کد خبر: ۵۴۲۲۵۰
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۲

روایتی دست اول از اعتصاب کارگران کارخانه نیشکر هفت‌تپه؛ در اوج ناامیدی، ترس و بی‌پناهی

«ما که داریم حرف می‌زنیم نمی‌خواهیم این جوری شود که تیتری برای روزنامه خودتان درست کنید و بعدش ما فراموش شویم. می‌خواهیم کارمان حل شود و می‌خواهیم آخرین باری باشد که اینجا جمع می‌شویم و داد می‌زنیم.»
آفتاب‌‌نیوز :
دفعه قبلي كه به قول او اين‌‌طور جمع شده بودند و داد مي‌كشيدند آذر ماه بود. مردها در محوطه كارخانه نيشكر هفت‌تپه ايستاده بودند و از حالت چشم‌هاي‌شان مي‌شد فهميد كه دارند فرياد مي‌كشند، باقي صورت‌شان را با چفيه پوشانده بودند. آذر ماه كارگران هفت‌تپه هنوز از اخراج شدن مي‌ترسيدند، هنوز حواس‌شان به اين بود كه چهره‌شان هويدا نشود.

حالا هشت ماه از آن اعتصاب گذشته است، كارخانه بيشتر از ١٠ روز است كه خوابيده، كارگران باز دست به اعتصاب زده‌اند و البته اين‌بار در اولين روزهاي شهريور ديگر نيازي به سنگر گرفتن صورت‌ها پشت چفيه‌ها نيست. يك به يك جلوي دوربين مي‌ايستند و حرف مي‌زنند. ديگر چيزي باقي ‌نمانده كه از آن بترسند.

«آقا روزنامه‌نگاره، از صدا و سيما نيست!» يكي از كارگران دارد خطاب به جمع فرياد مي‌زند تا اعتماد كنند و جلو بيايند، تا حرف بزنند. اين صحنه‌ها توسط روزنامه‌نگار حوزه كارگري دارد از پخش زنده اينستاگرام منتشر مي‌شود تا اين‌بار كساني كه در هفت‌تپه نيستند هم بتوانند ماجرا را ببينند و روايت‌ها را مستقيم بشنوند.

نماينده‌هاي كارگران و حاضران در تجمع يكي‌يكي جلو مي‌آيند: « من در قسمت دفع آفات كار مي‌كنم، نماينده كارگران دفع آفات نيستم. فقط مي‌خواهم بگويم دفع آفات، آخر دنياست. هيچ‌كس حاضر نيست آنجا كار كند از بس كار سخت و بد است. شما در تهران و شمال كشور هي مي‌گوييد هوا گرم است و مرديم از گرما والله كارگر دفع آفات در دماي ٦٠ - ٥٠ درجه دارد كار مي‌كند. ني آفتاب دوست است گرما را جذب مي‌كند و بيرون مي‌دهد انگار در كوره كار مي‌كنيم. به ما كفش مخصوص كار داده‌اند، نه لباس كار، هيچي ندادند و مي‌گويند همين‌طوري كار كنيد.» 

كارگر دفع آفاتي كه دارد حرف مي‌زند فوق ليسانس دارد و ١٠ سال است كه در هفت‌تپه مشغول به كار است. به تازگي انگار گفته‌اند كه كار روي زمين آنقدري كارگر نياز ندارد و يك‌سري را اخراج كرده‌اند: « هر ماجرايي سه بخش دارد: ديد من، ديد شما و حقيقت. اينها مي‌گويند حقيقت را نگوييد. من فوق‌ليسانس دارم، ١٠ سال است دارم در همين بخش كار مي‌كنم، بياييد بررسي كنيد و اگر يك مزرعه بود كه نياز به كار و كارگر نداشت بزنيد توي گوش من.»

كارگر ديگري جلو دوربين مي‌ايستد: ‌«اقتصاد چهار شهر دزفول، انديمشك، شوش و شوشتر به هفت‌تپه بسته است. اگر شركت بخوابد اقتصاد منطقه مي‌خوابد، منطقه ناامن مي‌شود. ارديبهشت آخرين حقوق را گرفتيم. هر بار بيمه را از طريق يكي از پيمانكاران رد مي‌كنند و به سابقه ما صدمه مي‌خورد. سخت و زيان‌آور بودن كار محسوب نمي‌شود.» يكي ديگرشان مي‌گويد كه سال‌ها قبل خواستگاري كه مي‌رفتند همين كه كارگر هفت‌تپه بودند براي خانواده دختر حجت را تمام مي‌كرده اما حالا مغازه‌هاي شهرهاي اين اطراف يكي يكي دارند تابلو مي‌زنند كه «به كارگران هفت‌تپه نسيه نمي‌دهيم.»

اينجا مدير ندارد، مسوول هم ندارد
آخرين باري كه كارگران شركت نيشكر هفت‌تپه حقوق گرفتند، همان روزهايي بود كه رييس‌جمهور امريكا روبروي دوربين نشست، حكم لغو برجام را امضا كرد و خبر از تشديد تحريم‌ها عليه كشورمان داد. از آن به بعد ديگر در هفت‌تپه خبري از پرداخت نبوده است و حالا ديگر صداي كارگران درآمده است. 

ماجراي اين‌بار اعتصاب كارگران شركت نيشكر هفت‌تپه از طريق شبكه‌هاي اجتماعي مطرح شد. بخشي از سخنراني‌هاي« اسماعيل بخشي»، يكي از نمايندگان و فعالان كارگري شركت دست به دست چرخيد. آذر ماه «اسماعيل بخشي» در مورد معوقات حقوقي، بيمه‌اي و شرايط شركت قبل و بعد از واگذاري به بخش خصوصي توضيحات كاملي داده بود. اعتصاب پيش از رسيدن به يك هفته به پايان رسيده بود و با بركناري قائم‌مقام وقت شركت و وعده براي آغاز پرداخت حقوق كارگران، معترضان سر كار خود برگشتند. 

حالا انگار نوار اين فيلم به عقب برگشته و آخر تابستان دوباره تبديل به آخر پاييز شده است، كارگران با سه ماه حقوق معوقه دوباره سر خانه اول برگشته‌اند. «اسماعيل بخشي» در مورد تفاوت شرايط كار با چند ماه قبل‌تر اول مي‌گويد: «هيچي!» و بعد اضافه مي‌كند: «تازه خيلي هم بدتر شده!» و بعد در مورد بدتر شدن شرايط توضيح بيشتري مي‌دهد: ‌«شركت در بحران شديد مديريتي است. آن موقع توليد داشتيم، خودشان قضيه را جدي‌تر مي‌گرفتند. الان نه مديري هست و نه قائم‌مقامي، بين كارفرماها اختلاف افتاده و بحث تجزيه زمين‌ها پيش آمده. يكي از دعواهاي ما همين است، يكي‌ از دو مدير اصلي ٩ ماه است كه پايش را توي شركت نگذاشته، برادرش قرار بود مثلا اينجا را اداره كند كه او هم چهار ماه است نيامده. يك آدم‌هايي را به عنوان نماينده كارفرما گذاشته‌اند كه اصلا معلوم نيست چه كاره‌اند؟ هفت‌تپه عملا مدير ندارد، داريم ‌الله‌بختكي جلو مي‌رويم.»

سه ماه حقوق معوقه، اخراج كارگران و ناپيدا بودن سرمايه‌گذاران و كارفرمايان اصلي هفت‌تپه سبب شده تا كارگران دست‌به كار شوند تا تشكل محكم‌تري براي خودشان بنا كنند، بلكه اين‌بار صداي‌شان بلندتر از قبل به گوش مسوولان برسد. بخشي در مورد شكل‌گيري تشكل جديد كارگران هفت‌تپه كه روند برنامه‌ريزي و برگزاري انتخاباتش بين تير و مرداد انجام شده است، مي‌گويد: «انتخابات كاملا آزاد برگزار كرديم. اينجا حدود ١٥ اداره‌ايم، مثلا اداره كشاورزي، كارخانه، تجهيزات، دفع آفات، زيربنايي و ... همه اينها كارگران و مديران جدا دارند. ادارات را تفكيك كرديم تا بنا بر جمعيت‌شان نماينده داشته باشند و براي همين حدود ١٠ انتخابات با مديريت كارگري و بدون دخالت كارفرما و اداره كار برگزار كرديم. حدود ٢٢ نماينده از مجموع اداره‌هاي هفت‌تپه انتخاب شدند و از اين ميان ٩ نفرشان شدند اعضاي هيات‌مديره. داريم به صورت يك سازمان كار مي‌كنيم و مسائل را جلو مي‌بريم. در جلسه فرمانداري ما حضور داشتيم و رفتيم؛ جلسه استانداري را هم ما رفتيم. ما منتخب كارگرانيم، ملاك ما هم كارگران هستند و ديگر مهم نيست بقيه ما را به رسميت مي‌شناسند يا نه. داريم تلاش مي‌كنيم و كارگران هم ما را جلو مي‌فرستند. انتخابات آزاد يعني همين. هفت تپه خيلي گسترده است و ما جوري برنامه‌ريزي كرديم كه همه كارگران در بخش‌هاي مختلف به نماينده خودشان دسترسي داشته باشند و روح فعاليت كارگري در همه هفت‌تپه گسترش پيدا كند. در همين دو ماه كاملا تاثير اين قضيه مشهود بوده. دارم اين تغيير را در نوع نگاه كارگران حس مي‌كنم.» 

با اين حال اين جديت در شكل‌گيري مطالبات از سوي كارفرمايان گويا چندان هم جدي گرفته نشده است. بخشي مي‌گويد از ابتداي اعتصاب تاكنون هيچ‌كدام از مديران و كارفرمايان نيامده‌اند ببينند در اين شركت چه خبر است: ‌« طبق اساسنامه الان آقاي اميد اسدبيگي، مديرعامل هفت‌تپه است كه ٩ ماه است پيدايش نيست. مديري هم كه معرفي مي‌كنند تا اينجا كارها را انجام دهد، مي‌گويند قائم‌مقام و الان ٥ ماه است قائم‌مقام هم نداريم. كسي اينجا نيست. اصلا و ابدا كسي نيامده ببيند چه خبر است.»

مي‌خواهيم مثل آدم كار كنيم
«براي پايان اعتراض خيلي شرط‌ها داريم: مساله حقوق‌ها، شفاف‌سازي قرارداد واگذاري هفت‌تپه از دولت به اينها (بخش خصوصي)، بحث تجزيه زمين‌ها، اينكه شركت يك مديرعامل مستقر داشته باشد كه ما بتوانيم مسائل‌مان را پيگيري كنيم، بحث بيمه‌ها و قراردادها و طبقه‌بندي كارگران و البته بازگشت كارگران اخراجي. ظاهرا يكي از مديران قديمي هفت‌تپه را كه سابقه خوبي داشته را قرار است به عنوان نماينده تام‌الاختيار معرفي كنند حالا بايد بيايد و ببينيم مي‌تواند مسائل ما را حل كند يا نه. فعلا اعتصاب ادامه دارد.»

يكي از فيلم‌هايي كه از اعتراض كارگران هفت‌تپه در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شد مربوط به يكي از جلساتي بود كه قرار بوده ميان نمايندگان كارگري و مقامات منطقه برگزار شود. جلسه‌اي كه هنوز شروع نشده به پايان رسيد. بخشي در مورد اين جلسه مي‌گويد: «در استانداري به ما بي‌احترامي كردند و گفتيم ديگر هيچ‌جا براي گفت‌وگو نمي‌رويم و اگر كسي قصد صحبت كردن دارد بيايد هفت‌تپه. چرا؟ چون رفتيم جلسه و ديديم قائم‌مقام قبلي هفت‌تپه كه آنجا را نابود كرده هم در جلسه نشسته است. گفتيم اين آقا چه كاره‌ است؟ نه مسووليت دارد، نه سهامدار است بايد از جلسه بيرون برود تا صحبت كنيم. همه مديران منطقه هم بودند، نماينده شوش هم خواست ما را راضي كند اما قبول نكرديم. سر حضور همين آقا دعوا شد.»

در ميان كارگران هفت‌تپه يك روايت واحد وجود دارد: «كار از وقتي خراب شد كه دولت شركت را واگذار كرد.» روايتي كه هم در آذرماه تكرار مي‌شد و هم همين حالا. يكي از همان كارگراني كه رو به دوربين خبرنگار حاضر در منطقه ايستاده بود مي‌گفت: « وقتي دولتي بود هم پيش مي‌آمد كه حقوق عقب بيفتد اما اينقدر تبعيض و اخراج و ندادن حقوق نبود. آن موقع يك اميدي داشتيم به دولت، حالا اميدمان به كي باشد؟ ١٠ روز است تجمع كرده‌ايم هيچ كدام نيامده‌اند بگويند چه مي‌خواهيد!»

اين حرفي است كه نماينده كارگران هم تكرار مي‌كند: «ما هيچ اميدي به بخش خصوصي نداريم. چون بسيار ضعيف است. من فكر مي‌كنم هفت‌تپه بايد به صورت شورايي با حضور مديران باتجربه قبلي هفت‌تپه و با همكاري و نظارت كارگران اداره شود. اين را هم نمي‌خواهند؟ بروند مديران لايق نيشكري را بياورند تا اينجا را بگردانند. آخرش اين است كه بايد بگوييم به ما ربطي ندارد مي‌خواهيد چه كنيد فقط حق‌مان را مي‌خواهيم. طبقه‌بندي قرارداد صحيح، حقوق و بيمه كامل عقب‌افتادگي‌، ايمني كار، اصلاح آشفته بازار كارگزيني و راحت بگويم بتوانيم مثل آدم كار كنيم.»

اما مساله قرارداد واگذاري شركت به بخش خصوصي مساله‌اي نيست كه با پرداخت معوقات هم به آساني از ذهن مردم منطقه و كارگران نيشكر پاك شود. مساله‌اي كه از ابتدا مانند يك علامت سوال در ذهن كارگران مانده است: «شفاف‌سازي نمي‌كنند؛ آن قراردادي كه اول با دولت بسته‌اند را نشان نمي‌دهند. ما مي‌گوييم اين صنعت ملي است، زمين‌ها مال مردم بوده‌اند و به امانت دست دولت سپرده شدند و دولت به هر كسي كه واگذارشان مي‌كند حق ما است كه بدانيم با چه شرايطي واگذار شده. اول گفتند هفت‌تپه را براي ٥ سال به بخش خصوصي اجاره داده‌اند، بعد فهميديم انگار اين‌گونه نيست و بحث‌هاي ديگري مطرح شد. حالا بين كارفرماها اختلاف افتاده. يكي مديريت طرح‌هاي جديد را به عهده گرفته و اين يكي بخش صنعت را. يكي ٣ هزار هكتار زمين را برداشته و دارد براي خودش تغيير كاربري مي‌دهد. زمين‌ نيشكر را معلوم نيست دارند چه مي‌كنند، ٢٠٠ هكتارش را گوجه‌فرنگي كاشته‌اند، گوجه فرنگي براي نيشكر آفت‌زاست.»

اعتراض تابستانه و مساله تقسيم اراضي
«حس نااميدي از آذر ماه تاكنون بيشتر شده است. كارگران پس از اينكه آن اعتراض را با يك پيروزي بزرگ جشن گرفتند اما اتفاق بعدي اين بود كه وعده‌هايي كه كارفرما داده بود به مرور زمان محقق نشد. حقوق كارگران مجددا از ارديبهشت ماه امسال به بعد پرداخت نشده است. اين باعث شده تا فضاي نااميدي در ميان كارگران بيشتر شود چون حس مي‌كنند آن اعتراض پيروزي كه به عنوان آخرين ابزار از آن استفاده كرده بودند هم باز ممكن است كارگشا نبوده باشد.» 

اسماعيل محمدولي، روزنامه‌نگار حوزه كارگري همان خبرنگاري است كه دومين اعتراض كارگران هفت‌تپه در ماه‌هاي اخير را پوشش داد. محمدولي كه در جريان اعتراضات آذر ماه كارگران هم حضور داشت حالا مي‌تواند ميان ديده‌ها و شنيده‌هايش مقايسه كند و از تفاوت‌هايي كه در اين چند ماه ايجاد شده است تعريف كند.

اسماعيل محمدولي به جز اوج گرفتن فضاي نااميدي در ميان كارگران، شكل‌گيري يك تشكل منسجم براي پيگيري مطالبات را به عنوان امري بسيار مثبت مي‌بيند: « قبلا يك سنديكاي قديمي داشتند كه اعضايش اغلب بازنشسته شده بودند و البته نوع قراردادها هم فرق كرده، قبلا كارگران رسمي بودند و حالا اغلب قراردادي هستند. چاره كارگران در مقابل آن شكستي كه پس از اعتراض پيش آمد اين بود كه تشكيلات قوي‌تري بسازند تا بخشي از آن شكست از طريق تشكيلات كارگري تازه جبران شود. تفاوت اين نهاد با قبلي در اين است كه اين تشكيلات ديگر نام سنديكا را بر خود ندارد و ديگر اينكه برخلاف سنديكا كه چند نماينده كلي داشتند، حالا ساختار را جوري چيده‌اند كه انتخابات كوچك‌تر شود تا نماينده‌هاي مستقيم‌تري براي بخش‌هاي مختلف هفت‌تپه انتخاب شود. حالا قدرت اين تشكيلات اصلا با آذر ماه قابل قياس نيست. آن موقع براي اينكه بفهميم ماجرا چيست، نمي‌دانستيم با چه كسي بايد در مورد مطالبات مشخص و اتفاقات هفت تپه صحبت كنيم اما حالا هر بخش نماينده خودش را دارد كه بحث‌هاي‌شان مشخص است و انگار كه ابعاد مختلف موضوعات هفت‌تپه براي خود كارگران هم آشكارتر شده است.»

كارگران متعجب مانده‌اند كه اين‌بار ديگر چرا كسي نمي‌آيد حتي وعده توخالي بدهد. برخي‌شان حتي نگران توليد شده‌اند، اين نكته را محمدولي هم در فضاي شركت ديده است: «بخش تعمير و نگهداري يكي از بزرگ‌ترين بخش‌هاي واحد صنعتي هفت‌تپه است و واحد صنعتي هم خودش يكي از دو بخش اصلي كشاورزي هفت تپه است. در واقع بخش تعمير و نگهداري مانند قلب كارخانه عمل مي‌كند. 
روز گذشته (شنبه) كه آنجا بوديم و ديدم همه‌چيز خوابيده است. يك سمت نمايندگان كارگري داشتند سخنراني مي‌كردند و يكي دو نفر كه با فاصله‌تر ايستاده بودند گفتند كه تعطيلي اين بخش فقط هم به خاطر اعتصاب نيست. كارفرما تجهيزات وارد نمي‌كند در حالي كه در اين فصل تجهيز و نگهداري يك بودجه مشخصي دارد تا يك‌سري تجهيزات خريداري شود، تعميرات شود و بتواند كار را راه بيندازد. حالا تجهيزات به دست‌شان نمي‌رسد. برخي كارگران مي‌گفتند اتفاقا بدشان نمي‌آيد كار را شروع كنند چون اوضاع خيلي نگران‌كننده شده. خيلي‌ها نگران هستند كه اصلا به خاطر اين كمبودها و اعتراض‌ها ني‌ها اصلا نرسند. يعني به خاطر مشكلات مديريتي يكي از بزرگ‌ترين واحدهاي صنعت نيشكر كشور ممكن است امسال اصلا نتواند محصول بدهد.»

حالا بايد حساب كرد كه آيا دادن حقوق كارگران براي كارفرمايان هفت‌تپه سنگين‌تر است يا خوابيدن كارخانه و عقب ماندن از توليد: «اين موضوع ضرر بسيار هنگفتي وارد مي‌كند. كسي كه اهل دو دوتا چهارتا باشد، به ويژه در بخش خصوصي، مي‌داند كه اين خوابيدن كار چقدر هزينه دارد اما اينجا اصلا انگار كسي عين خيالش نيست، در حالي كه حقوق كارگران در مقابل اين ضرري كه به شركت مي‌خورد اصلا قابل توجه نيست.»

به گفته او شرايط آنقدر عجيب است و خوابيدن كار چنان عادي تلقي شده كه خود كارگران دارند در مورد ريشه‌هاي ناديدني اين اتفاق تحليل‌هايي مي‌دهند: « يك‌سري از كارگران هم از همين تعجب مي‌كنند، تحليل يك سري از اينها را مي‌گويم كه البته نمي‌دانم چقدر درست است اما برخي از كارگران مي‌گويند اينها مي‌خواهند كارخانه لنگ شود، كارگران مستاصل شوند و اعتراض كنند تا با اين ابزار به دولت فشار بياورند و وام بگيرند. باز هم مي‌گويم نمي‌دانم چقدر اين موضوع صحت دارد فقط بخشي از تحليلي است كه در ميان كارگران وجود دارد.» 

مساله تقسيم زمين ميان سرمايه‌گذاران و سهامداران عمده شركت يكي از موضوعاتي است كه به اين تحليل دامن مي‌زند. تبديل مزارع نيشكر به مزرعه گوجه‌فرنگي، تاكستان و تغيير كاربري و تقسيم اراضي از آن حديث‌هاي مكرري است كه در حرف‌هاي اين‌بار كارگران مدام شنيده مي‌شود. محمدولي مي‌گويد يكي از دلايلي كه برخي از كارگران فكر مي‌كنند قرار است از به استيصال رساندن آنها براي فشار به دولت استفاده شود همين موضوع تقسيم اراضي است: «موضوعي كه اين ظن را تقويت مي‌كند ماجراي تقسيم اراضي هفت‌تپه ميان دو سرمايه‌گذار اصلي شركت يعني برادران اسدبيگي و يكي ديگر از مديران شركت به اسم آقاي رستمي است. اين زمين‌ها را دارند تغيير كاربري مي‌دهند و يكي از اعتراضات كارگران همين است كه اين تغيير مالكيت و تفكيك كردن زمين‌ها به اين دليل صورت مي‌گيرد كه بتوانند با گرفتن سندهاي مختلف براي زمين‌هاي تفكيك شده، وام بگيرند.»

منبع: روزنامه اعتماد
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین