کد خبر: ۵۱۶۰۷
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۸۵ - ۰۰:۰۲

از قطعیت تا حقیقت

آفتاب‌‌نیوز : براساس خوانش هگلی از تاریخ، روح بشر در جستجوی حقیقت در یک روند پیوسته با واقعیت دست و پنجه نرم می‌کند. بدین ترتیب، پایان هر دوره‌ رسیدن به نمایی از حقیقت و قطعیت است اما این شرایط لاجرم نطفه شکنندگی وضعیت را نیز در خود دارد چرا که کوچکترین شک در قطعیت، کلیت آن را معرض پرسش قرار می‌دهد. 

از این نظرگاه، انتشار نامه بنیانگذار جمهوری اسلامی در مورد دلایل پذیرش قطعنامه 598 می‌تواند طلیعه مرحله تازه‌ای از تاریخ [یا دست کم بازخوانی تاریخ] باشد. در نزدیک به دو دهه‌ای که از پایان جنگ ایران و عراق می‌گذارد، این رویداد رفته رفته از متنی قابل کنکاش به فراروایتی غیر قابل بررسی تغییر ماهیت یافت. بخشی از این دگردیسی البته از ناخودآگاه جمعی ملتی سرچشمه مي‌گرفت که برای نخستین بار در دو قرن گذشته از مصافی بزرگ، غرقه در خون اما سربلند بیرون آمده بود. چرا که برخلاف تجربه‌های پیشین هیچ تکه‌ای از سرزمین مادری به دشمن واگذار نشد و این خود کم از پیروزی نداشت. 

با این همه، پیکره رو به فربه‌گی فرا روایت جنگ تنها از این چشمه تغذیه نمی‌کرد.
آن تندی و تیزی که این روزها برخی در واکنش به انتشار نامه نشان می‌دهند و آن خاک‌ها که بر چشم خود و دیگران می‌پاشند، از بی‌تحملی در برابر نمایان شدن درون صندوقچه‌ای حکایت می‌کند (بگذارید دقیق‌تر بگوییم: نگرانی از ناکامی در تخریب‌های سیاسی به دلایل سیاسی‌تر) که به حکم تاریخ،‌ لاجرم روزی به تمامی در برابر دیدگان خلق قرار خواهد گرفت.

این گونه است که بر قطعیت گذشته پای می‌‌فشارند تا بر حقیقت امروز و آینده چشم فرو بسته باشند. گویی چراغ گذشته باید خاموش بماند تا کاروان، ‌«چنان که افتد و دانی» به راه بیاید... 

ریموند پوانکاره رئیس جمهوری فرانسه در زمان نخستین جنگ جهانی، سخنی به این مضمون دارد که «جنگ بسیار مهمتر از آن است که تنها به اختیار نظامیان سپرده شود». به گمانم این روزها بسیاری به او حق می‌دهند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین