آفتابنیوز : روهان اسمیت گزارشگر وبگاه خبری نیوز دات کامای یو که در حال قدمزدن در خیابانی در یک شهری که قبلا هرگز به آنجا نرفته بود، ناگهان توسط یک غریبه کنار کشیده شد. چند ساعت بعد، دیدگاه او درباره ایران تغییر یافت.
نیوزیلندهرالد نوشت: اسمیت درباره سفرش به ایران نوشت: هوا تاریک شده بود. در کنار یک خیابان شلوغ بودم که دستی آستین مرا گرفت. من در جستوجوی غذا در یکی از مناطق مرکزی ایران، بیهدف در حال قدمزدن بودم؛ شهری که هرگز قبلا به آن نرفته بودم؛ جایی که پیدا کردن یک وعده غذای ساده در آن غیرممکن به نظر میرسید. حتما شبیه گمشدهها بودم.
مردی که در دهه هفتم عمرش بود مرا کنار کشید و غافلگیرانه با زبان سلیس انگلیسی از من پرسید اهل کجا هستم، دنبال چه میگردم و آیا او میتواند به من کمک کند؟ او مشتاق کمککردن بود و من مشتاقتر بودم که به او اجازه دهم کمک کند. ما در کوچه پسکوچهها پرسه زدیم تا اینکه به یک ساختمان خاموش رسیدیم. شامی در کار نبود. رستوران در شب بسته بود اما چند حرف سریع به زبان فارسی آن را باز کرد. من جوجه و سبزیجات خوردم. سعی کردم یک نوشیدنی محلی را هضم کنم؛ یک نوشیدنی که از ماست و چیزهای دیگر ساخته شده که فقط خدا میداند چیست! سپس صورتحساب را دریافت کردم. چیزی کمتر از هشت دلار بود. با این حال، او پیشنهاد کرد که (به جای من) پرداخت کند. سخاوتمندی او غیر منتظره بود.
چیزهای زیادی درباره ایران غیرمنتظره است. ایران یک محیط خصمانه نیست؛ آنطور که اغلب استرالیاییها تصور میکنند. چندی بعد، در منزل او به اتفاق همسر و پسرش چای نوشیدیم. من شوکه شده بودم که این چقدر «غیرایرانی» است. همسر او با لبخند، میوه و شیرینی تعارف کرد. در طی چند هفته که در ایران بودم، این اولین زنی بود که او را بدون روسری دیدم. او در کنار خانواده راحت بود. پسرش به نوعی حامی دونالد ترامپ است (او از ذکاوت تجاری این مرد تجلیل میکند)؛ پسری که علیرغم ممنوعیت قانونی موسیقی زنده، آهنگهای دانس الکترونیک میسازد و با اینکه فیسبوک و توییتر فیلتر هستند، از آنها استفاده میکند.
جنتلمن پیر که در خیابان به من پیشنهاد کمک کرد، اکنون بر اجرای آهنگ فرانک سیناترا خواننده آمریکایی روی دستگاه قدیمیاش برای من اصرار میکند. او هوادار پروپاقرص آهنگ مای وی از فرانک سیناترا است. همزمان با اجرای این آهنگ به طور مکرر حرکات موزون از خود نشان میدهد.
او و خانوادهاش به من درباره ایران گفتند؛ کشوری که عاشق آن هستند؛ اما دارای مشکلات عمیقی است. گویی آنها منتظر بودند چیزی را از سینههایشان خارج کنند: مکالمهای که آنها نمیتوانستند علنا با همسایگانشان داشته باشند.
اسمیت در ادامه با اشاره به گلهمندی این خانواده نوشته که این چیزی نبوده که فکر میکرده در ایران پیدا کند؛ با این حال به او کمک کرده تا بفهمد چرا اکنون اوضاع در حالتی که آن را نزاع توصیف کرده قرار دارد.
منبع: فرارو