آفتابنیوز : احسان حاجیپور، از اجرای دو نمایش جدید در سال جاری خبر داد و گفت: دو نمایش «گزارش یک مهمانی» و «۳۰ دی ۹۵» را امسال در سالن اصلی عمارت نوفللوشاتو روی صحنه میبرم که متن هر دو را خودم نوشتهام.
حاجیپور «گزارش یک مهمانی» را یک موسیقی-نمایش معرفی کرد که در شهریور ماه اجرا میشود و ضمن اظهار امیدواری برای اینکه این نمایش بتواند مراحل اداری و دریافت مجوز را طی کند، گفت: «گزارش یک مهمانی» سلسله مونولوگی است که خط داستانی یکسانی را روایت میکند.
او فضای نمایش «گزارش یک مهمانی» را بین فانتزی و واقعیت توصیف کرد و گفت: در این نمایش قصه زندگی خوانندهای را از سال ۵۹ تا ۹۷ مرور میکنیم؛ شخصیتهای مختلف در فضاهای مختلف این قصه را برای ما روایت میکنند، مونولوگ میگویند و موقعیتی مکانی و زمانی را درست میکنند تا به نوعی مروری فانتزی بر دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ داشته باشیم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان با اشاره به خط اصلی این نمایش گفت: «گزارش یک مهمانی» قصه زندگی خوانندهای است که شرایط سیاسی- اجتماعی متفاوت شده ایران پس از سال ۵۷ روی زندگیاش تاثیر گذاشته و به جای ترک ایران، در کشور مانده است. در طول قصه، حوادثی که ممکن است بر زندگی این آدم و جامعه ایران اثر گذاشته باشد به نوعی مرور میشود؛ البته با نگاهی فانتزیتر و حتی کمدی.
حاجیپور به دیالوگی از نمایشنامه اشاره کرد و گفت: وقتی نمایش شروع میشود چنین جملهای را با لحنی کمدی-جدی به این مضمون میشنویم که یکسری از خوانندهها قبل از وقوع انقلاب اسلامی از ایران رفتند، یکسری پس از آن از ایران رفتند و عده کمی هم داخل ایران ماندند. آنهایی که ماندند سوراخ موش میخریدند!
کارگردان نمایش «معاشر» یادآور شد: این طرح از خیلی وقت پیش در ذهنم بود و مونولوگهای پراکندهای برایش این طرف آن طرف نوشته بودم. در واقع دغدغه آدمهایی را داشتم که سرنوشتشان بعد از انقلاب تغییر کرد؛ نه اینکه الزاما بد یا خوب شد، بلکه تغییر مدنظرم بود. در تئاتر به زندگی بازیگرها متاثر از این واقعه خیلی زیاد پرداخته و نمایشنامههای زیادی در این باره نوشته شده است؛ از «آخرین بازی» محمود استادمحمد تا خیلیهای دیگر. در شکلها و اشلهای مختلفی به این ماجرا پرداختند که بعد از انقلاب چه اتفاقهای عجیبی برای بازیگران افتاده اما کمتر به مساله خوانندهها پرداخت شده. بنابراین این موضوع سالها در ذهنم بوده که سرنوشت این آدمها چه میشود؟ چراکه مابهازاهای بیرونیشان را هم به دلیل شغل پدرم دیده بودم؛ پدرم از بزرگترین عکاسهای پرتره در ایران است و با این آقایان و خانمها از کوچکی بزرگ شدهام. شکل زندگیشان در قبل از انقلاب که ستاره بودند را دیدهام و اینکه در تمام این سالها چه تغییراتی در زندگیشان رخ داده.
حاجیپور ادامه داد: این نمایش با اینکه قصههایی از زندگی آدمها را تعریف میکند اما نگاه جدی و تاریخی به ماجرا ندارد. در این اثر قرار است نمایندههایی از دهههای مختلف را هم ببینیم؛ مثلا «سعید عسکر» (کسی که سعید حجاریان را در سال ۱۳۷۸ ترور کرد) را میبینیم که دیالوگی در این نمایش میگوید مبنی بر اینکه «من آن روز قرار بود دو نفر را بزنم. اولی را جلوی در شورای شهر زدم و جلوی در تالار وحدت سراغ دومی هم {یک خواننده} رفتم اما نتوانستم بزنمش.» به طورکلی بار فانتزی این نمایش نسبت به واقعیت بیشتر است. مونولوگها همه رئال و واقعی نوشته شدهاند اما در مرزی بین واقعیت و فانتزی قرار میگیرند که هم من میتوانم حرفهایی را راحت بزنم هم اینکه تماشاگر آن را بپذیرد و هم اینکه بتوان بعد از همه این سالها بتوان با مسائلی شوخی هم کرد.
او با اشاره به نمایش دیگری که قصد دارد در پاییز امسال روی صحنه ببرد، گفت: «۳۰ دی ۹۵» نمایشی با حال و هوای ناتورالیستی و در ادامه نمایش قبلیام «معاشر» است که آنهم چنین فضایی داشت. تهیهکننده این نمایش امید معلم است و قرار بود زودتر آن را کار کنیم اما زمانش را جابجا کردیم تا اول موسیقی-نمایش «گزارش یک مهمانی» روی صحنه برود.
حاجیپور با بیان اینکه «۳۰ دی ۹۵» برخلاف موسیقینمایشاش، بسیار جدی است، گفت: «۳۰ دی ۹۵»نمایشی کاملا رئالیستی است که امیدوارم در شیوه به اجرایی ناتورالیستی برسم.
او این نمایش را قصه شرایط امروزی جامعه خواند و با بیان اینکه ۳۰ دی سال ۹۵ در واقع همان روزی است که پلاسکو فرو میریزد، گفت: نمایش ما مستقیما به پلاسکو ارتباط ندارد بلکه یکی از شخصیتها در این ساختمان مغازه دارد و قصه، به روابط اجتماعی امروز ما و اتفاقاتی میپردازد که در بستر جامعه رخ میدهد. واقعه پلاسکو در پیشبرد قصهام گاهی خیلی محو و گاهی با روشنایی مطرح میشود اما کارکردش در نمایش من خیلی نمادین است.
حاجیپور با اشاره به اینکه «تئاتر اجتماعی امروز ما گاهی در جاهای اساسی لنگ میزند» گفت: یا حوادث و اتفاقهایی را روایت میکنیم که خیلی از زندگی مردم دور است و در رویا سیر میکنیم یا خیلی سطحی نگاه و روایت میکنیم؛ تازه اگر از تئاتر ترجمه و آوانگارد و مواردی از این دست عبور کرده و به تئاتر اجتماعی برسیم اغلب خیلی سطحی به معضل و مشکل مورد نظر نگاه میشود و دورتر از واقعیت است. اما در عین حال اگر بخواهیم ماجرایی اجتماعی را عین به عین روایت کرده و نگاهی شتابزده به آن داشته باشیم طبیعی است به هدفی که تئاتر اجتماعی دنبال میکند نمیرسیم. در سینما مثالهایش زیادتر است اما در تئاتر هم اتفاقهایی بوده؛ مانند ماجرای غواصان که چند نمایش در رابطه با آن تولید شد اما اغلب به جای اینکه ارزش آن اتفاق را بالاتر ببرد آنقدر نمایشهایی سطحی، شعاری و تحت تاثیر شرایط بودند که برعکس عمل کردند. بهنظرم تئاتر اجتماعی ما باید از اتفاقهای اجتماعی پیرامونش وام بگیرد.
ایلنا