آفتابنیوز : کیروش از علاقه و احترام به سیدجلال نوشته است. چرا از خواندن آن تعجب میکنید؟
«کارلوس کیروش در بیانیهای از سیدجلال حسینی گفت. او بازی این بازیکن را ستود و از او به عنوان یکی از بهترین کاپیتانهایی نام برد که تا به امروز در فوتبال با آنها روبهرو شده است. برای این گفته میتوان تفسیرهای بسیاری داشت. در روزی که در باشگاه پرسپولیس برای سیدجلال مراسم تجلیل گرفتند و به پاس ۱۱۵ بازی ملی او، پیراهن شماره ۱۱۵ پرسپولیس را به او کادو دادند، کیروش از علاقه و احترام به سیدجلال نوشت.
رفتار منافقانه؟
این رفتار اما آیا منافقانه بوده است؟ آیا مرد پرتغالی که در جام جهانی از کنار نام سیدجلال گذشت و بعد هم دیگر او را فرا نخواند تا تصمیم بگیرد قید تیم ملی را بزند، با این رفتار دودوزه بازی کرده است؟ نگاه قاطبه پرسپولیسیها احتمالا این باشد چون در یک دوقطبی شوم، دیگر هیچ دیوار اعتمادی باقی نمانده است.
خود سیدجلال هم به سختی احتمالا این رفتار کیروش را باور میکند و بعید است حتی برای این نوشته سرمربی از او تشکر کند! او حق دارد. ۴ سال تاب آورد تا به جام جهانی و جام ملتها برسد. در روزهایی که دردانهاش به دنیا آمد او سخت درگیر بازیهای ملی بود و درست سر بزنگاه در بالاترین سطح آمادگی گفتند به خانهات برو! حالا هم در بهترین شرایط فوتبالی، جلال جایی در اندیشههای کیروش ندارد؛ در حالی که بازی در تیم ملی را کمترین حق خود میداند اما این واقعا بخشی از حق یک سرمربی است که دست به گزینش بازیکن بزند و عملا در جام جهانی هم تیم ملی از تنها جایی که حس کمبود نکرد، غیبت سید قرمزها بود.
سابقه چه میگوید؟
در این ۸ سالی که کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی ایران بوده است تقریبا یک نسل و یک لیست بلندبالا از تیم ملی ما رفتهاند. جمعی از کهکشانیها. از سیدمهدی رحمتی که جنجالیترینشان بوده تا فرهاد مجیدی، علی کریمی، نکونام، آندو تیموریان، خسرو حیدری، فریدون زندی و این اواخر رضا گوچی و سیدجلال.
از مورد جنجالی رحمتی که با قهر بود، اگر بگذریم که اتفاقا در آن مورد هم سرمربی پرتغالی خیلی هوشمندانه گفت به خواست مهدی برای ترک تیم ملی احترام میگذارد، در سایر موارد او برای رفتهها نوشابه هم باز کرده. از علاقه قلبیاش به آنها گفته و برایشان مثل همین مورد سیدجلال از علاقه قلبیاش گفته است.
با این که فرهاد مجیدی همان اوایل شبانه از اردو رفت، او کلامی در نقدش نگفت و گفت به این تصمیم احترام میگذارد.
درباره علی کریمی هم شرایط دقیقا به همین شکل بود و بعد از آن فینال معروف جام حذفی که علی کریمی از فوتبال وداع کرد، کیروش باز از سر احترام سخن گفت و خود علی کریمی گفته بود کاش همیشه همان رابطه مربی و بازیکنی با مرد پرتغالی باقی میماند.
کیروش درباره نکونام هم که این روزها واقعا خیلی مثل دوره بازی با هم یکدل نیستند، تقریبا همان ایدهها را داشت. او بارها لب به ستایش از نکو گشود. درست مثل آندو و خسرو که دیگر به تیم ملی دعوت نشدند و حذفشان تدریجی بود ولی کیروش مدام در ستایششان سخن گفت. او بعد از جدایی گوچی که خیلی تلخ و شوکهکننده بود، برایش هم تقریبا یادداشتی مشابه با نوشته سیدجلال را نوشت و این انگار شیوه کیروش است.
آیا ته این لطف میتواند غش باشد؟
میتوان تا ابد بدبین بود. گوچی با دلخوری از تیم ملی رفت و هنوز هم از کیروش دلخور است. او شاکی بود که چرا بازی نمیکند و این جوانهای تیم ملی چرا باید مدام باشند ولی کیروش خیلی از سر احترام در ستایش از او نوشت. مثل نمونه نکونام و خسرو یا آندو و البته فرهاد مجیدی و حالا سیدجلال.
او همیشه درباره بازیکنانش به یک بازیکنمحوری اعتقاد دارد که البته منتقدان زیادی هم پیدا میکند اما این باوری است که او مدام اجرایش کرده است.
و مورد سیدجلال. کیروش با این مختصات برای سومین بار در ماههای اخیر از سید گفته، یک بار بعد از حذفش در حالی که جلال به دعوت مسئولان ورزش ایران قرار بود میثاقنامه فوتبال ایران را قبل از جام جهانی بخواند. کیروش اما تابلویش را بالای سرش زد و از سید در پک و اینستاگرامش با تجلیل سخن گفت. این بار هم همین کار را کرده. تجربه نشان میدهد آن چه رخ داده تقریبا الگویی یکسان داشته و به نظر میرسد کیروش درباره هر چه موضع سلبی داشته باشد در نوشتن برای شاگردانش که بارها آنها را میراثش نامیده، چنین حسی ندارد.»