آفتابنیوز : ساعت۴:۳۰ بامداد روز پنجشنبه ۱۱مردادماه مأموران کلانتری۱۳۴ شهرک غرب حادثه تیراندازی مرگباری را به قاضی محسن مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند و اعلام کردند در جریان این حادثه مرد ۴۷سالهای به نام علی به قتل رسیده است.
پس از اعلام این خبر بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شدند و دریافتند مقتول در یک بزم دوستانه پس از خوردن مشروب با شلیک گلوله اسلحه شکاری صاحبخانه که مرد ۴۰سالهای به نام فرهاد است به شدت زخمی شد و پس از انتقال به بیمارستان آتیه فوت میکند.
همچنین مشخص شد مأموران پلیس قاتل و یکی از دوستان دیگرش به نام وحید را که در صحنه حضور داشتند بازداشت کردهاند.
صبح دیروز دو متهم برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی منتقل شدند.
قاتل در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل دوستش اعتراف کرد و وحید هم در بازجوییها مدعی شد که در قتل علی دست نداشته و فقط شاهد تیراندازی بوده است. دو متهم در ادامه به دستور قاضی مدیر روستا برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایایی پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی قرار گرفتند.
فرهاد که در بازجوییها گفته بود در حالت مستی رفیق صمیمیاش را به قتل رسانده جزییات حادثه را شرح داد.
صورت و چشمهایت در درگیری با مقتول کبود شده است؟
نه. اصلاً مقتول با من درگیر نشد. وقتی به طرف علی شلیک کردم وحید دوست مشترکمان مرا به شدت کتک زد که نفهمیدم چه شد.
معتادی؟
نه، ما ورزشکاریم و اصلاً اهل دود و حتی سیگار نیستیم.
چه ورزشی؟
پاور لیفتینگ.
مقتول هم ورزشکار بود؟
بله، علی سابقه قهرمانی در رشته پاور لیفتینگ را داشت. او از مردان آهنین بود و چند باری در این رشته مقام آورده بود. او باشگاه بزرگی هم در شهرک غرب داشت و من شاگرد او بودم.
چرا علی را به قتل رساندی؟
حقیقتش او دوست ۲۰ساله و صمیمی من بود آن شب زیاد مشروب خوردیم و مست شدیم که در حالت مستی این اتفاق مرگبار رخ داد.
مأموران دو قبضه اسلحه از خانه شما کشف کردند، درست است؟
بله.
اسلحه را ازکجا خریدی؟
من عاشق اسلحه هستم. یکی از اسلحهها که ساچمهزنی از فروشگاه لوازم ورزشی خریدم که احتیاج به مجوز ندارد و اسلحه دیگری هم که شکاری پنجتیر است و سهسال قبل خریدم و مجوز دارد. خیلی این اسلحه را دوست دارم و همیشه زیر تختخوابم میگذاشتم.
درباره حادثه توضیح بده؟
من وضع مالی خوبی دارم و شغلم آزاد است. مدتی قبل خانهای بزرگ در حوالی شهرک غرب اجاره کردم و گاهی هم دوستانم را دعوت میکردم و خوشگذرانی میکردیم. آن شب علی و چند نفر دیگر را دعوت کردم. علی همراه پسر و دوستش وحید ساعت ۱۱شب به خانه من آمدند. البته دو نفر دیگر هم از دوستانم بودند. من با مشروب از آنها پذیرایی کردم و همگی مست شدیم. ساعتی بعد پسر علی و دو نفر دیگر از مهمانها رفتند. خیلی مست بودم و چیزی نمیفهمیدم که اسلحه برداشتم و به سوی علی شلیک کردم. پس از آن چیزی متوجه نشدم تا اینکه در کلانتری فهمیدم علی را به قتل رساندهام.
حرف آخر؟
کاش مشروب نخورده بودم. عاقبت بد مستی، بدبختی است.
وحید متهم دوم این حادثه تنها شاهد حادثه مرگبار بود. او در پاسخ به سؤالهای خبرنگار ما گفت:
متأهلی؟
بله.
شغلت چیه؟
من ورزشکارم و باشگاه ورزشی دارم و به همین دلیل مقتول را میشناختم و از دوستان صمیمیام بود.
شب حادثه قاتل، شما را برای مشروب خوری به خانهاش دعوت کرد؟
من دعوت نبودم، اما علی دعوت بود.
چرا رفتی؟
آن شب من کارتهای عروسی خواهرم را بین بستگان و دوستان پخش میکردم و با علی بودم که به من گفت: خانه فرهاد دعوت است و از من خواست چند ساعتی با او باشم و بعد با هم کارتهای عروسی را پخش کنیم که من هم قبول کردم و با او به خانه فرهاد رفتم.
بیشتر توضیح بده؟
ما همه مشروب خوردیم و حالت طبیعی نداشتیم که متوجه شدم شب از نیمه گذشته است. ساعت۳ صبح بود که همسرم با من تماس گرفت و گفت: به خانه بروم. بعد از اینکه تلفن همسرم را قطع کردم به دستشویی رفتم و صورتم را شستم. وقتی برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. فرهاد تفنگ بزرگی به طرف علی گرفته بود و تهدید میکرد اگر تکان بخورد میزند. به علی گفتم این چه میگوید که فرهاد شلیک کرد. آنقدر به هم نزدیک بودند و قدرت گلولهها زیاد بود که قسمتی از در اتاق را هم تخریب کرد.
چرا فرهاد را کتک زدی؟
فرهاد وقتی شلیک کرد به اتاقش فرار کرد و پس از مخفی کردن اسلحهاش به بیرون دوید. او میخواست سوار خودرواش شود و فرار کند که او را گرفتم و با هم درگیر شدیم و به شدت او را کتک زدم و بعد هم به مأموران پلیس خبر دادم. مأموران هم در بازرسی از اتاقش تفنگ را زیر تختخوابش کشف کردند.
رکنا