آفتابنیوز : انتخاب شهردار تهران همچنان دستورکار اصلی این روزهای شورای شهر تهران است، پس از انتخاب 28 گزینه مدنظر شهرداری، حالا چند روزی است که اعضا بر سر 7 گزینه در حال رایزنی هستند. اما آنچه که باز هم در میان این اسامی مشهود بوده عدم حضور محسن هاشمی رییس فعلی شورای شهر تهران در لیست کاندیداها است.
مردی که اگرچه بسیاری او را مدیر لایقی برای تصدی شهرداری تهران می دانند اما با این حال از نگاه برخی تحلیل گران بازهم قربانی تصمیم گیری های برخی چهره های صاحب نفوذ در جریان اصلاحات شده است. آیا این رفتار ادامه همان کینه ای است که اصلاح طلبان نسبت به آیت الله هاشمی در دهه هفتاد داشته اند؟
صادق زیباکلام هرچند بغض و کینه اصلاح طلبان نسبت به خاندان هاشمی را رد نمی کند اما در عین حال به آنان حق می دهد که نگران خروج یک اصلاح طلب و آمدن یک اصولگرا بجای او باشند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، البته به هیچ عنوان از گزینه حزب اتحاد ملت به رهبری شکوری راد برای تصدی شهرداری تهران رضایت ندارد. محمدرضا عارف که مورد حمایت اصلاح طلبان نزدیک به حزب اتحاد ملت قرار گرفته، به اعتقاد زیباکلام تنها به منظور از میدان بدر کردن محسن هاشمی است وگرنه رییس حزب اتحاد ملت خود بخوبی می داند که رییس فراکسیون امید نخواهد توانست در شهرداری کاری از پیش ببرد.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
آقای زیباکلام! با وجود اینکه محسن هاشمی از سوی بسیاری از چهره های سیاسی بعنوان فردی لایق تصدی پست شهرداری تهران، نام برده می شود اما باز هم شاهد مخالفت هایی برای انتخاب او هستیم و نام او در لیست قرار نگرفته است، نگاه شما به این موضوع چیست؟
دو دلیل و یا بهتر بگوییم توجیه برای اینکه اکثریت اصلاح طلبان در شورای شهر تهران اقبالی نسبت به شهردار شدن آقای محسن هاشمی نشان نمی دهند و ترجیح می دهند که شهردار فرد دیگری باشد وجود دارد. یک دلیل آن به بغض و کینه تاریخی باز می گردد که اصلاح طلبان بخصوص اصلاح طلبان تندروتر و رادیکال از جمله رهبری حزب اتحاد ملت، که ظاهرا نفوذ خیلی زیادی در شورای شهر تهران دارد، نسبت به آیت الله هاشمی داشته اند. بغض و کینه تاریخی که 20 سال پیش در دوران دوم خرداد و بخصوص دولت اول سیدمحمد خاتمی، نسبت به هاشمی وجود داشت الان هم همچنان ادامه یافته و به خاندان ایشان رسیده است. بنابراین دلیل اینکه چرا، اصلاح طلبان از شهردار شدن محسن هاشمی حمایت نمی کنند به واسطه همین است.
اما استدلال و نگاه دیگری هم وجود داشته که توسط خود حزب اتحاد مطرح می شود. آنها می گویند درست است که در مقطعی بعضی تندروی ها و کج روی ها نسبت به آیت الله هاشمی رفسنجانی صورت گرفته، حالا برای 20 سال پیش یا برای انتخابات مجلس ششم سال 78 بوده اما بعضا این اختلافات از بین می رود و اصلاح طلبان و مرحوم هاشمی رفسنجانی خیلی بهم نزدیک می شوند. آنها می گویند اصلا و ابدا ما بغض و کینه ای نه نسبت به خود مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و نه نسبت به فرزند ایشان نداریم.
پس دلیل این مخالت ها با شهردار شدن هاشمی چیست؟
اگر این سوال را از آن ها بپرسید در جواب به شما این را می گویند که هاشمی به عنوان رییس شورای شهر تهران یک نقش بسیار محوری و کلیدی داشته و به نوعی عمود خیمه شورای شهر محسوب می شود. اگر ایشان از شورای شهر بیرون بیاید و شهردار تهران شود جدای از اینکه جای ایشان یک آدم اصلاح طلب به شورا نمی آید و یک اصولگرا وارد می شود و توازن اصلاح طلبان در شورا خدشه دار می شود یک اتفاق بسیار مهمتری می افتد.
در واقع آن انسجام و هماهنگی و یکپارچگی را که محسن هاشمی و ریاستش بر شورا توانسته بوجود بیاورد، بهم می ریزد. در این حالت ما وضعیتی را پیدا می کنیم که در شورای اول در دوران خاتمی، پیدا شد. به این معنا که عبدالله نوری که نقش محوری در این شورا داشت برای شرکت در انتخابات مجلس ششم نام نویسی می کند و از شورا بیرون می رود. پس از این اقدام پرونده ایشان در مورد روزنامه خرداد پیش آمد و بجای مجلس سر از زندان درآورد و آن چیزهایی که اصلاح طلبان می خواستند، تحقق پیدا نکرد. و در عین حال هم با بیرون آمدن ایشان از شورا، شورا دچار مشکلات زیادی شد. اختلافات زیادی به وجود آمد و کار به جایی رسید که عملا آقایان اصغرزداه و عطریانفر رو در روی هم قرار گرفتند و کار به دعوا و جدال کشیده شد و عملا شورا از بین رفت. به رغم امیدها و انتظارات فراوان در نتیجه سرخوردگی بوجود آمد و مردم دیگر خیلی به انتخابات شورا توجهی نکردند و در نتیجه شهرداری به دست اصولگرایان افتاد. آنها با یک اقلیتی توانستند شورای دوم و سوم را از آن خود کرده و بعد از آن هم ریاست شهرداری را به قالیباف سپردند و حاصل آن بلاهایی بود که بر سر مدیریت شهر تهران آمد.
فکر نمی کنید که با ادامه این اختلافات، همان اتفاقات گذشته در حال تکرار است؟
اتفاقا اصلاح طلبان نگران هستند که با خروج محسن هاشمی از شورا این داستان باز هم تکرار شود. معتقدند در حال حاضر کسی نیست در شورای شهر که بتواند جای محسن هاشمی را پر کند. بعلاوه معتقدند که شورای شهر و رییس این شورا نقش خیلی مهمی دارد و بازوی نظارتی توانمندی برای هر کسی که به عنوان شهردار انتخاب شود است. بنابراین معتقدند که به این دلایل خیلی با آمدن محسن هاشمی از شورا موافق نیستند. در عین حال حزب اتحادی ها قبول دارند که توانمندی محسن هاشمی یک سر و گردن از تمام آن 7 نفری که برای شورا انتخاب شده اند بیشتر است. قبول دارند که هاشمی از نظر اجرایی مدیر بسیار موفقی بوده و بیش از یک دهه مدیرعامل مترو بوده و از نزدیک با شهرداری کار کرده است.
نکته دیگری که باز هم این را اصلاح طلبان قبول دارند پاکدست بودن هاشمی است. تندورها خیلی گشتند تا یک نقطه مبهمی- حتی سیاه هم نه- در ارتباط با او پیدا کنند و آن را علم کنند اما چیزی پیدا نکردند. نیافتند که هاشمی خدای نکرده آغشته به مفسده ای شده است. این موضوع در جایی مثل شهرداری که در دوران مدیریت اصولگرایان تا آرنج در فساد غوطه ور بوده خیلی مهم است. مهم است که شهردار فردی مانند محسن هاشمی باشد که از نظر پاک بودن و دوری از مفاسد اقتصادی مو لای درزش نمی رود. اینها را قبول دارند اما دغدغه اصلی شان این است که تاکنون یکپارچه عمل کردیم و بیرون آمدن هاشمی از شورای شهر آن یکپارچگی را بهم می ریزد.
من معتقدم که باید براساس آنچه که می گویند داوری کنیم. نمی توانیم بگوییم که اینها همه بهانه است و شما بغض و کینه ای قدیمی نسبت به خاندان هاشمی دارید. من خودم بعنوان فردی که در این مشاجره بی طرف هستم، تا حدود زیادی به اصلاح طلبان حق می دهم که چنین دغدغه ای را داشته باشند. نقش محسن هاشمی برای ثبات و درست عمل کردن شورا، خیلی مهم است.
یعنی اینها بهانه نیست؟
این بحثی است علیحده. اما چیزی که من می گویم برحسب ظاهرش تا حدود زیادی درست است.
ترس خروج از هاشمی از شورا و جایگزینی یک اصولگرا درست است. اما دلیلی که اصلاح طلبان مطرح می کنند در واقع این استدلال شما را کمرنگ می کند. بحث اصلاح طلبان و البته حزب اتحاد این است که هاشمی میثاق نامه را امضا کرده و نباید از شورا خارج شود. و یا اینکه او منتخب مردم تهران است و نباید از شورا خارج شوند. این درست اما در مقابل باید دید که گزینه پیشنهادی آنان کیست. آنها عارف را انتخاب کرده اند که او هم نماینده مردم تهران و رییس فراکسیون امید مجلس است. همین محل بحث است. چطور در این شرایط نمی شود گفت همان موضوع کینه از خاندان هاشمی است که در اینجا پررنگ می شود؟
اصلاح طلبان یک مجموعه یکدست نیستند. من فکر نمی کنم که عبدالله نوری نظرش با شکوری راد یکی باشد. یا رمضانزداده با شکوری راد هم نظر باشد. ایضا چهره ها و شخصیت های دیگر اصلاح طلب. من مقصودم این است که این انتخاب شخصی شکوری راد است و لزوما نظر مصطفی تاج زاده، سعید حجاریان و خیلی از دیگر اصلاح طلبان نیست. اتفاقا با عملکردی که آقای عارف در این مدت دو سال و اندی در مجلس داشتند معتقدم که کم نیستند اصلاح طلبانی که با شهردار شدن او موافق نباشد و فکر می کنند که شکوری راد خواسته جلوی شهردار شدن هاشمی را بگیرند که عارف را بعنوان گزینه شهرداری مطرح می کند. وگرنه خود شکوری هم دلش از عملکرد عارف در مجلس خون است.
قطعا عارف اگر شهردار بشوند کارنامه خیلی موفق تری از آنچه که در مجلس از ایشان دیدیم ارائه نخواهند داد و به راحتی در برابر جریان تندرو و مراکز قدرت عقب نشینی می کند. وقتی که دادستان به نجفی چپ نگاه کرد، او لااقل یک مختصر مقاومتی نشان داد اما اگر دادستان چپ به عارف نگاه کنند، عارف تا یزد فرار را بر قرار ترجیح می دهد. ما این ها را ما می دانیم.
بنابراین من قبول ندارم که عارف گزینه بهتری است. اما درست است که یک میثاقی انجام شده بود که اعضای شورا از آن خارج نشوند اما این میثاق نامه وحی منزل نیست. بزرگان اصلاح طلب می توانند دور همدیگر جمع شوند و بگویند که ما یک مساله بنام میثاق داشتیم و یک مساله جدیدی هم که نیاز به شهردار است را الان داریم. بنابراین فکر کنیم که اولویت با کدام است. این را می شود خیلی ساده انجام داد. همان هایی که میثاق را نوشتند همان ها بیایند و به مردم توضیح دهند که ما مجبور شدیم آن پیمانی را که با شما بستیم بشکنیم. خب می توانند نظرسنجی هم انجام دهند. بگویند که آیا شما موافق حضور هاشمی در شهرداری تهران هستید یا نه؟
در مورد این اختلافات بر سر انتخاب شهردار تهران خودتان هم معتقدید که شبیه آنچیزی است که در شورای اول رخ داد. تبعات این کار برای اصلاح طلبان چیست؟
امیدوارم که این اتفاق نیفتد. اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه واقعا فضا برای تمرین دموکراسی و کار گروهی در ایران هیچوقت فراهم نبوده است. تمامی امور در جامعه ایران به دلیل اقتدار نهادهای حکومتی بوده که چرخیده است. اصلاح طلبان شانس کمی را پیدا کردند که تمرین دموکراسی کنند. طبیعی است که مقدار زیادی در ابتدای کار زمین بخورد. جریان اصلاحات از مجلس ششم به این طرف پس از قریب به دو دهه یکبار دیگر تمرین دموکراسی می کند و نباید انتظار داشت که خیلی صحیح و کامل از پس آن بربیاید. ولی به هر حال فکر نمی کنم که ما به شرایط شورای اول باز گردیم.
خبرانلاین