آفتابنیوز : حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی و مدیرکل امور بینالملل قوه مقننه که این روزها نقش مهمی در دیپلماسی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران ایفا میکند، حدود 27 ماه پیش معاونت عربی آفریقایی وزارت امور خارجه را بهعهده داشت، او همچنان در اذهان عمومی بهعنوان یک دیپلمات انقلابی شناخته میشود. البته وی در خلال مصاحبه چندان راغب نبود درباره موضوعات رخداده درخصوص رفتنش از این پست مطالبی بیان کند و معتقد بود این موضوعات امروز دغدغه مردم نیست.
مشروح گفتوگوی امیرعبدللهیان با خبرگزاری تسنیم را در ذیل بخوانید:
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، بهعنوان اولین سؤال میفرمایید از زمانی که شما مدیریت امور بینالملل مجلس را بهعهده گرفتهاید چه اقداماتی انجام دادهاید و آیا این اقدامات مؤثر بوده است؟
فکر میکنم کار کردن در مجلس با حوزه دولت یک مقدار تفاوت دارد. هر زمان که برخی از همکاران و مسئولان وزارت خارجه از بنده میپرسند که "تفاوت کار پارلمان با وزارت خارجه یا دولت چه است؟" میگویم که در وزارت خارجه یک وزیر و یک رئیس دارید و در عین حال هم یک حوزه اختیارات نسبتاً مشخصی دارید ولی در مجلس 290 نماینده، 290 رئیس، 290 وزیر بهعلاوه یک رئیس مجلس دارید، آن هم اشخاصی که رفتارهای سیاسی و اجتماعی متفاوت دارند که در فراکسیونهای مختلف جمع شدهاند؛ بنابراین جمع کردن و ساماندهی این امور در حوزه بینالملل که باید یک صدای واحد و هماهنگی را طرفهای خارجی بشنوند، یک مقدار پیچیدگیهای بیشتری دارد.
درون مجلس صرفنظر از خط و خطوط سیاسی داخلی و گرایشهای سیاسی که وجود دارد، افراد مؤثری در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل هم بین خانمها و آقایان نماینده وجود دارد که اینها دارای تجربیات زیادی هستند که این تجربیات کنار دانش و تحصیلات آنها بسیار به ما در تحقق اهداف دیپلماسی کمک میکند.
**تشکیل کارگروه پارلمانی برای کشورهایی که ارتباط دیپلماتیک نداریم
در همه مجالس دنیا برای کارکرد حوزه دیپلماسی پارلمانی مکانیزمهای مشخصی وجود دارد؛ یعنی یک سطح مراودات رؤسای پارلمانها، یک سطح کمیسیون سیاست خارجی پارلمانهاست، یک لایه کمیسیونهای تخصصی و همچنین یک سطح هم گروههای دوستی و پارلمانی است.
اگر بخواهم بگویم، کاری که ما در این مرحله توانستهایم انجام دهیم این است که سعی کردهایم بخشهای مغفول را فعال کنیم برای مثال وقتی با کشوری مانند عربستان، لیبی، بحرین و سودان روابط دیپلماتیک قطع است، معنا ندارد که گروه دوستی پارلمانی برای آن کشور تعریف شود؛ اما در مکانیزم جدیدی که به آن رسیدیم، ما برای اینگونه کشورها کارگروه پارلمانی تشکیل دادیم، این کارگروه لزوماً گروه دوستی نیست بلکه تعداد افرادی هستند که مثلاً در موضوع بحرین، عربستان و یا سودان فعالیت میکنند و اینها تلاش میکنند متناسب با منافع ملی کشور حرکت کنند.
اگر بخواهم آماری از مراودات دیپلماتیک در حوزه پارلمان را مطرح کنم، برای مثال در سال 96 ما در مجموع 936 ملاقات خارجی در پارلمان داشتیم؛ یعنی از سطح نمایندگانی که عضو گروههای دوستی پارلمانی هستند یا رؤسای گروههای دوستی تا رئیس مجلس و همچنین دو اجلاس بین المللی مرتبط با تشکلهای بینالمللی بینالمجالس این تعداد دیدار را داشتیم.
در بخش فعالیتهای چندجانبه و بینالمللی مجالس دنیا سه تشکل شناختهشده دارند؛ یک تشکل اتحادیه بین المجالس پارلمانهای جهان موسوم به (Inter Parliamentary Union) که مقر آن در ژنو است. همه کشورها عضو این اتحادیه هستند و در سطح رؤسای مجالس سالی دو بار مانند جلسات سالانه مجمع عمومی سازمان ملل که سالی یک بار در نیویورک برگزار میشود جلسات (IPU) سالی دو بار برگزار میشود و بهدلیل اینکه مقر این اتحادیه در ژنو است معمولاً یکی از این جلسات در ژنو و یک بار در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود که متأسفانه ما بهدلیل عضویت رژیم نامشروع اسرائیل در (IPU) هیچگاه نتوانستهایم میزبان این اجلاس باشیم، اما هیئت پارلمانی و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران نقش فعالی در جلسات (IPU) دارند، مضافاً اینکه آقای دکتر جلالی نایبرئیس کمیته اجرایی (IPU) هستند.
تشکل دوم اتحادیه بینالمجالس کشورهای اسلامی موسوم به (Parliamentary Union of the OIC Member States) است که دبیرخانه آن در تهران است و دبیرکل آن پیش از این یکی از برادران ترکیهای بود و اخیراً یکی از مقامات پارلمانی سنگال است و یکی از دیپلماتهای ارشد کشورمان معاون دبیرکل است، ولی مزیت آن برای ما این است که مقر دبیرخانه آن در تهران است.
سومین تشکل بین المللی که برای پارلمانهای دنیا وجود دارد؛ اتحادیه بینالمجالس کشورهای آسیایی (Asian Parliamentary Assembly) است که این تشکل دبیرخانهاش در تهران است و دبیرکل آن ایرانی است. اینها از یک سو برای ما یک مسئولیتهای جدیدی ایجاد کرده و در عین حال فرصتهایی را فراهم کرده که جمهوری اسلامی ایران در قالب این دو تشکل بتواند برای پیشبرد اهدافی که در راستای هماهنگی و همکاری بیشتر کشورهای اسلامی و آسیایی است، بهره گیرد.
** 50درصد درخواست نمایندگان برای سفر خارجی را رد میکنیم/با سفر شخصی و خانوادگی نمایندگان کاری نداریم
اخیراً در محافل رسانهای انتقاداتی به سفرهای خارجی نمایندگان مطرح شده، حتی برخی از وکلای ملت نیز به این موضوع اشاره کردهاند و گفتهاند یکی از محورهای تحقیق و تفحصی که از عملکرد مالی پارلمان کلید خورده همین موضوع است، بهنظر شما در شرایط فعلی اقتصادی کشور، لزومی برای این تعداد سفرهای خارجی نمایندگان وجود دارد؟
امیرعبداللهیان: در دورهای که آقای لاریجانی رئیس مجلس بودند، یکی از کارهای خوبی که داشتند، این بود که کمیته سفرهای خارجی در مجلس تشکیل شد، در دولت هم کمیتهای برای سفرها وجود دارد، در مجلس هم آقای لاریجانی این کار را انجام داد. دو نفر از اعضای هیئت رئیسه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، معاون پارلمانی وزارت خارجه، مشاور رئیس مجلس، بینالملل و مدیرکل تشریفات مجلس عضو این کمیته هستند و سفرها در این کمیته مورد بررسی و بحث قرار میگیرد، البته در بیرون از مجلس این تصور وجود دارد که نمایندهها سهمیه دارند و حتماً باید به سفر خارجی بروند، سفر نمایندگان به دو بخش رسمی و غیررسمی تقسیم میشود، غیررسمیها اصلاً مسئولیتش با ما نیست، فرضاً یک نمایندهای ممکن است با یک سفیری دوست باشد و یا دوستی دارد و بخواهد سفری داشته باشد که عادی میرود، حتی با خانوادهاش هم میتواند برود، این سفرها اصلاً به ما ارتباطی ندارد، اما در سفرهای رسمی، بهجرأت میتوانم بگویم که از هر 10 سفری که برای بررسی، به کمیته سفرها ارجاع میشود، 50 درصد آن در کمیته سفرها رد میشود، در عین حال در شرایط فعلی، تصمیمات جدیدی در کمیته سفرها گرفته شد، ضمن اینکه خروجی قیف مصوبه سفرها را در کمیته سفرها تنگتر کردیم، تعداد نفرات را به حداقل و در حد ضرورت رساندهایم، بهعنوان مثال اگر یک سفر را با 1+1 میشود انجام داد حتما آن را 1+2 نمیکنیم، این رویکرد وجود دارد، واقعاً این کمیته سفرها بهنظر من ابتکار بود.
البته در جاهایی سفر نمایندگان در چارچوب دیپلماسی پارلمانی توجیه دارد اما امروز اعتراضات عمدتاً به سفرهای شخصی نمایندگان است، ممکن است در بخشهای مختلف هم سفرهای شخصی دیگری باشد، سفرهای شخصی نمایندگان اصلاً نه با بلیت، هزینه و نه حتی حق مأموریت مجلس است، حداکثر این است که نماینده و یا نمایندگانی که میخواهند سفر شخصی انجام دهند، آن را به بخش تشریفات مجلس اطلاع میدهند و از مجلس مرخصی میگیرند، فرضاً یک نمایندهای تعطیلات شخصی خود را با خانوادهاش در یکی از شهرهای ایران میگذراند و دیگری به کربلا و یا نماینده دیگر به پاریس میرود! (با خنده)
اخیراً کتاب خاطرات جان کری وزیر امور خارجه سابق آمریکا منتشر شده، در یکی از فصول این کتاب که مربوط به ایران است وی ادعا میکند که مذاکرات پنهان از داستان آن 3 کوهنورد آمریکایی که وارد ایران شدند آغاز شده و فردی بهنام "سالم عبدالسلام" اول در بحث آزادی آن 3 کوهنورد موفق عمل کرد و پس از آن وی واسطه شد که مذاکرات پنهان بین ایران و آمریکا در آن دوره انجام شود که نهایتاً منجر به مذاکرات آشکار شد، حتی این مقام سابق آمریکایی ادعا کرده که "ما در یک و دو سال اول همکاران و شرکای اروپاییمان را هم در جریان قرار ندادیم که بعداً اینها خیلی ناراحت شده بودند که «شما چرا به ما اطلاع ندادید؟»"، آیا یکچنین روایتی درست است، شما تأیید میکنید؟
امیرعبداللهیان: بنده در مقطعی که آقای جان کری در کتابش به آن اشاره کرده، مسئولیت حوزه عربی را در وزارت خارجه بهعهده داشتم. عمانیها بهویژه سلطان عمان در رفتارهایش آدم منطقی است و هنوز نسبت به کمکی که ایران در جنگ "ظفار" به عمانیها کرده قدرشناس هستند، در عین حال در دوره جمهوری اسلامی ایران رفتار حکیمانه کشورمان در حوزه سیاست خارجی خیلی تأثیر مثبتی بر عمانیها و حاکمان عمان گذاشته است؛ و آنها هم سعی میکنند تا آنجایی که میتوانند واقعبینانه و در مقایسه با کشورهای وابسته، مستقل عمل کنند. این روانشناختی سلطان عمان و تیمی است که با وی کار میکنند، در نتیجه آنها در هر مقطعی اگر احساس کنند که میتوانند کمکی به جمهوری اسلامی ایران و یا منطقه کنند این کار را انجام میدهند.
در جمهوری اسلامی ایران هم بهویژه در سطح مقام معظم رهبری به این رویکرد سلطان عمان که رویکردی منصفانه، منطقی و نزدیک به واقعیات صحنه رفتار جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مثبت و سازنده کشور ما در منطقه است، نگاه شده است. این ارتباط همیشه مشوق "سلطان قابوس" بوده که اگر جایی میتواند یک حرکتی انجام دهد، این کار را انجام دهد. عمانیها در مقاطع مختلف اگر موضوعی مطرح شده سعی کردند بیایند و مطالبشان را خیلی شفاف و صریح بگویند.
** "سالم" واسط بین ایران و عمان برای مذاکره با آمریکاییها در سال 90 بود
بله، آقای "سالم"ی که جان کری در کتاب خود از او نام برده و اعلام کرده فردی کلیدی میان سلطان عمان و جمهوری اسلامی ایران برای شکلگیری مذاکرات بوده و رفت و آمدهایی را به آمریکا داشته و با مقامات آنها دیدار داشته درست است، در آن مقطع بنده نیز مذاکراتی با این فرد داشتم که این دیدارها در عمان و ایران بود. وی از مشاوران ارشد سلطان عمان است، البته این داستان را آقای دکتر علی اکبر صالحی در کتابش بهخوبی ذکر کرده است.
**اوباما حق غنیسازی ایران را بهرسمیت شناخت
رفت و آمدهای آقای سالم دقیقاً چهسالی بود؟
اواخر سال 90 بود که همین آقای "سالم" به ایران آمد. ابتدا این را بگویم که من چگونه وارد این موضوع حساس شدم. آقای دکتر علی اکبر صالحی نوع مدیریتش جالب و متفاوت است. وی رفتاری آکادمیک دارد و در عین حال تجربه کار و اقامت در حوزههای عربی، اروپایی و آمریکا، معاون علمی فنآوری سازمان همکاری اسلامی در جده و همچنین سفیری ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران را دارد و با توجه به این تجارب مدلش اینگونه است که در موضوعات خیلی مشورت میکند.
** تشکیل جلسه وزارت خارجه با رابط عمانی برای مذاکره با آمریکا در وسط حیاط
یادم هست در آن مقطع که ابتدا آقای سالم به ایران میآمد و میخواست پیامی بیاورد که مقدمات مذاکرات ایران با 6 کشور فراهم شود و در آن مقطع که بحث آمریکا مهم بود، چون قرار بود آنها شرط ایران در غنیسازی را بپذیرند و رئیس جمهور آمریکا به سلطان قابوس گفته بود که "این حق ایران را میپذیرم" اما صرف این حرف ملاک نبود و مقام معظم رهبری مخصوصاً تأکید داشتند که حتماً باید تضمینهای لازم اخذ شود. یادم هست آن وقتی که آقای "سالم" میآمد ما هم بهدلیل حفظ مسائل حفاظتی و بهدلیل اهمیت موضوع و هم برای این که همفکری دقیقی داشته باشیم آقای دکتر صالحی وزیر وقت امور خارجه و بنده بههمراه آقای دکتر عباس عراقچی و دکتر خاجی در حیاط ساختمان شماره یک وزارت امور خارجه میزی میگذاشتیم و آنجا حرفها را میزدیم و مطالب را از سالم میگرفتیم.
علی اکبر صالحی مقید به این بود که مسئله پیشآمده در حد وزیر خارجه شخصی نشود و مشورت و همفکری ایجاد شود. پس از اینکه ضمانتهای اصلی و اولیه اخذ شد و رئیس جمهور وقت آمریکا حق ایران در غنیسازی را پذیرفت گفتوگوها شکل گرفت.
** احمدینژاد با اصل مذاکره با آمریکا مخالف نبود اما با سطح مذاکرهکننده ایرانی مخالف بود
آقای دکتر صالحی برای استارت و کلید خوردن مذاکرات شخصاً تلاش کردند و ریسکهای بزرگی انجام دادند. گفته میشد آقای دکتر احمدینژاد بهعنوان رئیس جمهور وقت با این روند مخالف بود حتی آقای دکتر صالحی را از این موضوع منع میکرد، آقای دکتر احمدینژاد معتقد بودند این موضوعی نیست که وزیر خارجه با توجه به پیچیدگیهایی که موضوع داشت آن را دنبال کند و پیش ببرد.
آقای احمدینژاد چندین بار اعلام کرد با اصل مذاکره با آمریکا مخالف بوده، پس از گفته شما اینگونه استنباط میشود که رئیس دولت نهم و دهم با اصل مذاکره مخالف نبوده و اینکه وزارت خارجه محور مذاکرات باشد، مخالف بود؟
بله؛ آقای دکتر احمدینژاد در آن مقطع از این که وزارت امور خارجه و آقای دکتر علی اکبر صالحی پیشگام این موضوع باشد حمایت نمیکردند و میگفت که این موضوع نیازمند هماهنگیهای پیچیده در سطح کشور است. تصورش این بود اگر دکتر صالحی وارد این موضوع شود در میان کار با مشکلات زیادی مواجه میشود، اما دکتر صالحی ضمن اینکه احترام دکتر احمدینژاد را حفظ میکرد، تلاش داشت پیامها و دیدگاههای کارشناسی خود را پیگیری کند، همانطور که دکتر صالحی در کتاب خاطرات خود عنوان کرده و آقای دکتر محمدجواد ظریف نیز در چند مصاحبه خود گفته، مذاکرات پیش از ریاست جمهوری حجتالاسلام روحانی کلید خورد.
نامه اوباما درباره پذیرش حق غنیسازی آیا هیچ وقت منتشر شد، یا جزء اسناد طبقهبندیشده است؟
سوابق موضوع در اختیار دستگاههای حاکمیتی قرار دارد. در آن مقطع نامهای سلطان عمان نوشت و رسماً به دیداری که با اوباما داشت استناد کرد و تضمین کننده واقعی این کلام خود آقای سلطان قابوس بود اما در عین حال در آن مقطع ایمیلهایی با آقای "سالم" رد و بدل میشد که برخی از این ایمیلها را خودم دریافت میکردم. بخشی از این اسناد مربوط به این موضوع است که وجود دارد. بنده نامهای را که دیدم مطالبی است که عمانیها پس از سفر رسمی به آمریکا و دیدارشان با رئیس جمهور وقت آمریکا داشتند، به ما ارائه کردند. اما نامه و مکاتبات دیگری وجود داشته که باید در سطوح دیگر دنبالش کنید.