«کسی از اصلاحطلبان یا آقای خاتمی انتظار ندارد که فقط به ذکر و بیان ایده بسنده کنند. این کار شرط لازم و البته در شرایط کنونی گامی بزرگ برای یک مجموعه سیاسی است ولی شرط کافی نیست. آقای خاتمی به عنوان رهبر یک جریان سیاسی باید گام دوم و سوم را نیز بردارد، زیرا مردم و جامعه از هر گروه یا گرایش سیاسی انتظار عمل دارند و نه فقط ارائه تحلیل.»
آفتابنیوز : عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «سخنان روز گذشته آقای خاتمی درباره مسائل جاری کشور میتواند نقطه امیدی برای بازسازی جریان اصلاحات و نیز رفع مشکلات کشور باشد. سخنانی که جهتگیری غالب آن، تامین منافع ملی و وحدت آحاد جامعه را نشانه رفته بود و حاکی از تعهد و مسئولیت گوینده سخن، نسبت به سرنوشت کشور بود. سخنانی که باوجود ناملایمات گذشته، نشانهای از خشونت کلامی و کینه و نفرت را در آن نمیتوان دید؛ کینه و نفرتی که محور اصلی اظهارات کنونی بسیاری از کسانی است که هیچ علاقهای به سرنوشت کشور ندارند.
دیدگاهها و مواضع آقای خاتمی از یک جهت چیز جدیدی نداشت. این موارد در گذشته نیز کمابیش طرح شده بود و خطوط اصلی آن بر سیاست اصلاحطلبی منطبق است ولی جمعبندی آنها در یک سخنرانی و در شرایط کنونی معنا و مفهوم ویژهای دارد. مجموعه این سخنان را میتوان مرتب کرد و با اولویتبندی در قالب یک بیانیه روشن به عنوان ایده اصلاحات در شرایط کنونی ارائه نمود و از این نظر بیان آنها یک گام رو به جلو محسوب میشود و همان چیزی بود که انتظارش میرفت. هر چند میتوان نکاتی را به آن اضافه کرد که از قلم افتادن آنها در یک سخنرانی غیر منتظره نیست، به همین علت پیشنهاد میکنم که آقای خاتمی یا از طرف ایشان، مجموعه این عناوین را با اولویت و دستهبندی مناسب و در ذیل یک تحلیل رسمی جامع و مانع از وضعیت کشور تدوین و ارائه کنند ولی این فقط ابتدای راه است، زیرا در بهترین حالت این متن فقط شمای کلی از یک ایده است و نه بیشتر. کسی از اصلاحطلبان یا آقای خاتمی انتظار ندارد که فقط به ذکر و بیان ایده بسنده کنند. این کار شرط لازم و البته در شرایط کنونی گامی بزرگ برای یک مجموعه سیاسی است ولی شرط کافی نیست.
آقای خاتمی به عنوان رهبر یک جریان سیاسی باید گام دوم و سوم را نیز بردارد، زیرا مردم و جامعه از هر گروه یا گرایش سیاسی انتظار عمل دارند و نه فقط ارائه تحلیل. گام دوم تعیین ساختار اجرایی و تشکیلاتی یا همان ارادهای است که باید بر مبنای این تحلیل عمل کند و آن را پیش ببرد. در واقع معرف هر گروه سیاسی وجود چنین ارادهای است که همپا و شانه به شانه داشتن یک تحلیل و ایده باید در یک حزب یا گروه سیاسی وجود داشته باشد. واقعیت این است که ساختارهای تشکیلاتی موجود میان اصلاحطلبان یا همان ظرفی که باید مظروف این ایده باشد بسیار کوچکتر از آن است که بتواند حاملان راستین اجزای این ایده در جامعه کنونی ایران باشد. آنان حتی اگر اعتقاد راسخ به این ایده و عناوین تحلیلی آن هم داشته باشند، توان اجرایی آن را ندارند. مثل آن است که بخواهند موتور یک خودروی شخصی را روی یک تریلی ١٨ چرخ نصب کنند. بنابراین گام دومی که باید برداشته شود تعیین چارچوب و ظرف مناسب برای حمل این ایده و به ثمر رساندن آن است.
گام سومی نیز هست که در عمل پس از تعیین این اراده باید برداشته شود و آن چگونگی تبدیل اجزای این ایده به برنامههای عملی و اجرایی و تحقق آنهاست. این پیچیدهترین بخش از یک برنامه سیاسی است، هر چند انتظار نمیرود که به سرعت انجام شود ولی پس از شکلگیری اراده اصلاحطلبی، شمای این گام نیز باید روشن شود و البته نه خیلی دیر. منتظر برداشته شدن گامهای دوم و سوم هستیم.»