آفتابنیوز : «خروج ورزشکاران ایرانی همانند مساله فرار مغزهاست و برای کشور تبعات بد بسیاری به همراه دارد». حدود دو سال پیش وقتی علی اصغر یوسف نژاد، نماینده مجلس و عضو کمیسیون ورزش این جمله را گفت کسی تصور نمی کرد تراژدی بزرگی در انتظار ورزش کشور باشد. اتفاقی که بیش از همه کمبودها، دلایل اقتصادی دارد و به نظر می رسد با ادامه روند فعلی، نمیتوان چاره ای برای آن تصور کرد.
به گزارش آفتابنیوز؛ روزنامه قانون با این مقدمه، نوشته است: ورزشکاران رشتههای مختلف تصمیم خود را گرفتهاند و در آیندهای نه چندان دور به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. این خبری است که مدتی قبل به گوشمان رسید اما برای بررسی آن نیازمند مدارک بیشتری بودیم. گفت و گو با چند منبع موثق، خبر مذکور را تایید کرد و حال میتوان با اطمینان گفت چالشی بزرگ در انتظار ورزش ایران است. براساس شنیدههای «قانون»، ورزشکاران مختلف (که نام آنها نزد «قانون» محفوظ است) اقدامات مربوط به مهاجرت خود را انجام دادهاند و به زودی از کشور خارج میشوند.
این در حالیاست که در ماههای اخیر، مهاجرت نخبههای علمی و فرهنگی نیز تسریع پیدا کرده و به نظر میرسد در آیندهای نه چندان دور، کشور تهی از نخبههای ورزشی، فرهنگی و علمی شود. پیش از این نوشته بودیم که علیرضا فغانی، اقدامات مربوط به مهاجرت خود را انجام داده اما جالب است بدانید تحقیقات بیشتر در این زمینه نشان میدهد برخی از چهرههای داوری، یک پیشکسوت والیبال، یک تکواندوکار معروف و چند فوتبالیست نیز تصمیم خود را برای سکونت در کانادا گرفتهاند و با توجه به شرایط اقتصادی کشور، قصد دارند کشور دیگری را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کنند. شاید پیش از این با پدیده مهاجرت دايمی ورزشکاران که نام و نشان چندانی نداشتند مواجه بودیم، ورزشکارانی از رشته ژیمناستیک، کشتی، شطرنج و تکواندو، کشور دیگری را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کردند اما این بار چند ورزشکار معروف و مدالآور نیز قصد رفتن کردهاند. هرچند که آنها در گفت وگوهای رسمی سعی در تکذیب ماجرا دارند اما شنیدهها از یک منبع موثق، خبر مذکور را تایید میکند. یکی از این ورزشکاران که تمایلی به افشای نامش نداشت، درباره دلیل مهاجرت خود به «قانون» گفت: «تصور کنید ما ماهانه 500 هزارتومان از فدراسیون دستمزد میگیریم اما حدودیک میلیون تومان هزینه برای مکملهای مان میدهیم. چرا باید در ایران بمانیم وقتی نه تنها قدرمان را نمیدانند بلکه مجبوریم از جیبمان هزینه کنیم تا آقایان پز مدالهایمان را بدهند». این در حالیاست که هزینههای بسیاری از بیتالمال برای پرورش این ورزشکاران انجام شده و با خروج آنها از کشور شاهد از دست رفتن سرمایههای ورزشی کشور خواهیم بود. همانگونه که سید علی ادیانی، نماینده مردم قائمشهر در این باره گفته: «بها ندادن به ورزشکاران و توجه نکردن به نیازهای آنها برای عرصه ورزش کشور آسیب به همراه دارد و باید در این زمینه بازنگری مناسبی صورتگیرد.خروج تعدادی از ورزشکاران قهرمان از کشور، حوزه ورزش کشور را دچار مشکل میکند؛ کشورمان دارای ظرفیتها و استعدادهای ورزشی زیادی است ولی باید توجه داشت که برای پرورش یک قهرمان زمان و هزینه زیادی صرف میشود ،بنابراين نباید به سادگی از کنار این مساله مهم ملی گذشت.البته نباید فراموش کرد که برخی از ورزشکارانی که کشور را به دلایل مختلفی ترک کردهاند، بعدا به دلیل پشیمانی به کشور بازگشتهاند ، بنابراين باید برای همه افراد تبیین شود که خارج از کشور نیز شرایط در ظاهر خوب بوده و گاهی بعد از گذشت زمان اوضاع برایشان تغییر میکند». بها ندادن به ورزشکاران، توجه نکردن به درخواست های اولیه آنها و مشکلات اقتصادی و معیشتی از دلایل مهمی است که ورزشکاران رشته های مختلف، در توجیه مهاجرت خود آن را عنوان می کنند. اما این جدایی چه خسارتهایی را به ورزش وارد خواهد کرد؟ پرونده مهاجرت ورزشکاران هر روز قطورتر میشود و آنها یک به یک اقدامات مربوط به مهاجرت از ایران را انجام میدهند. خروج این استعدادها و پتانسیلهای ورزشی علاوه بر ایجاد خسارت مادی میتواند منجر به ضربات جبران ناپذیر روانی بر جامعه شود. آیا خروج از کشور آخرین راه حل برای برون رفت از مشکلات فعلی است؟ موضوع مهاجرت ورزشکاران، سوژه امروز پرونده «قانون» است. هرچند که به رسم امانت مجبوریم نام ورزشکارانی که پرونده مهاجرت خود را تکمیل کردهاند، عنوان نکنیم اما قصد داریم به دلایل چرایی این اتفاق بپردازیم.
قوانین ساده برای مهاجران ورزشی
وکلای مهاجرت به راحتی می توانند پرونده های مربوط به مهاجرت را برای ورزشکاران به عهده بگیرند و همین موضوع باعث شده بازار آن ها حسابی داغ شود. مهاجرت ورزشکاران به کانادا از جمله درخواست هایی است که علاقه مندان فراوانی دارد و متقاضیان بسیاری می توانند به راحتی و با استفاده از مدال های خود که با هزینه بیت المال به دست آمده، از کشور خارج شوند. حال اگر مسئولان به بیت المال توجه دارند و اسراف آن را به زیان کشور می دانند باید هرچه سریع تر اقدامی برای حل مشکلات ورزشکاران کنند زیرا زمان زیادی تا خروج آن ها از کشور باقی نمانده است. یک وکیل مهاجرت در این باره به «قانون» می گوید: «یکی از فاکتورهای مهم در مساله مهاجرت سابقه خوداشتغالی است اما کانادا با حذف این شرط برای ورزشکاران، راه را برای حضور آن ها در کشورش هموار کرده است. در واقع اثبات اینکه شما در کشورمان خودشاغل هستید، یک فاکتور بسیار مهم در موفقیت تان برای مهاجرت خواهد بود. درآمدی که از این راه بهدست آورده اید باید قابل ارائه از طریق مدارک کافی و رضایت بخش برای حداقل دو سال در پنج سال گذشته باشد. البته این شرط در صورتی که یک هنرمند یا ورزشکار برجسته در سطح جهانی هستید حذف شده است. حتی اگر سوابق خوداشتغالی و کسب درآمد شما از فعالیتهای هنری، فرهنگی یا ورزشی به اندازه کافی وجود نداشته باشد یا به راحتی قابل اثبات نباشد، در صورتی که در زمینه مهارت هنری یا ورزشی خود در سطح جهانی شناخته شده و مطرح باشید، سوابق شما به عنوان سوابق خوداشتغالی پذیرفته خواهد شد. بنابراین رزومه شما در پنج سال گذشته، جوایزی یا مدالهایی که دریافت کرده اید، شرکت در نمایشگاهها و گالریهای بین المللی، اجرای برنامه در کشورهای مختلف و موارد مشابه برای تشخیص این مطلب در نظر گرفته خواهد شد. مسلما برای اثبات این موضوع علاوه بر مدارک ارائه شده، افسر تصمیم گیرنده از مطالب موجود در اینترنت استفاده خواهد کرد. به عنوان مثال اگر نام شما در ویکی پدیا ثبت شده باشد، به عنوان یک دلیل محکم برای شناخته شده بودن شما در سطح جهانی در نظر گرفته خواهد شد. البته حتی اگر در سطح جهانی مطرح نباشید ولی در کشور خود در سطح بالای هنری یا ورزشی باشید نیز مورد قبول قرار خواهید گرفت. به عنوان مثال کسی که در ارتباط با یکی از صنایع دستی ایرانی مثل معرق کاری گواهی درجه یک یا حتی دو داشته یا ورزشکاری که در سطح کشور خود مدال کسب کرده و شناخته شده باشد میتواند به سادگی پرونده خود را تکمیل کرده و اقامت کانادا بگیرد». یک جست و جوی ساده در اینترنت می تواند نشان دهد که کانادا چگونه آغوش خود را برای ورزشکاران و قهرمانان ایرانی باز کرده تا بتواند نخبه های ورزشی کشورمان را از ایران خارج کند. قهرمانان، مربیان، مسئولان، داوران و حتی مدرسان ورزشی در طبقه بندی مشاغل کانادا جزو افرادی محسوب می شوند که می توانند بدون ارائه مدارک مربوط به خوداشتغالی از کشور خارج شوند و اقامت کشور دیگری را برگزینند. همین موضوع باعث شده ورزشکاران ایرانی که قصد ادامه ورزش را به هر دلیلی ندارند به سادگی پرونده خود را تکمیل کنند و در انتظار خروج از کشور باشند. تحصیلات، سابقه کار، سن، آشنایی با زبان انگلیسی یا فرانسه، انطباق پذیری، دست کم دو سال سابقه ورزش حرفه ای و البته ممنوع الورود نبودن به کشور کانادا از جمله شرایطی است که یک ورزشکار را می تواند در آستانه خروج از کشور قرار دهد. در واقع با کسب امتیازات لازم توسط ورزشکاران، زمینه مهاجرت فراهم می شود و آن ها به سادگی از ایران به کانادا مهاجرت خواهند کرد.
ماهیت مهاجرت نخبگان چیست؟
اگر ورزشکاران را نخبه های متخصصی بدانیم که در رشته خودشان حرفهایی برای گفتن دارند آن گاه می توانیم موضوع مهاجرت نخبگان را به زبان علمی بررسی کنیم. در واقع نگاهی به تحقیقات درباره نخبگان نشان می دهد تلاش ورزشکاران ایرانی برای حضور در کشوری دیگر پیشینه ای تاریخی دارد. مهاجرت نخبگان عبارت است از روند عزیمت افراد متخصص و آموزش دیده از یک به کشور دیگر که به طور عمده به منظور حقوق و مزایای بهتر یا شرایط بهتر زندگی صورت می گیرد. پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها برای نخستین بار در دهه 1960 میلادی به صورت مهاجرت اندیشمندان، متخصصان و صاحب نظران کشورهای در حال توسعه به ایالات متحده آمریکا، کانادا و اروپای غربی و اقامت آنها در این مناطق، بروز پیدا کرد. بهاین ترتیب، سرمایه اصلی کشورهای در حال توسعه که نیروی انسانی متخصص است به بهای ارزان در اختیار کشورهای توسعه یافته قرار می گیرد و کشورهای در حال توسعه هر ساله میلیاردها دلار از راه مهاجرت مغزها از دست می دهند. در محاسبات اقتصادی کشورهای صنعتی، جذب هر فرد تحصیل کرده با مدرک کارشناسی ارشد یا دکتري از کشورهای در حال توسعه چند میلیون دلار سود عاید آنها می کند. این در حالی است که کشورهای در حال توسعه به رغم دارا بودن 80 درصد جمعیت جهان، تنها 20درصد درآمد جهان و یک درصد توان علمی جهان را در اختیار دارند. در ایران پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به عنوان یک آسیب اجتماعی سابقه ای بیش از 40 سال دارد و به دوران پیش از انقلاب باز میگردد. بنابراین این تراژدی غمناک هر روز پیچیده تر شده و ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص میدهد به نحوی که هم اکنون در ایران، بسیاری از ورودی های دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با رتبه دو رقمی (1-99)، در سال دوم تحصیل برای ادامه تحصیل پس از دوره کارشناسی، نامهای از بهترین دانشگاههای دنیا با بهترین امکانات دریافت میکنند. این موضوع البته محدود به نخبههای علمی نیست و در مورد ورزشکاران نیز صدق میکند. گفته میشود در مقابل در ورودی دانشگاه «ام.آی.تی» آمریکا نوشته شده: «درهای ما به روی همه ملت های جهان باز است». اما مهاجرت نخبگان چه دلایلی دارد؟ رویکردهای نظری که برای توضیح و تبیین پدیده مهاجرت نخبگان ارائه شدهاند، بیشتر به تبیین علل و عوامل بروز این پدیده پرداختهاند. برخی از این آرا و نظریهها پیرامون اصل پدیده مهاجرت عرضه شدهاند و نمی توانند در تمامی شرایط، مساله مهاجرت نخبگان را توضیح دهند. این نظریهها در نهایت قادرند در ترکیب احتمالی با یکدیگر برای تبیین مساله مهاجرت نخبگان به کار آیند. بدیهی است به فراخور حال و با توجه به موقعیتهای مکانی و زمانی خاص میتوان از این ایدهها و تلاشهای نظری در پژوهشهای تجربی بهره گرفت. «منگالام» و «شوارز وللر»، دو اندیشمند روسی معتقدند مهاجران بر اساس سلسله مراتبی از ارزشها با هدفهای با ارزش برای مهاجرت تصمیم میگیرند. وقتی وضعیت اجتماعی موجود نتواند نیازهای فرد را در حداقل مقدار برآورد کند، افراد فکر حرکت به مکان های دیگر را در سر می پرورانند و به جاهایی که به نظر آنان، شانس بهتری برای برآوردن نیازهای برآورده نشده و رفع محرومیت محسوس خود خواهند داشت، حرکت می کنند. اتفاقی که در مورد ورزشکاران ایرانی نیز صدق میکند و آن ها برای جبران وضعیت خود تلاش می کنند از خدمات ارائه شده توسط کشورهای دیگر استفاده کنند و قید وطن شان را بزنند. به طور کلی مهاجرت معلول ماهیت و ساختار در حال گسترش بازار جهانی است. این امر نتیجه طبیعی جدایی و جابه جایی است که ناگزیر در فرآیند توسعه سرمایه داری اتفاق میافتد. ریشه این پدیده به نوعی در توسعه سرمایهداری است.
خسارت مستقیم و غیرمستقیم مهاجرت ورزشکاران
مهاجرت ورزشکاران به کشورهای دیگر برای اقامت، پدیدهای جدید است که ورزش کشور با آن روبه رو شده است. پیش از این عدم تخصیص امکانات سخت افزاری باعث میشد ورزشکاران زیر پرچم کشور دیگری به ورزش خود ادامه دهند اما این بار قهرمانان تصمیم گرفتهاند ورزش حرفهای خود را کنار گذاشته و محل زندگی خود را تغییر دهند. در واقع چهرههایی که میتوانند ورزشکاران آینده کشور را تربیت کنند یک به یک پرونده مهاجرت خود را تکمیل میکنند و برای خروج از کشور آماده میشوند. اتفاقی که میتواند به نابودی بسیاری از پتانسیلهای ورزشی ایران منجر شود. البته این موضوع ابعاد دیگری نیز دارد. برخی از ورزشکاران به هر قیمتی به دنبال لژیونر شدن هستند تا با زندگی در کشوری دیگر، انگ وطن فروشی نخورند. کم شدن ارزش ریال در برابر دلار باعث شده ورزشکاران رشتههایی مثل والیبال، هندبال، بسکتبال و فوتبال حضور در لیگ کشورهای اروپایی درجه چندم را به حضور در لیگهای ایران ترجیح دهند و با دریافت چند صد هزار دلار، عازم کشوری دیگر شوند. این موضوع البته میتواند جنبه مثبت داشته باشد زیرا با کسب تجربههای لازم در رشته خودشان میتوانند به کشور بازگشته و آموختههای خود را در اختیار سایر ورزشکاران قرار دهند اما کاهش پویایی لیگهای ایرانی و گران شدن بازیکنان بی کیفیتی که رقیبی برای خود نمیبینند میتواند از آسیبهای لژیونر شدن به هر قیمتی باشد. انتشار صحبتهای صمد نیکخواه بهرامی و تمایل او به زندگی در کشور آمریکا نیز جزیی از همین پروسه است. او در این باره گفته است: «شرایط ما مسخره است. کسی که در ایران بابت قراردادش ٥٠٠ میلیون بگیرد، یعنی تا پایان سال ارزش قراردادش ٢٠ تا ٢٥ هزار دلار است و ماهانه دوهزار دلار میگیرد. این یعنی بازیکن حرفهای یکی از تیمهای برتر آسیا به این اندازه بگیرد؟». جالب است بدانید کاپیتان تیم ملی بسکتبال نیز یکی از افرادی است که زمزمههای حضور او در کشوری دیگر به گوش می رسد و گفته میشود اقدامات مربوط به مهاجرت دايمی خود را به آمریکا انجام داده است. جالب است بدانید شنیدهایم صمد نیکخواه، فرزندش را در یکی از مدارس آمریکا ثبت نام کرده و خروجش از کشور قطعی است. نکته مهم تر آنکه حضور یک داور زن ایرانی در لیگ نروژ برای قضاوت در این کشور نیز در راستای همین تصمیمات انجام شده است. شیوا یاری، داور فوتبال کشورمان که لیگ نروژ را به لیگ ایران ترجیح داد و برای همیشه از کشورمان رفت. از گوشه و کنار شنیدهایم چند داور زن دیگر نیز اقداماتی را برای خروج از کشور انجام دادهاند و به زودی راهی لیگهای اروپایی خواهند شد. حضور محمدرضا فغانی در لیگ سوئد نیز یکی دیگر از شواهدی است که نشان میدهد داوران، علاقهمندترین قشر ورزشکاران برای خروج از کشور هستند و تعداد بسیاری از آنها، برای اقامت در کانادا، آمریکا یا سایر کشورها برنامهریزی کردهاند. حضور یک داور که هم اکنون از پرمشغلهترین داوران کشور است نیز در فهرست نهایی مهاجرت داوران، غم انگیز به نظر می رسد. اتفاقی که در صورت رخ دادن آن، باید شاهد حضور داوران کم کیفیتتر در کشورمان باشیم و قضاوتهای پراشتباه آنها را به تماشا بنشینیم. جدایی ورزشکاران علاوه بر خسارت مستقیم، خسارت غیرمستقیم از جمله کاهش کیفیت لیگ را نیز باعث میشود و به طور کلی ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره ورزش ایران وارد خواهد کرد. به نظر میرسد شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، فرار مغزها را تسریع بخشیده و هر روز باید شاهد خبرهای تاسف بارتری در این زمینه باشیم.