آفتابنیوز : مصرف درست امری پسندیده است ولی گاه بعضی ها درست مصرف نمی کنند و جزو ستمگران اند اولی اقتصادی است و دومی فرهنگی است . و چه زود این دو قابل تبدیل به یکدیگرند! گفت چشم مرد دنیا دار را یاقناعت پر کند یا خاک گور
این هایی که اختلاس می کنند مگر چقدر آن را خود استفاده می کنند؟
اینکه هرکس را از مسئولیتی برمی دارند بعدی آن آنچنان خراب می کند که می گویند خدا پدر قبلی را بیامرزد این متأثر از فرهنگ است.
اینکه همه می خواهند مدیر بشوند و یا کاری دولتی داشته باشند مقوله فرهنگی است. ولی همین فرهنگ اقتصاد کشور را متأثر می کند.
خانواده ها در این زمینه بسیار نقش دارند اما آنها هم به مقدار زیادی از مسئولان و حاکمان رنگ می گیرند.
اگر دیدیدکه به هنگام سخن گفتن از دزدیها و یا کم فروشی ها افرادی گفتند دَمِش گرم و یا عجب آدم زرنگی بود! این فرهنگ است که به وجود آمده است! قطعا چنین افرادی هم اگر به چنین موقعیتی برسند همین کار را خواهند کرد. به قول معروف آب نمی بینند وگرنه شناگر قابلی هستند!
و یا اگر دیدید کسانی با دیدن فیلمهای تلویزیونی و خانه های زیبا و کاخهای مجلل و یا زندگی مرفه آبِ دهنشان راه افتاد و گفتند خوش بحالشان! در بسیاری از موارد معنی آن این است که اگر موقعیتی نصیب آنها هم بشود آنها هم چنین کاری را انجام می دهند که دیگران را احیانا و به ظاهر تقبیح می کردند. برای همین است که هر چه شما در این چنین شرائطی افراد را عوض می کنید می شود داستان اینکه هر چه آید سال نو گوئیم دریغ از پارسال!
و اگر دیدید عده ای سخن از مزیت های اقتصادی می کنند و با دقت نفع و ضرر خود و ملت خویش را جستجو می کنند کاری اقتصادی می کنند اگر چه همین هم توأم با فرهنگ است ولی اگر در سایه بی تدبیری دولتها افراد به تن پروری متمایل شدند و به کار تلاش به واردات بی درد سر روی آوردند این می شود فرهنگ.
البته این تقصیر نظام حاکم است که مثلا به زیّ اشراف زندگی می کند و اشرافی گری را بی سر و صدا رواج می دهد و مردم را آرزومند موقعیت های باد آورده می کند!
عکسش هم صحیح است. ما کار فرهنگی می کنیم با فیلم، با نوشتن کتاب واجرای نمایشنامه ولی اقتصاد را متأثر می کنیم. یا فرهنگ مصرف را ترویج می کنیم و یا خوی سلطه گری را رواج می دهیم. مردم را به سمت خرید و یا زندگی آنچنانی که فیلم ها و یا صدا و سیمای ما تبلیغ می کنند سوق می دهیم. و یا بیگانگی از خود و فرهنگ غیرخودی را تبلیغ می کنیم. با این کار فرهنگی آنچنان می کنیم که دیگر افراد از خودشان، خانواده¬شان و ملتشان بدشان می آید!
اصولا سبک زندگی و ترویج آن و یا جایگزین گردن آن کاری فرهنگی است. دولت ها و یا حتی دولت های بیگانه، آگاهانه و یا ناآگاهانه کار فرهنگی می کنند. وقتی مذاق جمعی را به سمتی متمایل کردند کار فرهنگی انجام شده است و از این حیث خانواده ها و آموزش به ویژه آموزش و پرورش در لبه تیز این حمله قرار دارند.
بنابراین فرهنگ و اقتصاد دو روی یک سکه اند و هر دو قابل تبدیل به یکدیگر. اگر مردم را از نظر اقتصادی در تنگنا قرار دادی فرهنگشان را به سمت های گوناگون هدایت کرده ای. گاه ممکن است قانع بار بیایند، گاه ممکن است حریص شوند و گاه ممکن است عقده ای شوند و همواره آروزی رسیدن به مال و منال را در سر بپرورانند واین بازتاب نحوه حکومت حاکمان و میزان صداقت و شفافیتی است که در عمل از خود نشان می دهند.
اگر به ملتهایی مثل ژاپن و یا آلمان بنگرید نمونه هایی را در آن ها می بینید که شما هم آرزو می کنید ای کاش مثل آنها بودید. مثلا گویند وقتی یک کارخانه شیرفروشی قیمت شیر را اندکی بالا می برد مردم به جای حرص بر بیشتر خریدن از خریدن اجتناب می کنند وبه این وسیله خاطی را تنبیه می کنند و یا در ژاپن پس از زلزله به جای غارت مغازه ها همچنان در صف می ایستند و نوبت را رعایت می کنند این فرهنگ است و تربیت فرهنگی. البته ممکن است همه آنها این چنین نباشند و دولت آنها برای معرفی بهتر ملتشان تبلیغات کنند. در جنگ تحمیلی، ما و به ویژه جوانان ما به صورتی در آمده بودند که وجدان انسانها را درمقابل آن ایثارگریها شرمنده می کرد و هنوز هم هستند کسانی که ایثارگرانه چنین کنند و یا آرزو دارند که اگر فرصتی پیش آید چنین کنند. انتظار فرج اگر واقعی باشد فرهنگ است و اگر تظاهر باشد باز هم فرهنگ است. در عزاداری سید الشهدا ما مسائل فرهنگی فراوانی را می بینیم که هم خوب و هم بد اند و باید نسبت به آنها با دقت نگریست.
اگر دولت ها خود اهل فرهنگ باشند و فرهنگی عمل کنند ملتی را تربیت خواهند گرد که به سادگی زیر بار زور نروند، با اهل باطل مجامله نکنند، به شفافیت روی آورند و صراحت لهجه داشته باشند که اگر فی المثل کاری را نتوانستند انجام بدهند با صراحت اعلام کنند و جای خود را به دیگری بسپارند.
در تحلیلی آمده بود که وقتی ارزش پول ملی را حاکمان پائین می آورند گاه ممکن است به این وسیله دارند شخصیت مردم را خورد می کنند تا حاضر شوند با کمترین حقوق به ویژه اگر خارجی حضور پیدا کند تن به کار دهند و همینطور راه را برای جولان خارجیها باز کنند و یا اگر به عنوان جهانگر و یا بومگرد آمدند حاضر شوند برای پول بیشتر، بیش از آنی عمل کنند که شایسته است. و آن می شود که عده ای شعارش را می دادند که بدون سرمایه گذاری خارجی کشور پیشرفت نمی¬کند. پس نتیجه می شود که بی سر و صدا خواست آنان را برآورده کرده اند. و این می شود فرهنگ جامعه و این می شود نوعی از خود بیگانگی و تن به ذلت دادن و تحقیر شدن!
خبرانلاین