آفتابنیوز : مریم حیدرزاده، نامی آشنا در حوزه موسیقی ایران به شمار میآید و ترانههای او در دهه هفتاد خاطرهساز بسیاری بوده است، خاطراتی گاه شیرین و گاه تلخ.
این هنرمند فارغ از ترانهسرایی، دستی هم بر هنر نقاشی داشته و دارد و به تازگی پنجمین نمایشگاه آثارش در گالری مژده در حال برگزاری است، نقاشی به گفته حیدرزاده برایش حسرتی است که به یک لذت تبدیل شده است.
به مناسبت برگزاری این نمایشگاه با مریم حیدرزاده گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
برگزاری نمایشگاه با چاشنی پاسخ به یک پرسش
مریم حیدرزاده درباره ویژگیهای پنجمین نمایشگاه نقاشی آثارش، گفت: «تازهترین نمایشگاه آثار من در واقع پنجمین نمایشگاه عمومی است که با عنوان «پس از آن همه حسرت» نامی که همیشه برای همه نمایشگاههای انتخاب کردم برگزار میکنم. سبکی که در آثار دنبال کردهام همان سبک همیشگی نقاشیهای من یعنی ناتورالیسم است که کمی هم به اسپرسیونیسم نزدیک شدهام.»
او ادامه داد: «به هر حال چرخش قلم مو است و خلق اثری که حال و هوای جدیدی را به همراه دارد اما در این آثار نیز همان سبک همیشگیام را دنبال کردهام.»
همواره یکی از سوالاتی که درباره حیدرزاده مطرح بوده است، چگونگی خلق آثار نقاشیاش است، این هنرمند درباره تصمیمی که برای پاسخ به این پرسش گرفته است، توضیح داد: «ضمن آنکه برای پاسخگویی به پرسش متعدد دوستان درباره اینکه چگونه این آثار را خلق کرده و نقاشی میکنم، در روز اختتامیه یک ورکشاپ برگزار خواهیم کرد تا از این طریق دوستان مطمئن شوند که نقاشیها را خودم بدون کمک فرد دیگری میکشم. البته من به تمام دوستانی که این سوال برایشان پیش آمده حق می دهم و امیدوارم از این طریق ابهامشان رفع شود.»
آثاری با محوریت پاییز و غم از دست دادن کودکی
این ترانهسرا و نقاش، در پاسخ به اینکه به چه دلیل پاییز محور اصلی آثارش است، بیان کرد: «تکنیک آثار من همیشه آبرنگ بوده است و این بار آن را با آکریلیک تلفیق کردهام، پاییز همواره حرف اول را در آثار من میزند و همانطور که در ترانههایم محور اصلی بود در این آثار نیز بخش اصلی نقاشیها را به خود اختصاص داده است.»
حیدرزاده ادامه داد: «البته یک گریزی هم به گذر عمرم زدهام و تابلویی را با عنوان «رویای کودکی» که شامل چند بادکنک است به نمایش گذاشتم، این اثر تداعیگر دوران پیری و غصه از دست رفتن کودکی برای من است. در کل سعی کردم با نگاهی ساده برداشت خودم را با عنصر رئالی که در طبیعت وجود دارد ترکیب کرده و این آثار را ارائه دهم، ضمن آنکه بخشی از عصاره ترانههایم نیز ناخودآگاه در نقاشیهایم جریان دارد.
از تفاوتهای این نمایشگاه با نمایشگاههای سابق من این است که هر تابلو قصه منحصر فرد به خود را دارد و روایتی کوتاه برای هر اثر تهیه کردیم تا برای مخاطبان ملموستر باشد.»
حسرتی که برای حیدرزاده به لذت بدل شد
این نمایشگاه همچون سایر نمایشگاههای حیدرزاده، «پس از آن همه حسرت» نام دارد، حیدرزاده درباره علت این نامگذاری تکراری، توضیح داد: «سه و نیم ساله بودم که عمل جراحیام ناموفق بود، اما چند روز پیش از عمل جراحی که قرار بود داشته باشم یکی از دوستان پدرم برای من یک بسته آبرنگ، هدیه آوردند آن موقع عینک ذره بینی میزدم و به سختی میتوانستم ببینم. خیلی علاقهمند بودم و ذوق و شوق داشتم که آبرنگ را باز کنم و با آن نقاشی کنم به همین دلیل آبرنگ را کنار گذاشتم تا زمانیکه چشمانم بهبود پیدا کرد با آنها نقاشی بکشم اما پس از عمل این بهبودی حاصل نشد و دیگر حسرت نقاشی با من قد کشید و بزرگ شد.»
این هنرمند افزود: «تا زمانیکه در اولین نمایشگاه نقاشیام مادرم آن آبرنگ را کنار نقاشیها گذاشت و توانستم آبرنگی که تداعی کننده حسرت بزرگی در زندگیام بود را به لذت تبدیل کنم. فکر میکنم اگر تا آخر دنیا نمایشگاه برگزار کنم هیچ اسمی به جز این نام نمیتواند التیام بخش این همه سالها دوری من از رنگ، بوم و نقاشی باشد.»
چهرههای سیاسی و ورزشی بسیاری چون محمدباقر نوبخت به تماشای آثار حیدرزاده رفتند، که او در این باره گفت: «دکتر نوبخت علی رغم دغدغههای بسیاری که برای بودجه دارند، البته من خیلی در حوزه سیاست و اقتصاد تبحر ندارم، ولی من از ایشان دعوت کرده بودم و خیلی محبت کردند که در اوج مشغله کاریشان تشریف آوردند. ایشان واقعا هنردوست هستند و در نمایشگاه سال گذشته من نیز حضور پیدا کردند، خوشحالم دولتمردانی داریم که به هنر بها میدهند، از وزیر فرهنگ و ارشاد و معاون هنریشان نیز دعوت کردم و خوشحال میشدم که این عزیزان نیز در نمایشگاه حضور پیدا می کردند، فکر می کنم شاید فرصت نکردند.»
او ادامه داد: «آقای گرشاسبی مدیرعامل محترم تیم محبوب و نازنینم پرسپولیس و دکتر زادمهر از پیشکسوتان بلندآوازه پرسپولیس نیز لطف کردند و از نمایشگاه بازدید کردند.»
انتظار یک هنرمند از دولتمردان
حیدرزاده در پاسخ به اینکه چه انتظاری از دولت مردان دارد، بیان کرد: «انتظارم از دولتی که نگاهش به هنر بازتر و گستردهتر است و خیلی هم سعی میکند به هنرمندان کمک کند، این است که حضور گستردهتری در نمایشگاههای هنرمندان داشته باشد و نگاه ویژهتری به اهالی هنر داشته باشند و مزایایی که همه جای دنیا برای اهالی هنر در نظر میگیرند را مدنظر داشته باشند.»
از انتشار یک کتاب تا همکاری با خوانندگان
او همچنین تازهترین فعالیتهای خود را در حوزه ترانهسرایی اینچنین برشمرد: «مشغول ویرایش مجموعه شعری با نام «چشمم به تو چشمم به نقاشی» هستم که شامل غزل، مثنوی، چهارپاره و دوبیتی است که کاملا کلاسیک است ولی به زبان ساده امروزی سعی کردم. در حوزه ترانه نیز آثاری را با آقای عصار، فریدون آسرایی، محسن ابراهیمزاده، سینا سرلک کار کردم، همچنین با آقای امیر مولایی مشغول ضبط آلبوم مشترک به صورت دکلمه و خوانندگی ایشان هستیم و یک کار ویژه برای شب یلدا داریم. ضمن آنکه مشغول برگزاری سمینارهای ارزشی با نام غیرممکن محال است هستیم تا در شهرهای مختلف ایران برویم و بتوانیم تاثیرگذار باشیم و با تعریف تجربیات واقعی زندگی خودم بتوانم قدم مثبتی در جهت بازگشت خیلیها به زندگی داشته باشم.»
حیدرزاده همچنین در پایان گفت: «خیلی از دوستان هنوز سوال میکنند که چه زمانی به ایران برگشتید؟ میخواهم به این موضوع اشاره کنم که به خدا من جایی نبودم و نرفتهام، شاید پاسخ اذهان عمومی داده شود. من هیچ جایی به جز ایران نمیتوانم زندگی کنم.»
عصرایران