آفتابنیوز : «مهدی مطهرنیا» تحلیلگر مسائل آمریکا در تشریح دلایل و آثار جنگ تعرفهای ایالات متحده علیه اروپا، چین، مکزیک و کانادا در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: قبل از هر چیز باید نگاهی گذرا به استراتژی آمریکای ترامپ در عرصه بینالملل انداخت؛ سیاست رئیس جمهوری ایالات متحده و تیم او مبتنی بر پارادایم آشوب، پیروی از دکترین بازیگر دیوانه کسینجر، تاکید بر توزیع ابهام و تاکتیک تحریک کردن طرف مقابل استوار است. این سیاست در سطح کلان از نگاه بنگاهی و تجاری ترامپ سرچشمه میگیرد که هدف آن پیگیری منافع ملی آمریکا و احیاء سرمایهداری و اقتصاد این کشور همانند دهه ۸۰ میلادی است. به عبارت دیگر ترامپ به دنبال شتاب دادن به این موضوع بوده و قصد دارد تا سال ۲۰۲۰ محور اقتصاد را به همراه هژمونی امنیتی ایالات متحده در مقیاس گسترده به دنیا معرفی کند.
وی ادامه داد: مساله این است که ایالات متحده قصد دارد با پایهگذاری رقابت اقتصادی پیچیده، اقدام به اتلاف انرژی رقبای خود در این عرصه کند تا نهایتاً بتواند وابستگی آنها به اقتصاد آمریکا را بیش از پیش برجسته کرده و به نوعی تاثیرگذاری مستقیم را برای خود به ارمغان بیاورد. ترامپ اظهارات کشورهای اروپایی، آسیایی و سایر دولتها را در مورد اقتصاد ایالات متحده به دقت رصد کرده و برای آنکه این مواضع را مخدوش نشان دهد وارد فاز تعیین راهبرد تقابل اقتصادی شده است؛ چراکه جهان فعلی از سالیان قبل حاکی از فروپاشی اقتصادی ایالات متحده بود اما ترامپ با راهبردهای خود باعث شده تا آنها در موضع انفعالی قرار بگیرند و سعی دارد زمینه عملیاتهای تقابلی را با سناریوهای مختلف شکل دهد.
در سالیان اخیر شرکتهای سهامی ژاپنی با سرمایهگذاریهای کلان خود در خاک آمریکا سعی داشتند تا بتوانند بدنه اقتصادی ایالات متحده را از درون متلاشی کنند که با به روی کار آمدن ترامپ و هوشیاری او در مسائل تجاری این موضوع به بن بست کشیده شد و علاوه بر آن واشنگتن وارد فاز تقابل با آنها شده که امروزه این وضعیت به راهبرد کلان کاخسفید در قبال رقبای موثر اقتصادی تبدیل شده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آمریکا پس از وابسته گردن اقتصاد کشورها به خود قصد حل شدن آنها در این ساختار را دارد، گفت: بازی تعرفهای که در آمریکای امروز شاهد آن هستیم یک بازی بسیار پیچیده اقتصادی و تجاری است که هدف ترامپ از بنیان گذاشتن آن ذوب شدن اقتصاد کشورهای جهان در اقتصاد آمریکا است؛ این در حالی است که واشنگتن به دنبال آن است تا بتواند از سال ۲۰۲۰ انقلاب پنجم صنعتی با بهرهگیری از تکنولوژیهای متعدد را کلید بزند و در راستای آن هژمونی خود را تا اندازهای که بتواند بر دنیا غالب شود، بالا برده و در گستره جهانی به مردم معرفی کند. اما اینکه ترامپ به دور دوم ریاست جمهوری خود را پیدا کند یا اینکه اساساً تا چه حد میتواند در این تئوری پردازی موفق شود، سوالاتی است که تاکنون بدون جواب بوده اما دادهها نشان میدهد که او در عرصه اقتصادی موفق عمل کرده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: آمریکا در حالت فعلی به دنبال رقابت با دو رقیب اصلی خود یعنی اتحادیه اروپا و چین است؛ باید این موضوع را درک کنیم که ایالات متحده وضعیت کنونی بریتانیا، آلمان و فرانسه را شریک استراتژیک خود نمیداند بلکه شرکاء جدید این کشور در قرن جدید عبارتند از: کانادا، کره، ژاپن، استرالیا و نهایتاً با کمی چرخش کوبا خواهد بود که جغرافیای نیم کره شرقی را هدف واشنگتن قرار میدهد. از این منظر هرگونه رقابت اقتصادی با محوریت ایالات متحده را باید در چارچوب سناریوهای جدید در حوزه تحریک هژمونی بدانیم که بیشترین توجه بر «کانادا» گذاشته شده است. آمریکا در صدد است تا این کشور را از حیث اقتصادی به خود بچسباند و زمینههای فعالیت بعدی را رقم بزنند. این در حالی است که تیم ترامپ اقدامهای اقتصادی وی در طول این مدت را مثبت ارزیابی کردهاند.