آفتابنیوز : شیوه ازدواج و خواستگاری در کشور ما معمولا رسم پسنده خواستگاری سنتی است که از طریق خانواده ها صورت میگیرد . اما گاهی شرایط به نحوی فراهم میشود که انسان ها پا را از این عرصه فراتر گذاشته و با سبک های جدیدی زندگی مشترکشان را آغاز میکنند.
به گزارش آفتاب نیوز به نقل از افکارنیوز، از جالب ترین مراسم خواستگاری های انجام شده می توان به مراسم خواستگاری ماه چهره خلیلی اشاره کرد که از طریق اینترنتی صورت گرفت. در این مراسم خواستگاری که یک خانواده در ایران و خانواده دیگر در لندن بود، خواستگاری از طریق اینترنت صورت گرفت .
حتی مراسم چای توسط عروس نیز انجام شد. همچنین در انتهای مراسم خواستگاری وقتی عروس خانوم جواب بله را به آقای داماد داد، خانواده داماد به سمت مانیتور نقل پاشیدند.
علی مصفا، لیلا حاتمی را از داوود رشیدی خواستگاری کردداوود رشیدی درباره این ماجرا گفت :صمیمیت من و علی حاتمی به سال های قبل برمی گردد. ما با هم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم . لیلی و لیلا با هم بزرگ شدند . من و علی حاتمی واقعا مثل دو برادر بودیم و رفت و آمد ما و خانواده او هنوز هم ادامه دارد تا جایی که آقای مصفا برای خواستگاری از لیلا (حاتمی) پیش من آمد چون علی (حاتمی) دیگر فوت کرده بود.
خیلی ها معتقدند رابطه عاشقانه شخصیت های فیلم لیلا با توجه به واقعی بودن آن در بین بازیگرانش برای تماشاگران خاص و عام، بسیار باورپذیر درآمده است. لیلا حاتمی در این باره گفت :همه چیز از فیلم داریوش مهرجویی شروع شد. قبل از شروع فیلمبرداری حس هایمان به هم شروع شده بود و در واقع آقای مهرجویی اول ما را به هم علاقمند کرد و بعد فیلمش را ساخت.
خواستگاری ویشکا آسایش از همسرشویشکا آسایش درباره ماجرای خواستگاری اش گفت :در طی دورانی که به ایران رفت و آمد داشتم، رضا قبادی همسرم را دیدم. از همان لحظه اولی که چشمم به او افتاد، فهمیدم او مرد رویاهایم است و همان ویژگی هایی را دارد که من همیشه مدنظرم بود، یک مرد قدبلند، جدی و جنتلمن.
وقت زیادی را صرف شناخت او از راه دور کردم و هر لحظه که او را می شناختم به او بیشتر علاقه مند می شدم، اما یک روز به خودم آمدم و دیدم من دارم همین طور وقتم را هدر می دهم بدون این که حس واقعی ام را به رضا بگویم به همین خاطر، بی خیال قضاوت ها شدم و با او در مورد حس واقعی ام، حرف زدم و به او گفتم که دوست دارم با او آشنا شوم و ازدواج کنم. خوشبختانه این پیشنهاد من با استقبال مواجه شد و من و رضا با یکدیگر ازدواج کردیم و بعد من قید زندگی در خارج از کشور را زدم و به ایران آمدم تا در کنار همسرم یک زندگی خوب و خوش را تجربه کنم و حالا هم از این تصمیم خیلی خوشحال هستم، که رضا همسرم است.
ازدواج الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانیالیکا عبدالرزاقی درباره ماجرای آشنایی و ازدواجش گفت :داستان آشنایی من و امین به یک تله فیلم، بر می گردد، در آن فیلم ما نقش زن و شوهر را بازی می کردیم. بعد از بازی در آن اثر، ارتباط خانوادگی بین ما به وجود آمد و این مراودات خانوادگی بیشتر شد، تا این که بعد از گذشت مدتی، متوجه شدیم لحظه به لحظه بیشتراز لحاظ حسی به هم نزدیک تریم و مسائلی بین ما وجود دارد که باعث نزدیک شدن و کنار هم قرار گرفتن ما می شود، به همین خاطر وقتی بحث نامزدی ما مطرح شد، اطرافیان ما چندان تعجب نکردند و انگار منتظر چنین اتفاقی بودند. خوشبختانه خانواده های ما از این تصمیم مان استقبال کردند.
خواستگاری ویدا جوان از همسرشویدا جوان و ایلا تهرانی یک زوج جوان هنری هستند که اساس زندگی شان بر مبنای عشق بوده، آنها قواعد زندگی های مشترک عادی را به هم زدند و نشان دادند با صداقت و عشق هم می توان زندگی را شروع کرد. شاید برایتان جالب باشد بدانید ویدا جوان که نقش نامزد پژمان جمشیدی را در سریال پژمان بازی می کرد، در یک حرکت عجیب خودش از همسرش ایلا تهرانی خواستگاریکرده است آقای تهرانی هم به قدری از این موضوع ذوق زده شده که همان لحظه پاسخ مثبت را می دهد.
خواستگاری عجیب علی صالحی از پرستو صالحیعلی صالحی بازیگر طنز پرداز کشورمان در برنامه زنده تلویزیونی دعوت با اجرای نیما کرمی از پرستو صالحی خواستگاری کرد. خواستگاری کردن در این برنامه که با موضوع صمیمیت خانواده روی آنتن رفت مجری برنامه اعلام کرد که اگر ازدواج کنند به عنوان هدیه یک سفر زیارتی به آنها تعلق میگیرد که علی صالحی گفت :اگر اینطور است من و خانم صالحی با هم ازدواج میکنیم که این پیشنهاد باعث تعجب همه شد.
خواستگاری هنری کوروش تهامی از همسرشکورش تهامی درباره ازدواجش گفت:نحوه آشنایی ما خیلی هنری بود. همسرم برای خرید یک سی دی موسیقی وارد مغازه ای شد که من هم داشتم از آنجا خرید می کردم و اتفاقا من هم آن موسیقی را خیلی دوست داشتم. وقتی دیدم ایشان سخت مشغول توضیح دادن هستند و فروشنده هم متوجه نمی شود، وارد معرکه شدم و با توضیحاتم که البته کمی هم مخصوص بود، مغازه دار را متوجه کردم موسیقی کار کیست و خواننده آن آلبوم چه کسی است. پونه یزدانی، همسر وی نیز می گوید:خیلی جالب بود، کورش عینک بزرگی زده بود و من نشناختمش آمد جلو و گفت بگذارید کمک تان کنم. فکر کنم دلش سوخته بود (می خندد). چون من هرچه توضیح می دادم فروشنده اصلا متوجه نمی شد. به هرحال کورش آمد و قسمتی از آن آواز را خواند و من با کمال تعجب گوش می کردم. بالاخره جناب فروشنده متوجه شد ما از کدام آلبوم و کدام خواننده حرف می زنیم. آن روز را فراموش نمی کنم، اتفاق بسیار جالبی بود.
کورش تهامی اظهار داشت:اولین جرقه آشنایی ما آنجا بود و بعد هم رفت وآمد های معمول و خواستگاری و ازدواج.
خواستگاری مهران رجبی از همسرش در منزل آقای رئیسمن معلم بودم و در مدارس کرج تدریس می کردم. همسرم نیز در آموزش و پرورش کرج کارمند بودند. بنا به دلایل کاری رفت و آمد زیادی داشتم و در این رفت و آمدها احساس کردم این خانم می تواند همسر ایده آلی برای من باشد و می توانیم با هم زندگی خوبی داشته باشیم. احساس کردم زوج زندگی مشترکم را پیدا کرده ام برای همین تصمیم گرفتم در فرصتی مناسب و از راهی درست و صحیح برای ارائه پیشنهادم اقدام کنم. رئیس آموزش و پرورش شهر کرج از دوستان نزدیکم بود و ارتباط خوبی با وی داشتم. موضوع را با او در میان گذاشتم و او نیز ضمن استقبال از این پیشنهاد قول داد تا مقدمات را فراهم کند. یکی دوباری صحبت های مقدماتی را انجام دادیم تا قرار شد یک جلسه آشنایی در منزل آقای رئیس داشته باشیم. در این ملاقات به توافقات خوبی رسیدیم و متوجه شدم این خانم می تواند شریک زندگی ام باشد.
بعد از گرفتن جواب مثبت از همسرم، موضوع را با مادرم در میان گذاشتم و بعد از هماهنگی های لازم با او و برادر بزرگترم به خواستگاری رفتیم.
ماجرای خواستگاری از شیلا خداد در مطب زیباییشیلا خدادا ماجرای ازدواجش را اینگونه شرح داد :من ازچندتا ازهمکاران بازیگرم والبته یکی،دوتا ازدوستانم شنیده بودم که کار ایشان خیلی خوب است.من خیلی روی جراحی بینی حساسیت داشتم واصلا دلم نمی خواست قیافه ام عوض شود.سال ها بودکه دکتر می رفتم اما دلم راضی نمی شدکه عمل کنم.اما بالاخره با تعاریفی که از کار دکتر شنیده بودم،پیش ایشان رفتم و قبول کردم که بینی ام را عمل کنم.گویا قسمت این بودکه فرزین بینی من را عمل کند و ما از طریق این جراحی،باهم آشنا شویم و ازدواج کنیم.
دکتر سرکارات همسر شیلا خداداد :بعداز اینکه بینی اش را عمل کردم ودیدم خیلی خوب شده؛گفتم خودم با ایشان ازدواج کنم!(می خندد)به هرحال ایشان به واسطه همین جراحی به مطب من رفت و آمد داشتند.طی همین رفت و آمدها متوجه شدیم که اشتراکاتی داریم،به همین دلیل معاشرت هایمان را بیشتر کردیم تا بیشتر آشنا شویم.بعد از مدت کوتاهی هم به دلیل اینکه هیچکدام مان به معاشرت های طولانی و آشنایی های کشدار معتقد نبودیم،تصمیم به ازدواج گرفتیم.از طرف دیگر خانواده هایمان خیلی به لحاظ خاستگاه فرهنگی شبیه هم بودند وهمین مارابه اینکه زندگی مشترک تشکیل بدهیم،تشویق می کرد.بنابراین خیلی زود بانظر موافق مادونفر و خانواده هایمان، ازدواج کردیم.