او در کنار عکسی یادگاری با یک زوج روستایی در زابل نوشت: «شهر من
نيازمند مهربانی است، نيازمند حالِ خوب، نيازمند لبخند و مردمی كه هر روز به يكديگر
عشق و مهربانی تعارف میكنند، مردمی كه به پرندهها و حيوانات بیسرپرست غذا میدهند.
مردمی كه وقتی نگاهشان به كسی گره میخورد، لبخند میزنند و به ديگران كمك میكنند،
مردمی كه خشم و خشونت را در تاريخ جا گذاشته باشند و با صلح و دوستی آشتی كرده باشند،
مردمی كه با خودروی تك سرنشين تردد نمیكنند و به پاكی هوای شهر كمك میكنند، مردمی
كه بيشتر از شادی خودشان به فكرِ شادی كودكان كار و سالمندان هم هستند ... و هر شب
در سرخط خبرها بگويند امروز هم در شهر، عشق و حال خوب جريان داشت و مهربانی نفس میكشيد
و سرشار از صلح و آرامش بود شهر من نيازمند مهربانی است...( اين عكس مربوط به يكی از
سفرهای من به زابل است و اين دو مهربان از اهالی روستای قلعه كهنه در زابل هستند. دليل
انتخاب اين عكس برای اين متن اين بود كه به اهالی زابل يادآوردی كنم قدردان مهربانی
و محبتهاشون هستم تا هميشه) در ضمن آن پشت بخشی از صورت مريم امير جلالی مهربان هم
كه با هم همسفر بوديم، ديده ميشه، برای اين عزيز هم آرزوی سلامتی و روزهای خوب دارم.»