آفتابنیوز : کامیار شاپور خالق دو مجموعه شعر به نامهای «اتاقی در حومهها» و «عشق یک مجسمه فلزی است و نورهای معطر طلایی»، هنر نقاشی و نوازندگی را نیز به صورت حرفه ای تجربه کرد.
کامیار گرچه هنرمندی بود که بخت خود را در زمینههای نقاشی، شعر و اجرای موسیقی خیابانی آزمود اما هیچوقت نتوانست از زیر سایه مادرش فروغ فرخزاد شاعر برجسته ایران و از سوی دیگر پدرش «پرویز شاپور» نویسنده صاحب نام نشریات آن دوران به عنوان هنرمندی مستقل و صاحبسبک پا بگیرد و در اوج بی خبری و سر و صداهای رایج هنرمندان، به تولید آثار هنری خود ادامه داد و به جریان های رایج هنری و سیاسی تن نسپرد.
اسدالله امرایی مترجم و نویسنده در حاشیه تشییع پیکر کامیار گفت: کامران زندگی در سکوت را برگزید و بارها فضاهایی برای گرفتن تسهیلات مالی از سازمان های دولتی برایش مهیا بود که هرگز حاضر به دریافت آن نشد.
مترجم کتاب «کوری ژوزه ساراماگو» با انتقاد از چاپ قاچاق کتاب در ایران گفت: بسیاری از کتاب های فروغ به صورت زیرزمینی وغیرقانونی چاپ می شد و خانواده اش از دریافت حق و حقوق خود عاجز بودند در حالی که انتشارهای قانونی همچون «مروارید» و «نگاه» که مسئولیت چاپ آثار فروغ را برعهده داشتند همه حق و حقوق خانواده اش را پرداخت کردند.
یاشار صلاحی فرزند عمران صلاحی در در گفت وگو با ایرنا از برخورد غیرمنصفانه ناشران قانونی آثار فروغ گلایه کرد و گفت: کامیار با ناشران آثار فروغ رابطه سردی داشت و آنها را متهم به تضییع حقوق فروغ می کرد. «ناشران با کامی(کامیار شاپور) ناجوانمردانه رفتار کردند»
«نخستین تپشهای عاشقانه قلبم» (نامههای فروغ فرخزاد به همسرش) به کوشش عمران صلاحی و کامیار شاپور به چاپ رسید.
صلاحی با گلایه از رسانه ها افزود: «فرزند پدرو مادر افراد مشهور بودن سخت است و پسوند پدرفلانی و مادرفلانی تا آخر عمر رهایت نمی کند و رسانه ها به این حواشی دائم دامن می زدند.»
وی با انتقاد از معرفی چهره ای اشتباه از کامیار شاپور در رسانه ها گفت: کامیار آن طور که در رسانه ها معرفی شد زندگی فقیرانه ای نداشت و در انزوا زندگی نمی کرد؛ نوازندگی او برای امرار معاش نبود.
در سال های گذشته مستندی با عنوان «حال این روزهای پسر فروغ» با کارگردانی «مریم نوابینژاد» در فضاهای اجتماعی منتشر شد که وی را نوازنده دوره گرد در بوستان قیطریه تهران معرفی می کرد و در آن فیلم، پسر فروغ اوضاع و شرایط مالی و روحی مناسبی ندارد؛ این فیلم با انتقاد و واکنش خانواده و دوستان نزدیک وی روبرو شد.
«میترا ابراهیمی» کارگردان مستند «فرزند تنها» با انتقاد از مستند «حال این روزهای پسر فروغ» گفت: پس از دیدن این فیلم که با خراب کردن چهره پسر فروغ، به دنبال جذب مخاطب است تا ترحم مردم را به همراه آورد، تصمیم گرفتیم مستندی از چهره واقعی کامیار بسازیم.
ابراهیمی افزود: پس از این تصمیم قرعه به نام من افتاد و من پس از شرکت در کلاس های فیلم سازی و آموزش در این حوزه، نخستین و آخرین فیلم مستند خود را ساختم؛ کامی (کامیار) در لندن برای تفریح در خیابانها گیتار میزد و موسیقی خیابانی او ارتباطی با وضعیت اقتصادی اش نداشت.
فیلم «مستند تنها» فیلم مستندی است که تلاش می کند به درونیات و خلوت کامیار فروغ احترام بگذارد و وی را فارغ از فرزند فروغ و پرویز به عنوان هنرمندی مستقل با رویا و آرمان شخصی معرفی کند.
این فیلم روایتی از زندگی روزمره کامیار است که همانند همه انسانها دل مشغولی های خود را دارد و به دنبال شعار و پیام های کسل کننده نیست.
کارگردان مستند «فرزند تنها» گفت: کامیار نسبت به فروغ گارد داشت و مشخص بود در سالیان گذشته که این فرزند در خانواده پدر رشد کرده است، تحت تاثیر صحبت های رایج و معمول زن و شوهرهای طلاق خاطراتی شیرین از مادر نشنیده است.
بعد از جدایی فروغ از پرویز شاپور، او تا آخر عمرش اجازه دیدار با کامیار، تنها فرزندش را پیدا نکرد و برخی از اشعار فروغ در لحظات دلتنگی او برای فرزندش و در عطش دیدار با او سروده شدهاند که می توان به شعر «پسر کوچک من» اشاره کرد.
«فاضل ترکمن» شاعر و نویسنده که سال های زیادی تجربه دوستی با کامیار شاپور را داشت گفت: کامی خیلی غریب بود؛ یکی از غربت های بزرگ او همینکه نام فروغ و پرویز شاپور و بقیه خانواده هنرمندش روی اسم او سایه میانداخت، در صورتیکه خود کامی بهطور مستقل نیز شاعر خیلی خوبی بود و تکنیک و مهارت بالایی در نقاشی از جمله در طراحی عکسهای مستند و پرتره داشت.
ترکمن افزود: «به کامی خیلی ظلم شد و تا پیش از تمامشدن ۵۰ سال از درگذشت فروغ که سال ۹۶ بود، اغلب ناشران حقوق کامی را پرداخت نکردند و نام بسیاری از آنها را میتوانم ردیف کنم.»
«خودنویسم را از آفتاب پر میکنم» (نامههای پرویز شاپور به فرزندش کامیار) با گردآوری و تنظیم «فرناز تبریزی» از دیگر آثار منتشر شده وی است.
کامیار شاپور که مدتی به دلیل ریههایش در بیمارستان بستری بود دوشنبه این هفته (25 تیرماه) بر اثر ایست قلبی در سن 66 سالگی در تهران درگذشت و امروز پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا با حضور اسدالله امرایی، عباس مشهدی زاده، یاشار صلاحی، مهرداد فرخزاد، میترا ایراهیمی، سیاوش شاملو و جمعی از هنرمندان و هنر دوستان به خاک سپرده شد.
منبع: ایرنا