گفتم با خدا ارتباط دارم...
آفتابنیوز : محمود احمدینژاد شنبه شب همنشین جمعی از فعالان سیاسی حامی دولت و اعضای شورای مرکزی احزاب و تشکلهای اصولگرا بود که با عنوان «افطاری اعضای جامعه اسلامی مهندسین و گروههای جبهه پیروان خط امام و رهبری» برنامهریزی شده بود. در این مراسم افطار که در مسجد سلمان نهاد ریاست جمهوری برگزار شد علاوه بر حضور شخصیتهای تاثیر گذار جناح اصولگرا، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین،حسن غفوریفرد رییس ستاد انتخاباتی جبهه پیروان خط امام و رهبری،حبیب الله عسگراولادی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره مسایل سیاسی کشور سخنرانی کردند و پس از آن احمدینژاد طی سخنانی به تشریح سیاستهای هستهای دولت پرداخت.
این مراسم هم مانند بسیاری از برنامههای نیمهخصوصی محمود احمدینژاد با چند خبر رسمی و آبرومندانه از سوی خبرگزاریهای دولتی و نیمهدولتی کشور اعم از «ایسنا» و «مهر» و «فارس» پوشش یافت. با این حال، پایگاه خبری «ایرانیوز» که به عنوان یکی از رسانههای نزدیک به محمد باقر قالیباف شناخته میشود در خبری با عنوان
«روايت متفاوت ايرانيوز از سخنان خبرساز و جديد محمود احمدی نژاد» نشان داد که آقای رئیسجمهور چندان هم اتوکشیده سخنرانی نکرده است. این خبر به گفته این پایگاه خبری-تحلیلی توسط «خبرنگار ايرانيوز که اين بار توانسته بود در کنار رسانههای دولتی سخنان رئيس دولت را پوشش دهد» نوشته شده است که آفتاب بخشهای اصلی آن را «عیناً» برای اطلاع خوانندگان خود منتشر میکند.
احمدینژاد در ابتدای سخنان خود ضمن يادآوری ديدار سال گذشتهاش با جامعه اسلامی مهندسين گفت: به شما گفته بودم که موج دوم انقلاب، گستردهتر و سهمگينتر از موج نخست برپا شده و امسال فکر میکنم بايد نمونههايی از اين رويداد را برای شما يادآوری نمايم.
رئيس دولت نهم ضمن ذکر خاطراتی از سفرهای خود به کشورهای مختلف دنيا طی سال گذشته تصريح کرد: چندی پيش که برای شرکت در اجلاس گروه ۸ به اندونزی سفر کرده بودم، بخشی از اين تغيير و تحول را مشاهده کردم و اين خاطرهای جالب و شنيدنی است.
وی ادامه داد: در هتل محل اقامت ما چيزی قريب به يکصد دانشجوی دختر و پسر که هيچکدام پوشش و تيپ حزبالهی هم نداشتند! به کارآموزی مشغول بودند. يکی از شبها که بسيار دير وقت به هتل بازمیگشتم، متوجه شدم که دوره کارآموزی اين افراد به پايان رسيده و آنها در چی چی هتل! (در اين هنگام تعدادی از مستمعين خطاب به احمدینژاد کلمه لابی را يادآوری کردند) منتظر ماندهاند تا برگههای کارآموزیشان را من امضاء کنم!
احمدینژاد ادامه داد: من به آنها گفتم برگههای کارآموزیتان به من چه ارتباط دارد و آنها اصرارکردند که مگر تو احمدینژاد نيستی؟ پس بايد برگههای ما را امضا کنی! جالب اينجا بود که اين کارآموزان همه جثه و اندامی چون خود من داشتند يعنی ريزه و کوچک بودند اما در ميانشان فردی بود که اندامی بزرگ و چهرهای متفاوت داشت. به او گفتم: اهل کجايی و او پاسخ داد آلمانی هستم. گفتم، خوب حرف حسابت چيست او گفت: استقامت کنيد؛ آمريکا هيچ غلطی نمیتواند بکند.
رئيس دولت نهم در اين هنگام تصريح کرد: اينها اتفاقات و مواردی هستند که حتماً نمیتوان از طريق اخبار به شکل درست آنها را منتشر کرد، رسانهها و اخبار از پوشش اين موارد ناتوانند.
دکتر احمدینژاد در ادامه سخنان خود با هدف تأکيد بر گسترش موج دوم انقلاب به ذکر خاطراتی ديگر از سفرهای خارجی خود پرداخت.
وی گفت: در ادامه همان سفر به جزيره بالی وارد شديم، برنامهها به شدت متراکم و فشرده بود، اجلاس عمومی، مذاکرات دوجانبه، جلسات خصوصی و ... در اين ميان تعدادی زيادی از دانشجويان هندو به ديدار ما آمدند. آنها فرياد میزدند Ahmadinejad, we love you (احمدینژاد ما عاشق تو هستيم). اين وضعيت را ما يک ماه بعد در کشور چين هم داشتيم. جايی که دانشجويان نيمه شب به ديدار ما آمدند و برنامهريزی کردند و سازماندهی کردند و ابراز علاقه به ما میکردند.
دکتر احمدینژاد همچنين به ذکر خاطراتی از سفر خود به آمريکا نيز پرداخت و گفت: در جريان سفر به آمريکا نيز وضعيت همين بود. آنجا از طرف دانشگاه کلمبيا مدام به ما فشار میآوردند که میخواهيم يک بحث علمی با شما در دانشگاه داشته باشيم. من ابتدا مخالفت میکردم چون مجبور بوديم يک روز بيشتر بمانيم و بر همين اساس میگفتم به دليل مشغوليت فراوان نمیتوانيم بياييم. منتها بعد از ورود ما به آمريکا، ديگر از طرف دانشگاه آمدند و گفتند شما حتماً بياييد. خلاصه ما قبول کرديم. ولی من همان موقع به اطرافيان گفتم که دولت آمريکا اجازه نخواهد داد اين جلسه برگزار شود چرا که سخنان ما همه چيز آنها را به هم خواهد ريخت. بعد هم ديديد که اجازه ندادند و گفتند نمیتوانيم امنيت دانشگاه را تأمين کنيم.
در آمريکا يک نکته جالب ديگر هم بود. آنها گفتند هواداران اسرائيل میخواهند عليه ما تجمع کنند. بعد ما ديديم که نهايتاً ۸۰۰ نفر در حمايت از اسرائيل به نيويورک آمده بودند، آن هم نيويورکی که تحت سيطره صهيونيستها است. تازه بعد فهميديم ۲۰۰ نفر از مخالفان اسرائيل هم آنجا رفتهاند و خلاصه کلی با هم دعوا و زد و خورد کردهاند. همين هم شد که من به خبرنگارانشان گفت: شما با اتوبوس آدم آورديد که از اسرائيل دفاع کنند، آيا پول نهارشان را هم دادهايد؟
احمدینژاد ادامه داد: دانشآموزان آمريکايی میگفتند اينجا نمیگذارند ما صدای شما را بشنويم. اين دانشآموزان به من شماره تلفنهايشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنيد ما صدايتان را پشت بلندگوی مدرسه میگذاريم تا همه بفهمند شما چه میگوييد.
وی تصريح کرد: خلاصه اينکه اينها همه نشانه تحول است. يعنی همان چيزی که گفتم، يعنی دنيا به سمت تحول در مبانی فکریاش حرکت کرده. در اين ميان ما دو وظيفه مهم داريم. اول اينکه بايستيم و پايداری کنيم و دوم آنکه الگو بدهيم.
دکتر احمدینژاد در ادامه با بيان اينکه میخواهد با جمع حاضر و برخی دوستان شوخی کند، گفت: خيلی وقتها در موضوع هستهای من به دوستان میگويم نگران نباشيد، اينها فقط هارت و پورت میکنند اما دوستان باور نمیکنند و میگويند تو به جايی وصل هستی! من مدام میگويم الان غرب در برابر ما خلع سلاح شده و نمیداند چگونه موضوع را جمع کند اما دوستان میپرسند تو حرفهای آسمانی میزنی! بعد ما را مسخره میکنند!
باور کنيد ما از لحاظ حقوقی و از ديد افکار عمومی امروز کاملاً موفق بودهايم. من اينها را از روی اطلاع میگويم. يکی از من پرسيد «فلانی میگويند تو ارتباط داری». گفتم بله دارم. پرسيد واقعاً ارتباط داری؟ با چه کسی؟ و من گفتم با خدا ارتباط دارم. مگر خدا نگفته که هيچ راهی از کفار بر مؤمنين باز نمیشود. خوب مگر اينکه ما مومن نباشيم و الا خداوند که گفتهاند شما پيروزيد. اما همين دوستان مینشينند و میگويند احمدینژاد حرفهای عجيب و غريب میزند. خداوند اگر ما مومن باشيم، اين پيروزی و اين معجزه را نشان میدهند. مگر حتماً بايد در اين قرن از دل کوه شتر بيرون بيايد تا دوستان قبول کنند معجزه را. مگر همين انقلاب معجزه نبود؟ مگر امام (ره) معجزه نبود؟
احمدینژاد در ادامه صراحتاً به انتقاد از سخنان و مواضع تعدادی از چهرههای اصولگرا پرداخت و گفت: به اعتقاد من يکی از مشکلات اصلی ما در اين روزها بالا بودن نرخ سود بانکها است. برادری که دوست ماست، دو سال پيش وحشتناکترين و آتشينترين انتقادات را از سيستم سود بانکها میکرد اما همين که ما وارد موضوع شديم، حالا از دست ما ناراحت است يا چيزی ديگر، بدترين حرفها را در باره ما زدهاند و ۱۰ جا مصاحبه کردهاند. يا برادری ديگر که در دوره قبل فرياد میزدند چرا اسامی مفسدين را علام نمیکنيد، حالا که دولت میخواهد اسامی را اعلام کند، میگويد اين چه حرفی است که دولت میزند و شما داريد امنيت سرمايهگذاری را زير سؤال میبريد. عجب! عجب! واقعاً چه شده؟ حالا ما آمديم، اشکال ندارد ۴ سال ديگر هم شما میآييد، يا اصلاً کس ديگر میآيد؟ مگر چه شده؟
احمدینژاد تصريح کرد: به اعتقاد من الان زمانی است که جريان انقلاب دارد از يک صافی عبور میکند و اين روزها در واقع روزهای جهش و کمال انقلاب است. ديگر ما عنوان و تابلو نمیخواهيم. الان مهمترين مسأله اين است که ما خالص باشيم.
وی خطاب به جامعه اسلامی مهندسين گفت: البته اين موارد را در جمع شما دوستان میگويم. ما خودمان کلی در شهر تهران برای شما تراکت و تبليغ چسباندهايم تا به مجلس برويد – البته قبل از شهرداری – چون الان رسانهها اين حرفها را منتشر میکنند.
دکتر احمدینژاد بخش ديگری از سخنرانی خود در مسجد سلمان فارسی را به انتقاد از جرج بوش اختصاص داد و گفت: اين رئيس جمهور آمريکا هم مثل ماست. يعنی به ايشان هم الهام میشود. البته نه از نوع آقای الهام خودمان (خنده جمع) بلکه الهام از نوع شيطانیاش. شيطان به رئيس جمهور آمريکا الهام میکند. او (جرج بوش) گفته جامعه جهانی در مورد ايران اعتقاددارد که فلان و بهمان. ما میگوييم شما که نماينده جامعه جهانی نيستی! شما نماينده مردم خودت هم نيستی. اگر راست میگويی به يک شهر کوچک برو در ميان مردم تا ببينی در مورد تو چه میگويند. اصلاً مردم شما اگر شما نباشيد خوشحال هم میشوند. شما استعفا بدهيد تا ببينيد مردمتان خوشحال میشوند يا ناراحت.
احمدینژاد با اشاره مجدد به موضوع انرژی هستهای گفت: آنها (غرب) دو کار زشت کردهاند. اول آنکه به لبنان حمله کردند تا از ما امتياز بگيرند، دوم آنکه موضوع را به شورای امنيت بردند. البته آنها خودشان الان در منجلاب ماندهاند يعنی نمیدانند با ما چه کنند. ما هم يک ميلیمتر عقب نمیرويم. اول به اين دليل که اگر کمی عقب بنشينيم يعنی حتی اگر تعليق را برای يک روز قبول کنيم، آنها میگويند پس اينها تحت فشار عقبنشينی میکنند و دوم آنکه اگر چنين کنيم آنها به همه دنيا میگويند که اينها غنیسازیشان را بالاخره متوقف کردند. مگر ما در دوره پيش همه چيزمان را متوقف نکرديم! خوب چه چيزی به دست آورديم؟ البته همان زمان خيلیها میگفتند خوب اصلاً اگر کل کار هم متوقف شود مگر چه اتفاقی میافتد؟ ما چه چيزی را از دست میدهيم؟ من الان میگويم که ما به لطف خدا بسياری از مسير را جلو آمدهايم و شما هم مطمئن باشيد که آنها جرأت حمله به ما را ندارند.
وی در پايان با اشاره به اخبار منتشر شده در خصوص حرکت دو ناو آمريکايی به سمت آبهای خليج فارس گفت: اين هم از آن حرفهاست. من الان میگويم که خيالتان راحت باشد. ۲ ناو میآيند که بيايند. حالا برخی در ايران اين خبرها را در بوق کردهاند که ۲ ناو دارند میآيند. چرا ۲ ماه پيش که ۱۴۰ ناو آنها میرفتند چيزی نمیگفتيد؟ اتفاقاً من اعتقاد دارم همين که آنها میآيند يعنی ممکن نيست اتفاقی بيافتد، اگر آنها از منطقه بروند خطرناک است و معلوم میشود نقشهای دارند. مشابه همين چندوقت پيش که در جلسه شورايعالی امنيت ملی گفتم «مطمئن باشيد رفتن اين ناوهای آمريکايی از خليج فارس، شروع يک اتفاق بد است» و بعد هم ديديم که جنگ لبنان را پيش آوردند.
باتشکر
باتشکر