آفتابنیوز : ۱- قرار نیست مهدی طارمی از دروازه تاریخ عبور کند. مقدر نیست که نام او مثل خداداد و دایی و مهدویکیا و عابدزاده برای ما یادآور لحظات شیرین و گرم قدیمی باشد. پسر بلندبالای بوشهری، با فیزیکی که مهاجمان دنیا را به چالش میکشد، با پرشهای بلند و گامهای سریع و تکنیک فوقالعادهاش قرار نیست برای ما تاریخ را عوض کند. نشد دیگر. چه در بازی با اسپانیا و چه پرتغال. سرنوشت بهترین پیشنهادهای ممکن را پیش روی طارمی قرار داد. او میتوانست نتایج را به شکل شگفتانگیزی عوض کند. وقتی دقیقه ۸۴ بازی با اسپانیا، سانتر وحید امیری را از روی ششقدم با آن پرش بلند به بالای دروازه فرستاد و در بازی با پرتغال که شوت بلوکهشده سامام قدوس جلوی پای او افتاد و در لحظهای جادویی از وسط مدافعان پرتغال عبور کرد اما ضربه آخرش به خارج رفت. لحظهای که میتوانست مهمترین لحظه تاریخ فوتبال ایران باشد و طارمی که میتوانست با این گل از دروازه تاریخ عبور کند. اما نشد. مقدر نبود.
۲- در تمام پنج دورهای که به جام جهانی آمدهایم، در گروهبندی شانس نیاوردهایم. با تیمهای صاحبنامی همگروه شدهایم که باعث شده عموما سه تا بازی مرحله گروهیمان جذاب و دراماتیک از آب دربیایند ولی همیشه هم شانس کمی برای صعود به مرحله بعدی داشته باشیم. سال ۷۸ با هلند و پرو و اسکاتلند همگروه بودیم. هلند عنوان نایب قهرمانی جهان را داشت و در همان جام هم دوباره این عنوان را تکرار کرد. سال ۹۸ با آلمان و یوگسلاوی و آمریکا همگروه بودیم. آلمان با عنوان قهرمان اروپا به مسابقات آمده بود. سال ۲۰۰۶ با پرتغال و مکزیک و آنگولا همگروه بودیم. آن پرتغال پرستاره نایب قهرمان اروپا بود و در نهایت به مقام چهارم جهان رسید و مکزیک هم با ضربات پنالتی توسط آرژانتین حذف شد. در جام جهانی قبل هم آرژانتین و بوسنی و نیجریه که در نهایت آرژانتین تا فینال هم پیش رفت. امسال هم دو تا از شش مدعی قهرمانی جهان در گروه ما قرار داشتند همراه با بهترین تیم آفریقایی.
۳- ماجرا از این جهت عجیبتر میشود که تمام رقبای آسیایی ما قبل از این موفق به صعود به مرحله دوم شدهاند. عربستان با نسل طلاییاش در جام جهانی ۹۴ با غلبه بر مراکش و بلژیک از گروه خود بالا آمد و توسط سوئد حذف شد. کره جنوبی با اتکا بر میزبانیاش در جام جهانی ۲۰۰۲ تا نیمهنهایی پیش رفت و در نهایت چهارم شد. ژاپن در جامهای جهانی ۲۰۰۲ و ۲۰۱۰ خودش را به مراحل بعد رساند و استرالیا در جام جهانی ۲۰۰۶ در یکهشتم نهایی توسط قهرمان جهان یعنی ایتالیا حذف شد. به اینها اضافه کنید کره شمالی جام جهانی ۱۹۶۶ که در یکچهارم نهایی توسط پرتغال حذف شده بود اما ایران هیچوقت موفق به این صعود نشده است.
۴- ستارههای جام جهانی گذشته ایران این دوره اقبال چندانی نداشتند. یادمان هست که ستارههای بازی ایران و آرژانتین چهرههایی مثل دژآگه، منتظری، قوچاننژاد، شجاعی و پولادی بودند. اما سه نفر اول تمام بازیهای این دوره را روی نیمکت بودند، شجاعی یک ۶۰ دقیقه ضعیف را در بازی با مراکش بازی کرد و پولادی هم که داستان خودش را دارد.
۵- این یک شب جهنمی برای رونالدو بود. بدون گلزنی، با یک پنالتی از دست رفته، یک کارت زرد که میتوانست به سادگی کارت قرمز باشد و همینطور چشم بستن داور به خطای هند اواخر بازیاش که میتوانست کارت زرد دوم را برای او به ارمغان بیاورد اما او به عنوان یک فوق ستاره کار خودش را کرد. شش بار مستقیما به سمت دروازه بیرانوند شلیک کرد. البته سازمان دفاعی ایران به شکلی بود که ضربات او از زوایای تنگ و یا از فواصل دور نواخته شدند. دو بار از روی ضربات آزاد، یک بار یک شوت ناگهانی از راه دور، یک بار با ضربهای زهردار از روی خط هجده که به بیرون رفت و یکبار هم با حرکت زیبایش از کانال میان مدافع راست و وسط ایران و ضربهای زمینی که در سینه بیرانوند نشست. او پنالتی را هم خودش به دست آورد که خب باز هم بیرانوند مغلوبش کرد.
۶- ایران در هر سه بازی به شکل مستقیم بازی کرد. با حذف خط میانی و فرستادن توپهای بلند به زمین حریف. سپس تصاحب توپ در زمین حریف و تدارک حملات با پاسهای سریع و متوالی. تقریبا مشابه کاری که لیورپول در یک سطح متعالی انجام میدهد. در لیورپول هم خط هافبک بیشتر برای جنگهای میانه میدان طراحی شده است تا بازیسازی (مقایسهاش کنید مثلا با سبک رئال مادرید که مرکز ثقل همه حوادث زوج کروس و مودریچ هستند.) در همان بازی اول با مراکش و بازی ضعیف ۶۰ دقیقهای مسعود شجاعی، کیروش کلا گزینه هافبک بازیساز را کنار گذاشت. شجاعی به نیمکت رفت، حاجصفی هم که در دفاع چپ بازی میکرد و سامان قدوس هم مورد اعتماد کیروش نبود. پس به تیمی بدل شدیم با دو هافبک میانی توپگیر و چند وینگر تهاجمی دونده و سریع. و خب هضم این استراتژی برای خیلی از کارشناسان وطنی ثقیل است.
۷- فکر میکنم کیروش آن چه باید را به فوتبال ما یاد داده است. کلاس، همبستگی، مبارزه با بازیکنسالاری، اعتبار جهانی، جذب ستارههای دو ملیتی متعصب، انضباط، جنگندگی، کنترل پروژه، ارزش تاکتیک، تلاش تا آخرین لحظه. شیوه بازی کیروش برای رویارویی با تیمهای بزرگ جهان طرحریزی شده است و استراتژی فوقالعاده جذاب و چشمنوازی است. به او تعظیم میکنم. به مردی که با اعتماد به نفس، رئیس فیفا را خطاب قرار میدهد، دهان راموس را میبندد، کمیته داوری را به چالش میکشد و همزمان مجبور است فحاشیهای زامبیهای کمسواد و بیمصرف فضای مجازی و لیدرهای صاحبنامشان را تحمل کند. به او تعظیم میکنم به خاطر این ۱۰ روز طلایی و شگفتانگیز که تیم زیبای او تقدیم ما کرد. ۱۰ روزی که شاید از پرهیجانترین دوران عمر ما ایرانیها باشد. ۱۰ روزی که همبستگی، نشاط و اعتماد اجتماعی را با تمام وجود حس کردیم. اما میخواهم بگویم در مواجهه با حریفان همسطح در جام ملتهای آسیا به یک تیم ملی متفاوت نیاز داریم. یک تیم تکنیکیتر و مسلطتر. مثل تیم ملی دوران بلاژویچ. کیروش ۸ سال است که مربی تیم ایران است و صادقانه فکر میکنم مأموریت او در ایران تمام شده است. اصرار بر ادامه حضور کیروش چیزی بیش از این به فوتبال ما اضافه نمیکند. تمدید قرارداد تا سال ۲۰۲۲ اشتباه بزرگی است. کیروش بزرگترین مربی فوتبال بعد از انقلاب ایران است اما وقتش است که فضا را عوض کنیم.»
منبع: فرهنگستان فوتبال