آفتابنیوز : نیلوفر دریایی، دانش آموز خوش ذوق عضو مرکز علوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و قصه گوی برتر مدارس استان تهران در سال تحصیلی 97-96 است.
او که فعالیت هنری خود را در زمینه داستاننویسی، از هفت سالگی آغاز کرده است، میگوید: «نوشتن داستان راهی است برای اینکه بتواتم تمام آنچه که در اطرافم میگذرد را به روی کاغذ بیارم و با پیونددادن کلمات تخیلهای کودکیم را رنگ زندگی ببخشم».
داستان ذیل، یکی از نوشتههای نیلوفر دریایی است که آفتاب نیوز منتشر میکند.
_____________________________________________________________________
من زمین هستم
سلام من زمین هستم. دوست دارم شما را با دوستانم آشنا کنم .
بهترین دوست من و البته صمیمی ترین دوست من، ماه است که خیلی کوچک و مهربان است. اما دو دوست من خیلی به خودشون می نازند. نام آن ها عبارتند از : مشتری و زحل .
مشتری به خال وچشمانش می نازد و زحل به کمربند خود می نازد. دو تا از دوستان من به نام های زهره و خورشید که البته زهره بسیار آواز می خواند و خورشید بسیار داغ است. به همین دلیل ها خداوند به من لایه ای به نام اوزون داده که من از شر داغی خورشید و از شر صدای آوازهای گوش خراش زهره درامان باشم .
عطارد دوست دیگر کوچولوی من است که عاشق زیاد چرخیدن است. هر وقت که به او نگاه می کنم سرگیجه گرفته و به بیمارستان منظومه شمسی منتقل می شوم. و به همین خاطر عطارد سعی می کند که هر وقت من به دیدار او می روم کمتر بچرخد ولی دوست دلسوزی می باشد.
دو دوست دیگر من به نام های: نپتون و اورانوس می باشند که هر روز سرماخورده بوده و و از ترس مبتلا شدن کمتر به دیدار آن ها رفته تا سرما نخورم. اما خیلی سخت است که از دوستان به این خوبی دور باشم . ولی بیشتر سعی می کنم که به عیادت آن ها بروم.
من به جز سیارات دوستان دیگری دارم که از سیاره ها کوچک تر بوده بعضی از آن ها نیروی کمتری از خورشید دارن و حتی بعضی دیگر نیروی بیشتری از خورشید دارند که ما آن ها را نمی توانم مجسم کنیم. به نام های ستارگان .
من جایی زندگی می کنم که نمی توانید آنرا با این عظمت تجسم کرد. دوستان دیگر من به نام های :شهاب سنگ ها هستند که من آن ها را خیلی خوب می شناسم . آن ها بسیار شیطان هستند. آن قدر که نمی توان گفت .حتی یک بار هم آنقدر بازی گوشی کردند که به کلی من را زخمی کردند. اما بازی ها و شیطونی آن ها برایم جذاب بوده که آن ها را به این کار تشویق می کنند. مادر این خورشید و ستاره ها سحابی ها هستند که ستارگان را متولد می کنند و اما ما سیاره ها با برخورد شهاب سنگ ها متولد شدیم که البته ما نمی دانیم که آیا ما دوستان دیگری داریم که زندگی می کنند ؟
ما شهرهایی داریم که هر کدام نام هایی دارند که اسم شهرما کهکشان راه شیری است . ما در یکی از محله های آن می نشینیم که هرمحله نقطه ی کوچیکی است .
من دوستان دیگری هم دارم که در روی من زندگی می کند من ازآن ها گله زیاد دارم چون آن ها دارند لایه ی اوزون من را نابود می کنند که خو دشان هم می دانند که دارن انگار خودشان را نابود می کنند.
اما چه تلخ است که خودشان دارند خودشان را نابود می کنند . پس ما انسان ها باید مراقب لایه ی اوزون باشیم و اگر دیدیم بزرگتر ها دارند کاری می کنند که باعث نابودی زمین می شود به آن ها تذکر بدهیم .
ای انسان ها من خیلی خوشحال هستم که شما بر روی من زندگی می کنید و می دانم شما مهربان هستید پس مقداری مرات من را هم بکنید.من از شما ممنون می باشم.
* عضو مرکز علوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران - 1397