آفتابنیوز : پس چه فرصتى از اين بهتر تا نگاهى داشته باشيم به همه آنچه از مردان سكاندار نيم فصل ديديم و احتمال آنچه در نيم فصل مىبنيم. و البته اينكه كى بايد با كدامشان خداحافظى كنيم!
صدر را بچسب ، باقى بهانه است! هر جورى بخواهيم مطلب را شروع كنيم به اسم على دايى مىخوريم. صدرنشينى ليگ آن هم با اختلاف ۶ امتياز جداً يك گوى بلورين مىخواهد چه برسد به اينكه بازيكن ـ مربى هم باشى و آقاى گل ليگ هم! اما يك چيز را فراموش نكنيد. هر اوج يكبارهاى، حضيض آرامى هم دارد. قبول كنيد تيم سايپا از همان ابتداى فصل براى قهرمانى بسته نشده بوده و امتيازهايى كه اين روزها به جيب مىزند بيشتر به خاطر ضعف رقباست تا قوت خودش. سكاندارى على دايى يك موتور روشن كننده انگيزه بين جوانان نارنجى پوش بود و براى همين مخلوطى از زيركىهاى مربى و روحيه بازيكنان، سايپا را به صدر آورد و همان جا نگه داشت.
اما شروع نيم فصل دوم اصلاً اينگونه نخواهد بود. غرور ناشى از پيروزىها و البته تقويت رقيبان نخواهد گذاشت دايى همچنان بالانشين باشد. مىدانيم او هر چه در زمين پياده مىكند آموزشهاى ضمن خدمتى است! كه در آلمان ديده و البته دستيارى كه اتفاقاً در همان آلمان سابقه مربيگرى دارد. ولى آن چيزى كه هفتههاى آخر ليگ، قهرمان را معرفى مىكند اينها نيست، بلكه تجربه و فرصت شناسى است كه على دايى آنها را ندارد. حتى اگر تيم او اين هفته هم پيروز شود اما تصور اينكه اين روند تا به آخر همين طور ادامه يابد منطقى نخواهد بود.
پارادوكس به شيوه افندى! اول از همه ناز كنى، بعد كلى كلاس بگذارى. بعدترش دستمزد نجومى طلب كنى و با كلى ادا و اطوار بيايى سر تيم و وعده و وعيد بدهى و اتفاقاً اينطرف هم همه گوش به فرمانت باشند اما بزنى همه كاسه و كوزهها را بشكنى و بگذارى توى كار اين همه هوادار... هنر مىخواهد واقعاً!
مصطفى دنيزلى با كلى سلام و صلوات آمد روى نيمكت قرمزها آنهم در شرايطى كه خيلى ها اين انتخاب را پرسؤال مىدانستند و حالا يكى يكى سؤالها آشكار مىشود. دنيزلى تا اينجاى ليگ در پرسپوليس موفق نبوده و همه بر اين عقيده متفق القول هستند. مصطفى افندى هنوز درگير تفكرات حرفهاى خود است و نتوانسته پس از اين همه وقت بفهمد ليگ ايران با هيچ فرمول و قاعدهاى همخوان نيست و زير بار حرفهاى گرى نمىرود. او كماكان مىخواهد تيمش خوب بازى كند آن هم در برابر اين همه تيم كه فقط به فكر نتيجه هستند. تيمهايى كه مىآيند در برابر پرسپوليس تساوى بگيرند و اتفاقاً موفق هم مىشوند و البته بعضىهايشان كه روى بخت و اقبال پيروز هم مىشوند.
بىشك دنيزلى تا آخر فصل مربى سرخها مىماند چون خرجى كه روى دستشان گذاشته آنقدر زياد است كه فكر تعويض و تغيير به سر انصارى فرد نزند. اما اگر او تفكرات خودش و برداشت از ليگ ايران را عوض نكند بعيد مىدانيم عملكرد پرسپوليسىها در نيم فصل دوم بهتر از حالايشان باشد. البته رهايى بازيكنان كليدى قرمزها از بند مصدوميت به ويژه در خط دفاع اوضاع آنها را بهتر مىكند.
تيم بزرگ، مربى كوچك!
فكر نمىكنم هيچ مربى در طول نيم فصل به اندازه صمد مرفاوى زير سؤال رفت، بازخواست شد و متهم گشت. مربى تيم بزرگ شدن البته اين دردسرها را دارد ولى اينكه صمدخان چه در پيروزىها و چه شكستها چه موقع صدرنشينى و چه هر زمان ديگر با انتقاد روبرو شد يك معنى مىدهد.
هواداران آبى مربى كوتاه قد نمىخواهند. هنوز وقت آن نبود كه مرفاوى رأساً سكان تيمى را به دست بگير چه برسد به استقلال كه كوچكترين مربىاش يكى مثل امير قلعه نويى بوده است! به هر حال آنچه كه آبىها هر بار به نمايش مىگذارند بيش از همه نشان از عدم كارآيى صمدخان و دار و دسته فنىاش مىدهد كه مقابل پيكان و سايپا (مخصوصاً) اين بى مربى بودن خيلى به چشم آمد. بله، هيأت مديره از او حمايت مىكند اما اولاً خود هيأت مديره فعلى تا چند روز ديگر روى هوا مىرود و نفرات جديدى جايگزين مىشوند و دوم هم اينكه از روى اعتراضات شديد تماشاچىها، شكرآب شدن رابطه صمد با اميرخان و نارضايتى چند تا از بازيكنان آبى مىشود راحت حدس زد عمر مربيگرى مرفاوى خيلى كوتاه خواهد بود. پايان نيم فصل؟ نمىدانيم ولى مطمئنيم او نمىتواند رؤياى نشستن بر سكوى آبىها را تا پايان فصل همراه داشته باشد.
پرواز را به خاطر بسپار!
وضع چند تا از مربىهاى ليگ اما حسابى خوب است. مثلاً فيروز كريمى كه پس از يك شروع عادى و يك ادامه افتضاح، باز روى دور بردن افتاده است و تيمش را جزو بالانشينها حفظ كرده است. چندى پيش شايعه جدايى او از اهواز به گوش رسيد اما به نظر نمىرسد استقلالىها حاضر باشند او را كه نتايج بدى (در مجموع) نگرفته به اين راحتىها از دست بدهند هر چند وسوسه مربىگرى ابومسلم و پيكان او را آزار مىدهد.
گفتيم ابومسلم و كبابتان كرديم! نه! عجيبترين تيم اين فصل تا اينجا كه طى كمتر از ۱۳ هفته ۲ تغيير بزرگ روى نيمكتشان انجام شد؛ رفتن ميثاقيان به دليل ناسازگارى با خداداد و رفتن قياسى به دليل ناراحتى قلبى (يا قبلى؟!) حالا هم معلوم نيست مشكىها چطور جلو مىروند كه البته صحبتهاى زيادى از آمدن فرهاد كاظمى و مايلى كهن تا بلاژويچ و خود خداداد در ميان است. اما به نظر تعطيلات ميان فصل فرصت خوبى براى پيدا كردن يك مربى است كه البته مهمترين ويژگىاش بايد سازگارى با عزيزى باشد و نه چيز ديگر!
نادر دست نشان هر چند زمانى كه در پيام خراسان بود يك افتضاح كامل به نمايش گذاشت اما مثل اينكه جاهايى كه پول باشد او هم مىداند چه طور نتيجه بگيرد! مس كرمان البته با خريدهاى خوب و زياد، خرج كردنهاى بىخيالانه و البته يك دست نشان سرحال، خوب خودش را در اولين فصل حضور در ليگ برتر بالا كشيده آنهم با يك بازى كمتر اما خيلى احتمال مىرود روند آنها در نيم فصل دوم هم رو به نزول بگذارد.
حسين ضيايى هم مىداند تا پايان سال ماندنى است. هر چند نتايج او با صبا شهرىها يكى درميان خوب و بد از كار درمىآيد اما مطمئناً هر شاهكارى كه ضيايى بزند او را حفظ مىكند تا نشان دهند از فرهاد كاظمى خيلى بهتر است درست مثل همايون شاهرخى. به نظر ما هم شاهرخى اصلاً گزينه مناسبى براى سبزپوشان پاس نبود و زوج او و فركى نخواهند توانست كار خاصى در اكباتان انجام دهند. البته صف آرايىشان مقابل استقلال مى تواند خيلى چيزها را ثابت كند اما به هر حال دوره اين جور مربيان صددرصد سنتى گذشته است.
وضعيت ۲ تيم اصفهانى هم خيلى بد نيست. اما از رسول كربكندى انتظار بيشترى مىرفت. به نظر تاريخ مصرف كربكندى در ذوب آهن تمام شده و او ديگر دستاورد جديدى براى سبزهاى اصفهانى ندارد. هر چند او هم مطمئناً تا پايان فصل عوض نمىشود. لوكابوناچيچ اما در سپاهان در مجموع كارنامه مثبتى مىگيرد كه نيمى از آن را مديون ناصر ابراهيم زاده است. بوناچيچ البته مربى زيركى هم هست و در اين سالهايى كه ايران بوده فهميده فوتبال در اينجا يك جور ديگر معنا مىشود. اكبر ميثاقيان؟ او اين روزها تيتر يك رسانههاى ما شده و همين پيروزى اخيرش تيمش را كلى بالا مىبرد! او حتماً تا آخر فصل در راه آهن مىماند و به نظر ما اين تيم را هم از سقوط نجات خواهد داد. مىگوييد نه؟ نگاه كنيد!
اما چند تا از مربىها هم پايشان يك جورهايى روى پوست خربزه است. احمدزاده كه خداى حاشيه سازى هم هست به احتمال زياد جزو اولين مربيانى است كه بايد با نيمكت خداحافظى كند. ملوان اصلاً خوب نتيجه نمىگيرد و اين روزها صحبت از آمدن دوباره نصرت خان است. بيژن ذوالفقارنسب هم هر چند وقت يكبار نتيجهاى خوب با برقىها رقم مىزند اما آنطور كه بويش مىآيد عملكردش تا اينجا با رضايت سران باشگاه روبرو نشده است. غلام پيروانى هم حتماً آخرين فصلش را در فجر سپاسى مىگذراند، دارابينيان به نظر تا آخر فصل با پيكان دوام نياورد هر چند استقلال را برده باشد و فولادى ها و داستان لاينحل انتخاب مربىشان همچنان باقى است.