آفتابنیوز : ولفگانگ ایشینگر، سفیر پیشین آلمان در آمریکا و رییس کنفرانس امنیتی مونیخ در یادداشتی نوشت: در طول دو هفته گذشته شرایط برای اهالی آتلانتیک که هنوز فکر میکنند نباید در برابر آمریکا تسلیم شد، سخت گذشت. ترامپ مثل همیشه اجلاس ناتو را خراب کرد، میزبان خود را در انگلیس رنجیدهخاطر ساخت و از اتحادیه اروپا به عنوان دشمن آمریکا نام برد و در مقابل پوتین را رقیب خوب نامید.
در طول ماههای گذشته اروپاییهای نگران از اظهارات رئیسجمهوری آمریکا از دوستان آمریکایی خود میشنوند: توئیتها را نادیده بگیرید، بر آنچه دولت آمریکا میگوید، تمرکز کنید، به نظام ارزیابی و توازن ما اعتماد داشته باشید. در همین راستا اعضای ارشد کابینه آمریکا همانند وزیر دفاع همچنان متعهد به نظم بینالملل لیبرال و ائتلاف آمریکا هستند. کنگره قویا از ناتو حمایت میکند و سربازان آمریکایی هنوز امنیت اروپا را تامین میکنند اما در روابط بینالملل تنها عملکرد مهم نیست بلکه سیاستهای تبیینی به خصوص اظهارات رئیسجمهوری آمریکا نیز مهم است.
بیایید با این اظهارات مواجه شویم. هسته اصلی اعتقادات ترامپ مواجهه با اصول استراتژی بنیادین غرب از اواسط دهه ۱۹۴۰ است. او معتقد است آمریکا توافق بدی با متحدان اروپایی خود انجام داده است. اگرچه او در وصف رهبران اقتدارگرا مانند کیم جونگ اون و پوتین خوب حرف میزند، اما اظهارت کاملا تند و تیز خود را علیه شرکای دموکراتیک خود همانند آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا استفاده میکند. او مخالف روابط بینالملل لیبرال است.
این مساله پیام ناراحتکنندهای برای اروپا دارد: دوران هژمونی مهربان و ملایم آمریکا به پایان رسیده و این در حالی است که اروپا به هیچ وجه آماده آن نیست.
در ۱۱ و ۱۲ ماه ژوئیه ترامپ اجلاس ناتو را با تاکید بر هدف اختصاص دو درصد از تولید ناخالص ملی توسط اعضا تا سال ۲۰۲۴ ترک کرد. اظهارات تهاجمی ترامپ باعث شده که اروپاییها تصور کنند ممکن است او بیشتر از رهبری ائتلاف، خواهان ترک آن باشد. چنین تهدیدهایی بنیان ائتلاف را مورد حمله قرار میدهد؛ بنیانی که مبتنی بر همبستگی و تعهد به تأمین امنیت کشورهای دیگر است. آمریکاییها به ما میگویند ترامپ نمیتواند بدون تایید سنا ناتو را ترک کند. در واقع هرگونه شک و تردید درباره تعهد آمریکا میتواند بازدارندگی ناتو را زیرسوال برد. همین مساله باعث میشود که اظهارات ترامپ بسیار خطرناک باشد.
این ابهامات در کنفرانس خبری عجیب رئیسجمهوری آمریکا با پوتین در هلسینکی فنلاند بیشتر جلب توجه کرد. ترامپ در واقع جامعه اطلاعاتی و جاسوسی خود را رد کرد. او در اعلام این که دخالت روسیه در دموکراسیهای غربی غیرقابل قبول است، ناکام ماند. اگر پوتین اکنون احساس خوشایندی نداشته باشد، پس دیگر چه زمانی خواهد داشت؟ اکنون چه کسی میتواند این باور را داشته باشد که دخالت در انتخابات دموکراتیک هزینهبر است؟ عملکرد ترامپ در کنفرانس خبری نشان داد که آمریکا آماده است رویای رهبر مورد احترام جهان را کنار بگذارد.
بر همین اساس برای دوستان اروپایی طرفدار آمریکا و متحدان این کشور مشاهده این مسائل بسیار دردآور است. در طول ریاستجمهوری ترامپ ما تلاش کردیم که مشارکت نزدیکی با آمریکا، نفوذ در دولت ترامپ و تأمین منافع اروپا داشته باشیم اما این تلاشها نتیجهای نداشت. ترامپ نگرانیهای ما را با خروج از توافق اقلیمی پاریس، توافق هستهای ایران و اعمال تعرفهها بر متحدان نزدیکش نادیده گرفت. بنا بر این چرا اروپاییها باید این دولت را یک شریک قابل اعتماد بدانند؟ براساس نظرسنجی اخیر شبکه ،ZDF تنها ۹ درصد از آلمانیها، آمریکا را شریک مورد اعتماد میدانند.
با این حال، هنوز یک "پلن بی" یا طرح جایگزین واقعی وجود ندارد و همین امر این مساله را پیچیدهتر میکند. اروپاییها نمیتوانند به تنهایی از این مساله بگذرند اما باید خود را برای تنها ماندن آماده کنند. بر همین اساس باید یک طرح جایگزین داشته باشیم. سر را زیر برف بردن کافی نیست.
در درجه اول اروپا نیاز به رویکرد دوطرفه دارد. ما باید آمادگی نظامی و ظرفیت تصمیمگیری خود را تقویت کنیم و در عین حال به کاخ سفید آشکارا نشان دهیم که اقدامات آنها هزینههایی را برای آمریکا به همراه دارد. البته ما باید برخی از نگرانیهای منطقی ترامپ از جمله افزایش هزینههای نظامی را مرتفع کنیم اما این اقدام باید بیشتر از تلاش برای خشنودی ترامپ در جهت منافع خودمان انجام گیرد. ما باید پیشنهاد همکاری نزدیکتر با آمریکاییهایی را بدهیم که باور میکنند مشارکت قوی با اروپا در راستای منافع ایالات متحده است.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه نیویورکر،اروپاییها نیاز دارند که بیش از هر زمان دیگری همکاری کنند؛ با کنگره، با فرمانداران، با جامعه تجاری آمریکا. اما آیا ما میتوانیم به سیستم دولت آمریکا همانگونه که وعده داده شده است، اعتماد کنیم؟ اکنون زمان ارزیابی و توازن است.
امنیت نباید مسألهای باشد که آمریکا به عنوان یک امتیاز از آن علیه اروپا استفاده کند. بسیاری از جوامع غربی میان دو طیف تقسیم شدهاند؛ کسانی که طرفدار نظم بعد از جنگ جهانی دوم بوده و کسانی که خواهان بازگشت ناسیونالیسم قرن نوزدهم هستند. اروپاییهایی که بر این باورند که کنار گذاشتن نظم لیبرال غربی شدیداً احمقانه است، باید اقدامات بیشتری در این بازی انجام دهند اما ما نمیتوانیم بدون حمایت قوی از سوی دوستانی که در آن سوی آتلانتیک همسو با ما فکر میکنند، موفق شویم. وطنپرستان آمریکایی، آیا با ما همکاری میکنید؟»