آفتابنیوز : آقای رحیمپور ازغدی در سخنرانیاش رئیس جمهوری را بیسواد و دروغگو خطاب کرده است. قبل از آنکه به نام اسلامیسازی علوم، به جوانان بسیجی آدرس نسبیگرایان و راه نئولیبرالیسم را بدهد، باید به این سؤال پاسخ بدهد که اگر این دقایق را نمیداند و به زبان میآورد، «بیسواد» است و اگر میداند و میگوید، یک «دروغگو» است
از چهرههای تکراری صدا و سیما؛ خطبههای پیش از دستور نماز جمعه و حالا مسئول انتقاد از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی. سالهاست پول و امکانات خیلی از نهادهای حاکمیتی و از جمله دوربینهای صدا و سیما، به صورت پیوسته در اختیار او است تا چنان که سایت رسمی انتشار آرایش نشان میدهد در موضوعات متنوعی از خانواده و سیاست خارجی گرفته تا سیاست داخلی و عدالت و اقتصاد و علوم انسانی و فقه و جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی و توسعه و مهدویت هرچه میخواهد، بگوید.
«عقلانیت، بحثی در مبانی جامعهشناسی»، «فقه و تئوری دولت»، «محمد پیامبری برای همیشه» و «مجموعه گفتارهای طرحی برای فردا» عناوین برخی کتابهای او هستند که از جامعهشناسی تا فقه و تاریخ اسلام و آینده پژوهشی سرک کشیدهاند.
نقل است که علمای برجسته سالها پژوهش میکنند تا بتوانند در مورد یک موضوع، سخنی جدی بگویند. او اما تنها در یکی از سیدیهای منتشر شدهاش 70 ساعت درباره عدالت حرف زده است. هیچ کس از او نمیپرسد حاصل بیش از یک دهه حضور در شورای انقلاب فرهنگی و بیش از چند هزار ساعت سخنرانی در حوزههایی به این گستردگی چه بوده است؟
گستردگی و تخصصی شدن حوزههای مختلف دانش بشری و تواضع علمی، اولین اصل در علوم انسانی است که علمای حوزههای مختلف را به این سمت که تنها در یک شاخه معین، به تحقیق بپردازند، در همه حوزهها حرف نزنند و بیش از حرف زدن بشنوند، مقید نبودن به پژوهش و جایگزین کردن پژوهش با سخنرانی، اما به این چهره پرنفوذ حوزه علوم انسانی این امکان را داده که درباره همه چیز سخن بگوید. حکیم دوران که مدرسه نرفته و خط ننوشته، با مدرک دیپلم، مسألهآموز صد مدرس شده است و البته قول مشهوری است که آن کس که درباره همه چیز سخن میگوید، در حقیقت درباره هیچ چیز سخن نگفته است.
دانشگاه به کنار؛ تاکنون هیچ اجازه اجتهادی از مراجع تقلید معتبر و صاحب سبک حوزه نیز به ایشان منتشر نشده است.
حالا حسن رحیمپور ازغدی باز به میدان آمده و در سخنانی جنجالی، رئیس جمهوری را به دلیل ناآشنایی با مبانی علوم انسانی نواخته است. آنچه اما عجیب مینماید، ارجاعات او به آرای سه نظریهپرداز غربی یعنی «تامس کوهن»، «پل فایبرآیند» و «ایمره لاکاتوش» برای دفاع از ایده علوم انسانی اسلامی است.
آقای رحیمپور ازغدی درحالی برای دفاع کردن از علوم انسانی اسلامی و «فرهنگی بودن این علوم» به این چهرهها ارجاع میدهد که هر دانشجوی لیسانس علوم اجتماعی هم میداند که هر سه چهره در زمره متفکرانی هستند که از دستگاههای معرفتی نسبیگرا دفاع میکنند. آنها اساساً قائل به وجود هیچ حقیقت غیر تاریخی و جهانشمولی نیستند و از این رو نخستین مخالفت آنها نه با گفتارهای علمی که با گفتارهای دینی به عنوان مدعیان دستیابی به حقیقت است.
آقای رحیمپور ازغدی اگر به همان دروس آیتالله جوادی آملی بسنده میکرد و در همانها متمرکز میشد، میدانست که مهمترین انتقاد ایشان به علوم انسانی غربی نسبیگرایی و شکگرایی موجود در آن است و علوم انسانی اسلامی دقیقاً قرار است در خلاف جهت آرای کوهن و لاکاتوش و فایبرآیند، به سمت حقایق جهانشمول حرکت کنند.
به هر حال آنچه واضح است، اینکه کوهن و فایبرآیند و لاکاتوش به عنوان نسبیگرایان جدید، کاملاً در برابر هر پروژه فکریای قرار میگیرد که دستیابی به حقیقتی را دنبال کنند. علاوه بر آن، همه میدانیم نسبیگرایی از مقومات دستگاههای فکری نئولیبرال در جهان امروز است ، دستگاهی که سالهاست تلاش دستگاه فرهنگی نظام مبارزه با آن بوده است.آقای رحیمپور ازغدی در سخنرانیاش رئیس جمهوری را بیسواد و دروغگو خطاب کرده است.
او اما قبل از آنکه به نام اسلامیسازی علوم، به جوانان بسیجی آدرس نسبیگرایان و راه نئولیبرالیسم را بدهد، باید به این سؤال پاسخ بدهد که اگر این دقایق را نمیداند و به زبان میآورد، «بیسواد» است و اگر میداند و میگوید، «دروغگو» است.
منبع: روزنامه ایران ارگان دولت
... فکر میکنید علت به وجود آمدن اینهمه سردرگمی ها، سرخوردگی ها، ناباوری ها و ... در میان جوانان عزیزمون نسبت به دین مبین اسلام!! دینی که سراسر پاکی، انسانیت، راستی، درستی، شفافیت، عین عدل و عدالت، خوبی و شرف و ... است، چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با آنکه همه میدانیم وجود و صداقت ذاتی یک جوان هم اکثراً خواهان کسب و دریافت همین چیزهاست !!!!
همانطور که هر کاری که نیاز به تخصص دارد باید به متخصصش ارجاع شود (دینی، سیاسی، اقتصادی و ...)، مسائل شرعی و دینی هم باید از طریق مراجع حقیقی محترم و گرانقدر تقلید، و حتی برنامه های دینی ای که به تایید آن بزرگان رسیده اجازه پخش در صدا و سیما پیدا کند و ترویج شود. زیرا در آنصورت است که وقتی مردم بعینه حس می کنند و می بییند شخصی که از دین و شرع و عمل به واجبات صحبت و اظهارنظر می کند، خودش اولین عامل به گفته های خودش است و دروغ نمیگوید!! با جان و دل سخنش را به گوش میگیرند و در آنصورت است که جامعه تزکیه و از فسق و فجور و گناه دور میشود و جامعه رو به صحت و سلامت و کمال انسانیت حرکت می کند.
همین که مهمترین مباحث علمی تبدیل به دعواهای سیاسی اینچنینی میشه، به این معنا هست که احتمالا باید در نیت طرفین اندکی شک کرد.
اول یک سوزن به خود و بعد یک جوالدوز به دیگران بزنیم!
همین که مهمترین مباحث علمی تبدیل به دعواهای سیاسی اینچنینی میشه، به این معنا هست که احتمالا باید در نیت طرفین اندکی شک کرد.
اول یک سوزن به خود و بعد یک جوالدوز به دیگران بزنیم!
به نظرم ایشان به مبانی و اصول علوم انسانی - اسلامی مسلط هستند. وقتی محققی به اصول تسلط داشت. فروعات و جزئیات مباحث کار ساده است.
من واقعا علت این انتقاد را درک نمیکنم. اینکه یک کسی همیشه سخنرانی می کند دلیل بر بی سواد هست؟؟ اگر نقدی هست خوب بیان کنید. اینکه مثلا چون صدا و سیما نشونش میده پس حتما مشکل داره!!! تو رو خدا این حرف منطقیه؟؟؟
شاید علت انتقاد به استاد حسادت افراده.
هر کدام باشه واقعا مایه تاسفه....
منطقی باشیم. انصاف هم خوب چزیه که خیلی ها به شدت از این جهت فقیرن!
با نگاه منفی فقط خودتون رو از مطالب علمی استاد محروم می کنید. تا ابد در جهل مرکب می مانید.
ظاهراً افرادی که نظر داده اند با فلسفه علم و فلسفه تحلیلی ناآشنا هستند.
خیلی جالبه .
تمام پیشرفتهای بشری از دنیای اسلام بوده حتی میگه قاره آمریکا را هم مسلمانان کشف کردند !!!
دوستان براي بنده جالب بود در رسانه ای که گرایشش معلوم است نظر دهندگان به حق بارها از آقای رحیم پور ازغدی دفاع شد.
کسانی هم که نظر مخالف ایشان دادند نظرشات تخریب و استهزاء بود تا نقد. بدون شک این نشان دهنده جایگاه علمی ایشان در میان مردم است.