آفتابنیوز : «جنگ كه تموم شد، تو رفتي سر خونه زندگيت، اما تازه اول بدبختي ما بود… نه آب، نه برق، نه گاز و نه كار… هيچي نبود! ميفهمي؟»٭ اين كلمات كنار هم رديف ميشوند تا شايد بتوانند رنج مردمي را روايت كنند كه لباس رنج به تنشان مانده. تابستانها بيآبي به جانشان ميافتد و زمستان ريزگرد راه تنفسشان را ميبندند. حالا هم كه دبههاي آب بالاي سرشان است، زير آفتاب خوزستان گويي كسي ياراي رودررو شدن با اين مردم نجيب را ندارد. گله از شايعات ميكنند و نميگويند شايعه زماني پا به ميدان ميگذارد كه بيان حقيقت به تعويق ميافتد. گوش خرمشهر شنبه شب دوباره صدايي آشنا را شنيد. همه شنيدند و ديدند كه صداي تير دوباره در شهر پيچيد، شهري كه رشادتها به خود ديده اما سالهاست زير سايه كملطفيها مانده، سالهاست سكوت كرده، سالهاست زخم جنگ را بر تنش نگه داشته، زخمي كه ...
به گزارش آفتابنیوز؛ نام خوزستان كه ميآيد مرد ميگويد: «بنويسيد يك بار هم كه شده حق بدهند مردم خسته باشند، اينها را بنويسيد، اين مردم حقشان نيست اينقدر عذاب بكشند.» دفترچه را با دستش نگه داشته و تاكيد ميكند: «بنويسيد، همينهايي كه من ميگم بنويسيد.چرا چيزي كه شما مينويسيد با چيزي كه ما ميبينيم فرق داره؟ همينها رو بنويسيد» هرم گرما خيابان را تسخير كرده، آدمها خموده از گرما به نگاهي بسنده ميكنند، نگاهي گذرا به مردي كه در پيادهرو پرتردد خيابان كريمخان با صداي بلند ميگويد: «ما مردم پرتوقعي نيستيم، ما چيز زيادي نميخوايم» درددلش ميرسد به روزهاي انقلاب، به سالهاي جنگ، از تلخكامي اين روزهايش ميگويد: «من زير كولر ميشينم عذاب وجدان دارم، آب ميخورم عذاب وجدان دارم، من خرمشهر رفتم، آبادان بودم، من اين شهرها رو قبل و بعد از جنگ ديدم، چند سال پيش هم ديدم، قلبم فشرده ميشه وقتي ميبينم خرمشهر دوباره بايد صداي تير بشنوه، اين مردم چي خواستن مگه؟ آب، وظيفه دولته كه نياز مردمشو تامين كنه» مرد كمي آرامتر شده، حالا خاطراتش را به ياد ميآورد از روز آزادي خرمشهر، از اولينباري كه بعد از تمام شدن جنگ رفت خرمشهر، ميگويد و آرامتر ميشود، دفترچه را رها كرده و جمله آخرش را كه ميگويد تا كيد ميكند: «اينها رو مينويسي؟ اينها رو بنويس، اين مردم بايد صداشون برسه به گوش همه، اين مردم طاقتشون طاق شده» آرام راهش را ميگيرد و ميرود تا دوباره با خاطراتش خلوت كند. آقايي كه در يكي از بانكهاي اطراف ميدان هفت تير منتظر است تا نوبتش برسد، معتقد است: «شما از مردم تهران نبايد در مورد خوزستان بپرسيد، تهرانيها دركي ندارند از شرايط خوزستان، خود من هم نميدونم آب نباشه تو يك شهر يعني چي؟ تهرانيها درگير زندگي خودشون هستن، يك نگاه به خيابون بندازيد متوجه ميشيد كه مردم دارن زندگيشونو ميكنن، كسي نميدونه آب شهر شور شده يعني چي؟ ريزگرد مياد يعني چي؟ تهرانيها دو ساعت برقشون قطع ميشه همه دنيا رو به هم ميريزن...» خانم رديف جلوي سالن انتظار هم معتقد است: «مردم تهران بيتفاوت نيستن، اما انقدر مشكلات دارن كه وقت ندارن به مشكلات ديگه فكر كنن، با اين حال چند نفر از دوستان من كه تو خيريه هستن دارن آب معدني جمع ميكنن براي مردم خوزستان بفرستن.»
آفتاب با سماجت ميتابد، خانمي در حال تماشاي مانكنهايي است كه مانتوهاي تابستاني به تنشان كردهاند و پشت ويترين صف كشيدهاند: «ديشب ديدم وضعيت خرمشهر رو، واقعا دل آدم به درد مياد، اساسيترين نياز مردم آبه. من سياست نميدونم، اما ميدونم دولتها وظيفه شونه به نيازهاي مردمشون رسيدگي كنن»
ليوان را پر آب ميكند و ميزند به دل پيادهرو شلوغ، وقتي نام خوزستان را ميشنود، لبخند تلخي ميزند و ميگويد: «من چي ميتونم بگم؟ من نميدونم مردم اين شهرها واقعا چه شرايطي دارن، هرچي بگم غيرواقعي ميشه، اما همين چيزهايي كه خوندم فكر ميكنم به اينكه من هم جاي اين مردم بودم قطعا سكوت نميكردم.»
خانم جوان در يكي از فروشگاهها در حال انتخاب لباس است، اخبار خوزستان را در توييتر و تلگرام دنبال ميكند و با ديدن تصاوير شنبه شب خرمشهر هم بيشتر از هر حسي ناراحتي به سراغش آمده: « بحران آب خيلي جديتر از اون چيزيه كه ما فكر ميكنيم، اما انگار همه خودمون رو زديم به خواب، كاش بيدار شيم و بيدار شن» خيابان شبيه هر روز است، تشنه كه باشي انواع آب معدني در مغازهها هست، آبسردكنها آب تصفيه شده و زلال دارند و تشنگي در هواي داغ تهران براي شهروندان چندان معنا ندارد، اينكه لب شط تشنه باشي معنايي ندارد، اينكه سالها زخم جنگ بر چهره شهرت مانده باشد معنا ندارد، زندگي در پايتخت مثل هر روز جاري است.
#ممد_نبودي_ببيني
روزهاي گذشته اخبار و تصاويري از خرمشهر منتشر شد؛ فضاي مجازي همدردي را لحظه به لحظه منعكس كرد، گرافيستها دست به كار شدند تا مشكلات خرمشهر را تصوير و به شيوه خودشان با مردم خوزستان و خرمشهر همدردي كنند، و موجي در فضاي مجازي شكل گرفت كه تا لحظه تنظيم اين گزارش پايش به صدا و سيما نرسيد. هشتگهاي #خرمشهر و #ممد_نبودي_ببيني خيلي زود داغ شد، هر چند در روزهاي اخير توجه كاربران به اخبار خوزستان باعث شد مسوولان هم به اتفاقات اين استان كه روزهاي سختي را ميگذراند واكنش نشان دهند، اما اتفاقات شنبه شب حساسيتها را افزايش داد. حبيب رضايي در توييتر نوشت: «خرمشهر را خدا آزاد كرد و ما يك قدم براي آبادياش برنداشتيم.»مونا برزويي، ترانهسرا از عذاب وجداني گفت كه اين روزها بسياري با آن روبهرو ميشوند: «خرمشهر مارا ببخش به خاطر ليوان آبي كه بيدغدغه مينوشيم.» مهنا هم از رخوت و تعلل مسوولان نوشت كه به اعتراضات مردمي دامن ميزند: «كاش لااقل مسوولان بلند شن برن خرمشهر بگن ما به فكر هستيم! آبادان و خرمشهر روزهاست آب نيست!» خوزستان حال خوشي ندارد و اين تلخترين واقعيتي است كه مردم اين استان در سالهاي اخير آن را زندگي كردهاند.
*ديالوگ نرگس (ليلا حاتمي)
در فيلم ارتفاع پست
منبع: روزنامه اعتماد