آفتابنیوز : تحزب در کشور ما نام دارد اما رسم ندارد. در واقع واژه ای است که سیاسیون هر گاه دچار اشتباه در تصمیم گیری می شوند برای توجیه می گویند «علتش آن است که حزب نداریم» اما همین سیاسیون هیچ گاه قدمی برای تقویت تحزب بر نداشت و از این کار پرهیز می کنند. حزب موتلفه نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 چنین کرد با اراده حزبی جلو آمد اما در آخرین ساعات تبلیغات انتخاباتی نامزد خود را تنها گذاشت و به حمایت از سیدابراهیم رئیسی پرداخت. امروز بعد از 10 ما وقتی چرایی این اقدام را از حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی موتلفه می پرسیم، می گوید: چون مستقل حرکت کردن هزینه های خاص خود را دارد.
هزینه های حرکت مستقل حزبی در ایران آنقدر زیاد است که موتلفه با قدمت نیم قرن فعالیت نیز نمی تواند آن را پرداخت کند، چه رسد به احزابی که فقط نامی بر کاغذ دارند.
مشروح گفتگو با ترقی را در ادامه بخوانید.
****
*حزب موتلفه در آخرین ساعات تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نامزد حزبی خود را کنار گذاشت، برخی می گویند آیت الله نوری همدانی در تماسی که با آقای حبیبی داشت، تکلیف شرعی کرد که باید از آقای رئیسی حمایت شود، آیا این خبر صحت دارد؟
من نشنیدم چنین چیزی را که به حضرت آیت الله نوری همدانی منتسب کنند ولی این تصمیم را خود سران حزب گرفتند. سران حزب سیاست و استراتژی شان این بود که ما تا وقتی در صحنه هستیم که وفاقی روی یک فرد نباشد، اگر وفاق روی یک فرد شد روحانیت و جمنا روی یک فرد اجماع کردند، ما از نظر آنها تبعیت می کنیم.
اما وقتی موتلفه بیانیه داد و از آقای رئیسی اعلام حمایت کرد، خود شما در جریان نبودید.
بالاخره وقتی جمنا به تصمیم نهایی رسید. پس باید درباره این نتیجه بحث و گفتگو می شد و حزب به جمع بندی می رسید. آقای میرسلیم روز آخر تبلیغات همراه آقای رئیسی به مشهد رفت و آنها در مسیر صحبت هایی با هم داشتند. آقای میرسلیم در مشهد در مراسم آقای رئیسی حضور پیدا کرد و خود آن حضور مفهومش این بود که او به آقای رئیسی رأی می دهد. همان طور که گفتم آقای میرسلیم با آقای رئیسی صحبت کرد و استدلالش این بود که «اگر من کنار بروم جمعیتی که به من رأی می دهند رأی شان به ظرف آقای روحانی ریخته می شود».
چنین صحبتی را هم آقای قالیباف می کند و می گوید «رأی من سمت آقای روحانی رفت».
بله، یک تحلیل همین است. آقای میرسلیم معتقد بود اگر کنار برود کسانی که می خواستند به او رأی دهند، به آقای رئیسی رأی نمی دادند، بر همین اساس برای آقای رئیسی تقریبا استدلال کرده بود «من کنار نروم به نفع شماست چون این رأی فریز می شود و به سمت آقای روحانی نمی رود». بعد هم که از مشهد آمد دیگر فرصتی نشد که سران حزب با او بعد از گفتگوی تلویزیونی صحبت کنند. تبلیغات هم تقریبا از نظر قانونی در ساعاتی پایانی بود لذا در آن لحظه حزب بیانیه داد که از آقای رئیسی حمایت می کند و اختیار را هم برای ماندن یا انصراف دادن به عهده خود آقای میرسلیم گذاشت.
اگر خود شما نامزد حزبی موتلفه بودید و یک دفعه با چنین بیانیه ای مواجه می شدید، زیربار آن می رفتید؟
به نظر من هر دو درست عمل کردند یعنی هم آقای میرسلیم که ماند، درست عمل کرد و هم حزب که خودش را از روحانیت و جمنا جدا نکرد.
یعنی اگر شما هم در وضعیت آقای میرسلیم بودید مثل او رفتار می کردید و به صورت نامزد مستقل در صحنه می ماندید؟
بله، یعنی اگر من احساس می کردم رأیم به ظرف آقای رئیسی نمی رود، طبیعتا کنار نمی رفتم. می ماندم تا آرایم به سمت آقای روحانی نرود.
اخباری که در فضای رسانه ای مطرح می شود که الان آقای میرسلیم شده لیدر جوانان حزب موتلفه و یک دوگانگی و دودستگی در حزب موتلفه است صحت دارد؟
خیر اینها در واقع مقداری تحلیل های مغرضانه است. ما به هر حال در حزب وارد یک فاز جدیدی از کارکرد حزبی شدیم که سابقه نداشته حزبی تمرین استقلال کند. در این دوره ما در شورای مرکزی تصمیم گرفتیم براساس فرایندی یک نفر از بدنه حزب را که می تواند رشد کرده و به صورت دموکراتیک بالا بیاید و بتواند مطرح شود برای انتخابات ریاست جمهوری وارد عرصه رقابت کنیم. این کار انجام شد. با بدنه صحبت و مذاکره شد. تعدادی از افراد تعیین شدند و بالا امدند و در نهایت از جمع آن افراد به آقای میرسلیم رسیدیم.
این فرایند خودش یک تمرینی برای حزب بود که چگونه از درون شبکه استانی خود مثل حزب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا فردی را بالا بیاورد و در انتخابات مطرح کند. دوم اینکه تمام حزب بسیج شد که بتواند برنامه ای برای اداره کشور ارائه دهد. این هم تمرین مهمی برای حزب بود که اگر حزبی می خواهد ادعا کند که می تواند کشور را اداره کند. طرح این مسئله برای حزب موجب شد که تمام بدنه کارشناسی حزب همه به کار بیفتند، همه فعال و وادار به فکر شوند و این مسئله تمرین بسیار خوبی برای حزب بود که توانست این کار را انجام دهد بنابراین تا اینجا ما یک کاری برای تحول در حزب را توانستیم انجام دهیم.
از طرف دیگر جامعه فهمید که حزب موتلفه می تواند در این عرصه ها مستقل وارد عرصه شود، نامزد داشته باشد. نامزد حزب موتلفه به لحاظ رفتاری در مناظرات الگویی برای طرح مباحث خوب و جدال احسن درباره انتخابات بود. این دستاوردها مهم محسوب می شود. منتها این نکته که آیا ولایت حزبی می تواند ارجح بر ولایت غیرحزبی باشد، یعنی تکلیفی که به لحاظ وحدت جامعه و تبعیت از روحانیت در جامعه داریم که در مرامنامه و اساسنامه آمده است آیا می توانیم آن بند از مرامنامه را حذف کنیم و مستقل خودمان در این زمینه تصمیم بگیریم؟ اینجا دو دیدگاه بود، یک دیدگاه سنتی حاکم حزب بود که خیر تا این مرامنامه و اساسنامه را داریم باید تبعیت کنیم و یک دیدگاه آن بود که بیاییم همین الان استقلال را داشته باشیم، آن دیدگاه ممکن بود جوانها طرفدارش باشند چون به هر حال یک شرایط جدیدی را برای تحزب در کشور فراهم می کرد ولی چون مغایر با اساسنامه بود در این مرحله نمی توانستیم آن را دنبال کنیم، پس مجبور بودیم یا کنگره فوق العاده بگذاریم و آن را در اساسنامه اصلاح کنیم یا اینکه بگذاریم برای کنگره آینده که مهرماه سال 97 برگزار می شود بنابراین این اختلاف نمی شود تلقی شود. یک فرایند رشد و کمال در حزب است که حزب باید برای کارکرد حزبی پیدا کردن بیشتر در عرصه اجتماع تکلیفش را با این بخش از مرامنامه و اساسنامه روشن کند.
آقای حبیبی جایی گفته ما دنبال لیست حزبی برای ارائه در انتخابات مجلس هستیم. شما گفتید موتلفه در مهرماه سال 97 می خواهد مرامنامه و اساسنامه خود را تغییر دهد، آیا واقعا تا آخر خواهید ماند یا آخرین روز تبلیغات نظرتان را تغییر خواهید داد و از لیست حزبی عدول و به سمت لیست جمعی اصولگرایان می روید؟
بستگی به اصلاح اساسنامه دارد، اگر اساسنامه به گونه ای اصلاح شود که حزب می تواند مستقل از روحانیت و اصولگراها بدون توجه به لزوم وحدت در بین نیروهای انقلابی تصمیم بگیرد و نامزد معرفی کند و هزینه هایش را بپذیرد طبیعتا به همان سمت حرکت می کند اما اینکه آیا این اصلاح در کنگره به تصویب می رسد یا خیر؟ من خیلی امیدوار نیستم که به راحتی این مسئله تصویب شود.
یعنی شاید با همان اساسنامه قبلی بمانید؟
بله، ممکن است. چون مستقل حرکت کردن هزینه های خاص خود را دارد.
یعنی الان شاید این هزینه ها را الان بدهید اما 20 سال دیگر نتایجش را ببینید؟
بله، منتها الان شرایطی است که تحزب هنوز جا در کشور نیفتاده است.
خوب اولین قدم را موتلفه به عنوان یک حزب با قدمت 50 ساله بردارد، چرا برنمی دارید؟
بله، ما همین کار را در انتخابات کردیم اگر بیانیه حزب نبود که از آقای رئیسی حمایت می کند، همه می آمدند می گفتند کل آرای آقای میرسلیم همان آرای طرفدارهای موتلفه است در حالیکه آن بیانیه گفت اصلا نامزد موتلفه آقای رئیسی است یعنی خودش را از ائتلاف جدا نکرد.
این باعث بی اعتمادی جامعه به موتلفه نمی شود یعنی اول شعار حرکت حزبی می دهید اما در لحظه آخر عقب نشینی می کنید؟
خیر، ما در واقع می دانستیم نامزد حزبی ما رأی نمی آورد، اصل این بود که کارکرد حزبی را به جامعه نشان دهیم و به هدف مان هم رسیدیم یعنی هم حزب را در این زمینه فعال کردیم و هم توانستیم دیدگاه های حزب را در مناظرات مطرح و راه حل ها و برنامه های مان را ارائه کنیم و هم جمع جدیدی را که ممکن است اینها در انتخابات شرکت کنند به صحنه بیاوریم بنابراین کارکردهای خوبی بود.
اگر اساسنامه شما تغییر نکند، جوانان حزب از موتلفه ناامید نمی شوند، بالاخره جوانان نسل آینده حزب هستند؟
اعضای حزب باید تابع اساسنامه و مرامنامه حزب باشند که اکثریت آن را تأیید می کند، اگر قرار باشد یک عضوی اساسنامه را قبول نداشته باشد یا نظر اکثریت را نپذیرد عضو نیست. جوانها باید فعالیت کنند و دیدگاه های شان را مطرح کنند این میدان باز است که جوان ها بیایند دیدگاه های خود را مطرح کنند و نقاط ضعف و قوت تصمیم گیری را تبیین کنند تا بالاخره حزب مجموعه بدنه اش در کنگره برسد.
منبع: خبرآنلاین