آفتابنیوز : «انتخابات، به معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات، صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم باید بکوشیم آن را کسب کنیم نه آن که به هر بُنجُلی تن دهیم.» این جملات، سخنان تازۀ سعید حجاریان است که در گفتوگو با تارنمای «مشق نو» مطرح کرده است.
فارغ از این که این تعبیر چقدر با واقعیتهای کنونی عرصۀ سیاست در ایران سازگار است یا به قصد هشدار، اغراق شده است اما بیان آن از زبان یک سیاستمدار کهنهکار قابل تأمل است.
این که افرادی برای تأیید صلاحیت به این در و آن در بزنند تا ابتدا هیأتهای اجرایی و بعد هیأتهای نظارت و در نهایت شورای نگهبان صلاحیتشان را تأیید کنند تا بتواند وارد ساختار قدرت شود و باز هم دل شان بلزرد که دست آخر چه خواهد شد، با تعبیری که آقای حجاریان به کار برده، انطباق دارد یا نه؟ این که پس از انتخاب هم دغدغه داشته باشد که با یک تصویر خصوصی ۲۰۰ هزار رأی او را مانند خانم مینو خالقی، نمایندۀ اصفهان، باطل کند یا نه چطور؟
انتخابات برای این است که مردم یک حزب یا یک گفتمان را بر دیگری ترجیح دهند و کار و میدان را به او بسپارند تا ایدههای خود را عملیاتی کند و اگر توانست تمدید شود و اگر نتوانست به دیگری بسپارد. نه این که قدرت را اتوبوسی بدانیم که تنها برخی صندلیها در آن قابل جابهجایی است و برای سوار شدن در این اتوبوس باید به دنبال آن بدوی تا جایی را لطف کنند و درِ پشتی را باز کنند. در عمل و در صحنه سیاست ما اما چه اتفاقی افتاده است؟
چهرههای سیاسی باید التماس کنند تا نام آنان در فهرست تأییدصلاحیتشدهها اعلام شود و تازه وقتی به مجلس راه یافتند و مصوبهای را گذراندند باز نظر لطف شورای نگهبان شامل حال آنان شود. در ماههای اخیر البته نهادهای دیگر هم اضافه شده است. از این روست که برخی از فعالان سیاسی گفتهاند ترجیح میدهند خود را کنار بکشند و تنها نظارهگر باشند.
اگر قرار نیست با انتخابات، قدرت ولو در بخشهایی محدود دست به دست شود اصلا چرا انتخابات برگزار میکنیم؟ اگر قرار است تنها صفهایی تشکیل شود به بهانههای دیگر هم میتوان وفاداران و تأییدکنندگان را در میدان شهر جمع کرد یا برنامۀ دیگری ترتیب داد.
نفر اول شورای شهر تهران یک میلیون و ۷۰۰ هزار رأی آورده و به این نهاد راه یافته است. پسر ارشد یکی از مؤسسان جمهوری اسلامی هم هست. منتها باید چند روز با وزیر کشور گفتوگو کند تا حکم شهردار منتخبشان را امضا کند. خوشبختانه این قضیه ختم به خیر شد اما تصور کنید رییسجمهور دخالت نمیکرد و حکم شهردار حناچی صادر نمیشد. چه احساسی به انبوه رأیدهندگان دست میداد؟
بحث شهردار شدن یا نشدن پیروز حناچی نبود. مهم این بود که با انتخاب منتخبان مردم چگونه برخورد میشود. جای دیگر هم نوشتم آقای وزیر کشور در توضیح یا توجیه گفتند باید فرآیند قانونی طی میشد. بله باید طی میشد. اما آیا دستگاه متبوع ایشان فرآیند سرخوردگی اجتماعی را بررسی کرد؟
جالب این که شنیدهایم وزیر کشور از خود سلب مسئولیت کرده و گفته مسئولیت صدور حکم شهردار را نمیپذیرد و نهایتا رییسجمهور دستور میدهد. خوب نیست این تصور درگیرد که آقای رحمانی فضلی انتظار داشته آقای حناچی «گدایی قدرت» کند و خوشبختانه عزت نفس خود را هم حفظ کرد. اساسا وقتی شورایی که رییس آن یک میلیون و ۷۰۰ هزار رأی آورده و ۲۰ عضو دیگر هم همه از یک نحلۀ سیاسی انتخاب شده و او را برگزیدهاند و شخصا زندگی سالمی داشته و میخواهد برای شهر و مردم شهر کاری کند ،چرا باید التماس کند؟
قاعدتا مکانیسمها و بررسیهای قانونی قبلا باید طی میشده و دلیلی نداشته این همه طول بکشد؟
چرا این اتفاق افتاد؟ چون در بخشهایی از قدرت این نگاه وجود دارد که باید التماس کنند تا کرسیهای محدودی به آنها واگذار شود و تازه هر روز هم رسانههایی که انتخابات را به مفهوم دیگری مد نظر دارند، تحقیر و تهدید کنند.
دقیقا مشخص نیست که نظریهپرداز اصلاحات از یک رویکرد خبر داده یا نظر شخصی خود را مطرح کرده است اما این نکته روشن است که اگر در نوع اعمال نظارت استصوابی تجدید نظر نشود و دیدگاهی که آقای کدخدایی سعی در دفاع و توجیه آن دارد، مدام بخواهد بگوید حرف اول و آخر را شورای نگهبان میزند، آنگاه شاید کسانی هم پیدا شوند و بگویند بسیار خوب. حرف اول و آخر را خودتان بزنید و خودتان اسامی را نهایی کنید و خلاص.
تعبیر سعید حجاریان تن دادن غیر اصولگرایان به هر گونه رویکرد را به لحاظ اخلاقی و شخصیتی زیر سؤال برده و حاوی این پیام است که یا با اعتبار و پول کافی قدم به بازار قدرت بگذارند یا اگر اعتبار کافی ندارند آن را به دست آورند نه آن که چون بضاعت، اندک است به هر کالایی تن داده شود.
انتخابات برای دمیدن روحیه عزت نفس است و چرا کسی باید به خاطر گذر از هفتخوان انتخابات این عزت نفس را ملکوک (لکهدار) کند؟ اگر قرار است در دنیا سرمان را بالا بگیریم و زیر بار هر حرفی نرویم نمیتوانیم کاری کنیم که چهرههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که میخواهند شرافتمندانه وارد بازی انتخابات شوند، ناگزیر باشند گردن کج کنند.»
منبع: عصر ایران