان فرمودند من قم مشرف نمی شوم و کتاب های منظومه ملاهادی سبزواری را تدریس نمی کنم مگر برای اینکه همین نیاز را پاسخ دهم، یعنی شخصیت این هوشمند و عالم راه را ارتقای سطح علمی طلاب حوزه علمیه قم آن هم در حوزه حکمت و فلسفه متناسب با نیازها و سوالات مخاطبان دیروز که همان ها هم امروز مخاطب ما هستند می دیدند لذا باید ارتقای بنیه علمی طلاب خصوصا در حوزه معارف دینی و حوزه هایی که امروز عموم مخاطبان ما به آن نیاز دارند، عمق و گسترش بیشتری پیدا کند، انصافا قدم های خوبی برداشته شده و صاحبان قلم و اندیشه امروز در حوزه علمی و دینی فراوان تربیت شده و می شوند، در این عرصه باید قدم های بلندتری برداشت و اهل فضل و علم باید با فهم مسائل اجتماعی و فرهنگی و سوالاتی که افراد جامعه با آن روبرو هستند در مقام پاسخگویی و تبیین مسائل و رفع شبهات و ابهامات برآیند و آنچه در این راه مقدس باید مورد توجه قرار گیرد تلاش برای فراهم آوردن زمینه استماع پاسخ و مخاطب قرار گرفتن کسانی است که با شبهات و سوالات روبرو شده اند.
* اشاره کردید به اینکه وظیفه اصلی روحانیت راهنمایی و هدایت و پاسخگویی به دغدغه مخاطبان است، اما برخی از روحانیون به مسایل و مشاغلی وارد شدند که موجب وهن روحانیت شده مانند حضور برخی از روحانیون در پاساژ داری، صادرات و واردات یا سخن گفتن آنان از مسایل که در تخصص آنان نیست؛ همین مساله باعث گردیده که اگر روحانی در خیابان قصد نصیحتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر دلسوزانه انجام دهد مورد برخورد فیزیکی یا لفظی قرار گیرد، حضور روحانیون در این نوع مشاغل و اظهار نظر را دور از ایراد می دانید؟ حضور آنان در برخی از مناصب اجرایی که در راستای وظایف آنان نیست، موجب نمی شود که روحانیون از وظیفه اصلی خود فاصله بگیرند؟
علمای دین باید در حوزه هایی که از یک سطح قابل قبولی از دانش و اشراف علمی برخوردار است، ورود پیدا کنند و نظر خود را اظهار دارند، واقعا اگر یک عالم دینی در حوزه فنی و مهندسی یک چهره دانشگاهی و صاحب نظر بود، مانعی ندارد نظر خود را اعلام کند یا عالم دینی که در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور دارد و در این عرصه صاحب نظر هست، نظرات خود را بیان کند، مهم این است که اگر نظری بیان می شود این نظر روی اصول و مبانی متقن ارایه شود، قرآن کریم می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً؛ سخن و گفتار شما باید سخن و گفتار سدید و محکم باشد یعنی از استحکام علمی برخوردار باشد، قول سدید باشد، مانعی ندارد حتی اگر در آن مساله اختلاف نظری هست، ممکن است که در بسیاری از مسایل بین صاحب نظران اختلاف نظر باشد، اما این بدین معنا نیست که صاحب نظری نظر خود را بیان نکند، باید بیان آن نظریه اولاً روی مبانی متقن و اصول قابل دفاع تبیین شود ثانیاً علاوه بر این استحکام منطقی از یک استحکام گفتمانی هم برخوردار و قول لین هم باشد، یکی از محققین صاحب نظر و قرآن پژوهان برجسته آیت الله مصطفوی وقتی می خواهد قول سدید را بیان کند می فرماید: قول سدید علاوه بر استحکام علمی و برهانی باید قول لین هم باشد لذا شایسته است که در این عرصه علمای دین پیشگام باشند تا در نتیجه از تأثیرگذاری بالاتری برخوردار باشند.
* شما از جمله وظایف اصلی روحانیون را انگیزه خدمت و دغدغه مخاطبان عنوان کردید، در این زمینه خاطره ای یا نمونه ای دارید که نشان دهد دغدغه اصلی فرد مورد نظر شما حقیقتاً مخاطب بوده است؟
در زمینه انگیزه خدمت و دغدغه هدایت دیگران داشتند، اخوی بزرگوار ما که حقیر شاگردی ایشان را از کودکی داشتم، در دوران اسارت دغدغه جدی به این مهم داشتند یعنی با همه وجود در خدمت و افتخار یکایک هم بندان بودند. یکی از آزادگان عزیز می فرمودند: روزی ایشان بسیار خوشحال و مسرور بودند ایشان همیشه در بین آزادگان با نشاط بودند برای اینکه در اسارت ایجاد نشاط کنند، اما آن روز نشاط فوق العاده بود، سوال کردم این نشاط و سرور استثنائی برای چیست؟ پاسخ ندادند، بسیار اصرار کردم، فرمودند که فلانی – که از نظر سیاسی هم مشکلاتی داشتند – امروز بعد از ۶ ماه که به او سلام می کردم و جواب سلام نمی داد، جواب سلام من را داد یعنی راه برای گفت وگو و ارتباط هموار گردید!
دغدغه ایشان برای بودن با دیگران تا این حد بود، رابطه با مخاطب برقرار شد تا با هم گفت وگو کنیم و این گفت وگو باعث شود که با هم این راه را ادامه دهیم و مبادا او از صف ما جدا شود، این سرور برای این بوده که این صف مستحکم پولادین آزادگان که حرکت می کند یک برادری هم که از این صف زاویه داشت به این صف می پیوندد. ما امروز نیازمند به این انگیزه و دغدغه هستیم برای اینکه با هم این راه را ادامه دهیم.
منبع: شفقنا