کد خبر: ۵۴۶۳۴۷
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۵
"یک بار چند شاخه انگور ببرید آزمایش تا بفهمید چرا زنان ما نازا و جوانان ما سرطان می‌گیرند"

گزارشی تکان‌دهنده از شیوع بیماری لاعلاج در کنار یک نیروگاه: اینجا 80 درصد مردم سرطان دارند!

اگر باور نمی‌کنید که پالایشگاه این بلا را سر ما آورده و ما دروغ می‌گوییم، یک بار یونجه و چند شاخه انگور ببرید آزمایش تا بفهمید چرا زنان ما نازا شده‌اند و جوانان ما سرطان می‌گیرند.
آفتاب‌‌نیوز :
مردم روستای کزاز شازند در محاصره لوله‌های سر به فلک کشیده پالایشگاه نفت، پتروشیمی و نیروگاه حرارتی گیر افتاده‌اند. پیشرفتی که برای آنها چیزی جز سرطان، ناراحتی‌های پوستی عجیب و غریب، جنین‌های بدون قلب و نازایی به ارمغان نیاورده است.

به گزارش آفتاب‎نیوز به نقل از روزنامه ایران؛ این روستای هزار و 900 نفری در 20 کیلومتری اراک بوی زندگی نمی‌دهد. به قول عبدالله از اهالی کزاز: «اگر باور نمی‌کنید که پالایشگاه این بلا را سر ما آورده و ما دروغ می‌گوییم، یک بار یونجه و چند شاخه انگور ببرید آزمایش تا بفهمید چرا زنان ما نازا شده‌اند و جوانان ما سرطان می‌گیرند.»

از جاده‌ای که به سمت کزاز می‌رود می‌توان سه تا از بزرگ‌ترین کارخانه‌های استان مرکزی را دید؛ پالایشگاه، پتروشیمی و نیروگاه شازند با دودکش‌های غول پیکر و دکل‌هایی که از دهان‌شان آتش می‌ریزد. صدای اذان ظهر در روستا می‌پیچد. روبه روی سوپرمارکتی عبدالله، زن و مردی پشت وانت مشغول فروش لباس هستند. به سمت‌شان می‌روم و با اولین سؤال، سیل درد از خانه‌ها‌ و پنجره‌ها و کوچه‌ها جاری می‌شود و دور من حلقه می‌زند.

زنی که با چادر گلدار رنگ رو رفته‌ای به وانت تکیه زده می‌گوید: «دو سه سال است اینجوری شده، هرکس هم می‌رود دکتر می‌گویند برای پالایشگاه است.» عبدالله جعفری سریع از مغازه بیرون می‌آید و انگشت‌های تاول زده‌اش را در آفتاب تند ظهر جلوی صورتم می‌گیرد تا جواب همه سؤالاتم را بگیرم: «اینجا ۸۰ درصد مردم سرطان دارند. این دست‌های من هم به خاطر پالایشگاه اینجوری شده، دیگر پرسیدن ندارد. پسر ۴ ساله‌ام ناراحتی پوستی گرفته؛ پوستش مثل چرم شده، دانه دانه می‌شود اما صدای ما که به گوش کسی نمی‌رسد.»

با دادهای دردآلود عبدالله چند نفری از خانه‌ها بیرون می‌آیند و هر کدام آماری از تعداد سرطانی‌ها و مرگ و میر روستا می‌دهند. یکی از ۳۵ کودک استثنایی می‌گوید و دیگری از مرگ چند زن و مرد سرطانی در ۴۰روز اخیر. یکی از آب آلوده می‌گوید و دیگری از یونجه‌هایی که به دست می‌چسبند. همه چیز در بدترین حالت ممکن است.

زنی که سرک کشان در خانه کناری مغازه عبدالله را باز می‌کند کم کم چادر به سر وارد جمع می‌شود و می‌گوید: «آقا باد که می‌آید نفس نمی‌شود کشید، حتی کولر را هم نمی‌شود روشن کرد. یک بویی در فضا می‌پیچد که غیرقابل تحمل است.» او از تجمع در مسجد و اعتراض به فرماندار شازند می‌گوید. اعتراضی که بدون هیچ نتیجه مثبتی به پایان رسیده: «همه می‌دانند اینجا آلوده است اما کاری نمی‌کنند. شما هم بی خود خودت را اذیت نکن!»

علی جعفری ۲۸ ساله با موتور سر می‌رسد. لباسش را بالا می‌زند تا جای بخیه‌های بین مهره‌هایش را ببینیم، همان جایی که توموری سرطانی تا پای مرگ او را کشاند اما سالم مانده و چه سالم ماندنی: «کمرم گرفته و باز نمی‌شود، دیگر نمی‌توانم کار کنم و شده‌ام سربار خانواده. اگر نمی‌توانند ما را از اینجا ببرند جای دیگری اسکان بدهند، لااقل امکانات درمانی در اختیار ما بگذارند. هر سری می‌رفتم شیمی درمانی ۷۰۰ هزار تومان پولش می‌شد؛ همه هم یا سرطان دارند یا چند وقت دیگر می‌گیرند. مگر ما چقدر درآمد داریم؟ کاری هم در این روستا نمانده، حتی به هیچ کدام ما بجز انگشتان یک دست در همین پالایشگاه کار ندادند. کار و سودش برای آنهاست بدبختی و فلاکتش برای ما.»

سوار موتورش می‌شوم تا مرا به دیدن زنانی ببرد که نازایی گرفته‌اند یا زنانی که نوزاد بدون قلب زاییده‌اند. اولین خانه چند خیابان بالاتر است. چند زن جوان مشغول شستن رخت‌ها در لگن‌های بزرگ مسی هستند و یکی از آنها زهراست که همین چند ماه پیش کودکش را سقط کرده.

از شلنگ، آبی به دست و صورتش می‌زند تا شاید درد یادآوری آن روزها را، شسته باشد: « دکترها گفتند قلبش شکل نگرفته بود؛ تا گفتم از کجا آمده‌ام دکترها سریع گفتند برای آلودگی هوای روستای شماست. خیلی‌ها هستند که این مشکل را داشتند و دیگر دکترهای اراک این منطقه را می‌شناسند. اینجا یا سرطان می‌گیری و می‌میری یا بچه‌ات نمی‌شود یا مثل من بچه بدون قلب به دنیا می‌آوری. آنهایی که بچه دارند هم دائم نگران هستند چون نفس کشیدن اینجا سخت است و بعضی از بچه‌ها خون دماغ می‌شوند.»

زنی با قدم‌های آهسته و به کمک دیواری که تکیه گاهش شده، از اتاق بیرون می‌آید. صورت رنگ پریده‌اش نشان از حال خرابش دارد. اعظم دو سالی هست که زمین گیر شده؛ با لهجه غلیظ و نفسی که به سختی بالا می‌آید می‌گوید: «من بدبخت و بی‌جون شدم. از ریه‌ام عکس انداختند و گفتند برای آلودگی هواست. نه بیمه داریم نه پول، الان دو سال است اینجوری شده‌ام.» دستگاه اکسیژن ساز را از لای نرده‌های پنجره نشانم می‌دهد. دستگاهی که به جان او بسته است.

زن‌ها شروع می‌کنند به حرف زدن؛ یکی روی بالکن مشغول پهن کردن رخت است و دیگری وسط حیاط: «بچه من وام گرفت و خانه درست کرد ولی آنقدر بچه‌اش خون دماغ شد که خانه را ول کرد رفت اراک.» رفت اراک تا زنده بماند؟ می‌گوید: «زن برادرم سه چهار ماه پیش بچه انداخت. دکتر می‌گفت بهتر است دیگر باردار نشوی.» بچه‌هایی که اگر به دنیا می‌آمدند به علت معلولیت و ناقص الخلقه بودن هیچ وقت بوی نفت پالایشگاه به دماغ‌شان نمی‌خورد و زنانی که شاید دیگر فرزندی در آغوش نگیرند. همینطور خانه پشت خانه و کوچه پشت کوچه درد و بیماری است که به جان مردم افتاده. دائم از خودم می‌پرسم آنها تاوان چه چیزی را می‌دهند؟

در آهنی خانه که باز می‌شود، محمدجواد را می‌بینم که ایستاده. با لباس استتار و تفنگ پلاستیکی به دست درحال نگاهبانی است. عینک ته استکانی به چشم دارد و پوست صورتش قهوه‌ای سوخته است. آن طور که معصومه می‌گوید: «از روزی که به دنیا آمد قلبش دو سوراخ داشت و یک رگ اضافه. یک چشمش هم نابیناست و یکی هم کم بینا. رنگ پوستش هم به خاطر آلودگی هوا این طوری است.» معصومه، مادر محمدجواد تأکید می‌کند که عکسی نگیرم چون دوست ندارد کودکش انگشت نمای محل شود.

آلاینده‌های صنعتی که بر سر مردم می‌ریزد نه تنها به سلامتی آنها آسیب‌زده بلکه زمین‌های آنها را هم آلوده کرده؛ باغ‌هایی که یک روز پر از سیب و تاکستان‌هایی که روزی پر از انگور بوده. پساب‌های شیمیایی، زمین‌هایی را که روزی خیار و گوجه و لوبیا در آن برداشت می‌شد بایر و عقیم و بی‌حاصل کرده. آبگیر نیستان که روزگاری هویت محل بوده به علت برداشت از سرچشمه‌ها و حفر چاه های عمیق پالایشگاه خشک شده و حتی آب کشاورزی هم آلوده شده. به قول مرد دامدار که تکیه زده به پیشخوان مغازه: «دام‌هایی که روزی جگرشان طلایی بود حالا انگار قیر خورده باشند کنار پفی‌شان (جگر سفید) دمل چرکی می‌زند و مجبوریم شکمبه و سیرابی و جگر و پفی را بریزیم دور.» اینجا روزگاری آبادی بوده اما حالا تنها خاطره‌ای گنگ از روستایی است خوش آب و هوا و سرسبز.

عبدالله جعفری از کشو نایلونی پر از قرص را درمی‌آورد و روی پیشخوان می‌گذارد: «روزی یک جعبه ژلوفن می‌فروشیم چون بیشتر مردم سردردهای وحشتناک دارند. از هرکس بپرسی، به شما می‌گوید که چقدر همه می‌خوابیم انگار که سِر شده باشیم. صبح که از خواب بلند می‌شویم انگار قبض روح شده نمی‌توانیم از رختخواب بلند شویم و دوباره می‌افتیم توی جا.»

از روستا به سمت زمین‌ها و باغ‌هایی که تقریباً چسبیده به پالایشگاه است، می‌روم. نوک یونجه‌ها سیاه شده و گردی روی سبزی‌شان نشسته. زمین‌هایی که خشک شده و دکلی که در چند صدمتری بر سرشان آتش می‌ریزد.

جوابیه نیروگاه شازند

در همین حال روابط عمومی نیروگاه شازند جوابیه‎ای برای "آفتاب‎نیوز" ارسال کرده که به شرح زیر است:

باسلام و احترام؛ پیرو مطلب منتشر شده مورخ  28/06/1397 با عنوان  "گزارشی تکان‌دهنده از شیوع بیماری لاعلاج در کنار یک نیروگاه"‌ با کد خبر: ۵۴۶۳۴۷ جوابیه زیر جهت  اطلاع رسانی به مردم و تنویر افکار عمومی جهت درج در آن پایگاه ارسال می گردد. 

به استحضار می رساند در مطلب مذکور که همراه با درج نام نيروگاه شازند می باشد این نیروگاه مسئول ايجاد و اشاعه بيماري سرطان و سایر بيماريهاي لاعلاج ديگري معرفي گرديده است و بعضاً سبب وحشت و نگراني شديد بويژه ساكنين روستاهاي اطراف شده است. نکات ذیل جهت آگاهی بیشتر به تشریح بدین شرح می باشد: 

1) در متن گزارش، بدون استناد به هيچ گزارش رسمي و دلايل علمي و یا بدون نقل قول رسمي وحتي غير رسمي درخصوص  تاثیر مواد شيميايي  در ایجاد  بيماريهاي لاعلاج از يك طرف و یا از سوی مراجع قانونگذار مانند كارشناسان رسمي دادگستري، پزشكي قانوني، كارشناسان وزارت بهداشت و... همچنین بدون استناد به هيچيك از گزارشهایی درباره اندازه گيري مواد شيميايي در محيط زيست از سوی سازمانهای متولی و مربوطه  (بدون ارائه نام يك ماده شيميايي عامل چنين بيماريهايي) ، اقدام به قضاوت و نتيجه گيري شده است. این درحالی است که سازمان محیط زیست و یا سایر نهادهای متولی در این زمینه باید اظهار نظر نمایند و لزوم پيگيري و رفع آثار اجتماعي گزارش مذكور را مطالبه کنند. 

در فرآیند تولید برق، گاز طبیعی سبب ایجاد بخار پر فشار می‌شود که این بخار با چرخانیدن پره‌های توربین و ژنراتور منجر به تولید برق شده و خروجی دودکش و آلاینده‌های آن چیزی جز محصولات احتراق گاز خانگی نیست و تاكنون در خصوص سرطانزا بودن آن در هيچ مرجع رسمي اظهار نظر نشده است. شایان ذکر است کلیه آلاینده‌های نیروگاه شازند به طور مرتب توسط مراجع قانونی مطابق استانداردهای ملی اندازه‌گیری و سوابق آن توسط ارگانهای رسمی، پایش و نگهداری می‌گردد و برای سالها قابل دسترسی است و این مستندات برخلاف گزارش مندرج در روزنامه ایران می باشد.

2) نیروگاه شازند در یک منطقه صنعتی است که در آن شرکت‌های بزرگ ملی و شیمیایی مشغول به کار و تولید می‌باشد که حتی اظهار نظر در مورد اینکه تولیدات و آلاینده‌های آنان مسئول بروز چنین فجایعی می‌باشد صرفاً منوط به بررسی و تاييد سازمان محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی و سایر مراجع قانونی کشور است که تاکنون چنین گزارشی اعلام و تایید نشده است و حتی در مقیاس بسیار کوچکتر قابل تایید نیست. 

3) بزرگنمایی عجیب در متن گزارش که بیانگر ابتلای 80 درصدی اهالی به سرطان و بیماریهای ناشناخته دیگر، نه فقط در هیچ مرجع رسمی اظهار و گزارش نشده و حتی در مقیاس یکصدم نیز قبلاً توسط ساکنین استان شنیده نشده است و قطعاً در صورتی که چنین فاجعه‌ای در حالت وقوع باشد، مردم و سازمان ‌های ناظر مانند محیط زیست و غیره بایستی آن را بررسي و در صورت لزوم اقداماتی کرده باشند که به هیچ وجه چنین چیزی وجود ندارد. اما اكنون هراس عمومی به ویژه در روستاهای اطراف و البته دیگرانی که ممکن است هرگز منطقه را نشناسند ایجاد شده است و گردش خبر مجعول فوق موجب تشویش اذهان عمومی بدون ارائه کوچکترین دلیل، مدرک و مستند مي باشد در حالی که هیچ مشخصه شیمیایی برای مواد فوق، ذکر نشده است و به هیچ مرجع حقوقی، قانونی، بیمارستانی در متن گزارش برخورد نمی‌کنیم. بیان بروز چند مرگ ناشی از سرطان طی چهل روز که به آسانی از ثبت احوال شهرستان شازند قابل استعلام است، اين امر خود گواه بر عدم صحت آمار موجود در این مطللب مي باشد.

4) اگر فعاليت نيروگاه شازندكه توليد برق و مواد شيميايي توليدي به زعم نويسنده اينقدر خطرناك مي باشد، تاكنون مي بايست بيشتر پرسنل نيروگاه به بيماريهاي گوناگون مبتلا شده باشند.در حاليكه پرسنل نيروگاه در سلامت كامل مي باشند ومستندات معاينات دوره اي براي ارائه موجود مي باشد كه مصداق آن برگزيده شدن نيروگاه شازند از طرف دانشگاه علوم پزشكي استان واداره كل كار وتعاون بعنوان شركت نمونه استان در امور ايمني، بهداشت و سلامت كار مي باشد.

5) در خاتمه اعلام می دارد  نيروگاه شازند كه در 6 سال گذشته بيش از 98% سوخت استفاده شده آن از سوخت پاك گاز طبيعي بوده است و در تابستانهاي گرم وسوزان با توليد حداكثري برق خدمت قابل توجه و شاياني را  به جامعه ارزاني داشته است. بر این اساس مديريت نیروگاه شازند به نمایندگی از کليه كاركنان دلسوز و زحمت كش خود،  اعتراض خود را نسبت به  محتوای گزارش مذکور  اعلام  و آن را تکذیب می کند. 

شایان ذکر است بیان و انتشار چنین مطالبی که فاقد هرگونه مبنای علمی و حقوقی  است، با توجه به وجود ده‌ها نیروگاه مشابه در کشور و هزاران نمونه در کل دنیا، تنها سبب دلسردی مدیریت و کارکنان سخت‌کوش و زحمت‌کش این مجموعه و همچنين ایجاد نگرانی و وحشت بی مورد ساکنین روستاها و شهرهای اطراف مي گردد.

حمید بادرستانی
مدیرعامل نیروگاه حرارتی شازند
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۹
ناشناس
|
Iraq
|
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۸
0
0
درست مثل عسلويه استان بوشهر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۸
0
2
فقط رادیو اکتیو میتواند چنین اثری داشته باشد . ای وای!!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۸
2
0
نظر اهل فن مهم است .
مردم در صحنه اغلب خیال یا اشتباه می کنند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۹
0
0
صحبت از پالايشگاه است ولي عنوان گزارش نيروگاه است!!؟؟؟
ناشناس
|
Germany
|
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۹
0
0
یا صاحب الزمان ادرکنی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
0
0
.....

اقلا بهشت را دارید.....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
0
0
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
دلسوز
|
-
|
۰۸:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۲
0
0
خب درخت که نیستید محل سکونت خودتونو عوض کنید جابجایی یعنی کمتر اسیب دیدن
حال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۵
0
0
از روستا به سمت زمین‌ها و باغ‌هایی که تقریباً چسبیده به پالایشگاه است، می‌روم. نوک یونجه‌ها سیاه شده و گردی روی سبزی‌شان نشسته. زمین‌هایی که خشک شده و دکلی که در چند صدمتری بر سرشان آتش می‌ریزد.

این نشونه ها هم تو استان فارس تو یکی از روستا ها هست ولی هیچ پالایشگاهی تا شعاع دویست کیلومتری نیست!!
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین