آفتابنیوز : بارن کایا اوغلی معتقد است پارادوکس حاکم بر قطعنامه مانع از توانایی آن برای حل مساله است. بر این اساس سازمان ملل متحد تنها زمانی با ایران وارد مذاکره میشود که تهران غنیسازی اورانیوم را متوقف کرده باشد و تنها در این صورت است که تحریمهای اعمالی علیه ایران لغو میشود. از سوی دیگر ایران نیز هیچگاه تحت سایه تحریمهای سازمان ملل حاضر به مذاکره با گروه 1+5 نیست.
بنا به نوشته وی البته ایرانیها بیشتر از آنکه در مورد غنیسازی اورانیوم نگران باشند معامله با غرور ملی برایشان سخت است. چرا که انرژی هستهای در ایران به یک غرور ملی تبدیل شده و مردم به آسانی حاضر به چشمپوشی از آن نیستند.
اما پیشنهاد این کارشناس ترکیهای این است که دو طرف با نگاهی متفاوت به مساله نگاه کنند. ایران باید دید خود را وسیعتر کرده و در راستای اهداف خود برای مدتی غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. وی معتقد است در شرایط کنونی اقدامات محتاطانه میتواند حافظ منافع ملی ایران باشد. وی در این راستا به تجربه چین تحت رهبری مائو اشاره میکند.
مائو در اواخر دهه 1950 و اوایل 1960 سلاح هستهای را «ببر کاغذی» خواند و گفت: در جنگ نه با کمک اسلحه بلکه با حضور مردم به پیروزی میرسیم. پس از آن چین در سال 1964 با موفقیت بمب اتم خود را آزمایش کرد. بنابراین ایرانیها باید بیش از گذشته خود را نسبت به صلح جهانی و حفظ نظام عدم تکثیر هستهای متعهد نشان دهند قطعا وقفهای کوتاه در غنیسازی اورانیوم قدرت ایران در زمینه انرژی هستهای را کاهش نمیدهد بلکه با فراهم کردن شرایط مناسب بینالمللی فرصت ادامه توسعه انرژی هستهای را در اختیار ایران قرار میدهد.
در مقابل غربیها در چارچوب سازمان ملل وظایفی را برعهده دارند. آنها باید به واکنش ایران به قطعنامه تحریم فکر کنند. خروج یک عضو NPT از این پیمان میتواند عواقب مصیبتباری برای خاورمیانه و دنیا به همراه داشته باشد.
علاوه بر این اگر ایران واقعا به دنبال سلاح هستهای است پس باید غرب به برخورد دو کشور هستهای در خاورمیانه فکر کند. بویژه آنکه اسرائیل عضو پیمان منع گسترش هستهای نیست و این مساله به شدت باعث نگرانی همسایگانش شده است. از این رو سکوت جامعه جهانی به اعتراف ایهود اولمرت در مورد در اختیار داشتن سلاح هستهای توجیه ناپذیر است. برای حل مساله هستهای ایران شورای امنیت سازمان ملل باید بیش از گذشته به عاری سازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی و تسلیحات هستهای اسرائیل توجه نشان دهد.
وی نتیجهگیری میکند نگاهی به درخواستهای جامعه جهانی از ایران نشان دهنده غیر محتمل بودن موفقیت قطعنامه در حل مساله هستهای ایران است. چون ایرانیها نسبت به استقلال ملی خود بسیار حساس هستند. نگاهی به تاریخ گذشته آنها نیز به خوبی گویای این مساله است.
بنابراین میتوان گفت حل مساله هستهای ایران به مصالحه هر دو طرف نیازمند است. ایران باید بداند که برخی منافع کوتاه مدت را باید قربانی منافع دراز مدت کند و غرب نیز باید بپذیرد که برنامه هستهای و غنیسازی اورانیوم ایران هر دو فعالیتهای قانونی هستند. آنها فقط باید از ایران بخواهند برای اثبات حقانیت خود به بازرسان سازمان ملل اجازه دهد تمام تاسیسات هستهایاش را مورد بازرسی قرار دهند، اگر ایرانیها واقعا به دنبال سلاح هستهای نباشند بدون نگرانی با جامعه جهانی همکاری خواهند کرد.