آفتابنیوز : كریمی كه ماهها و شاید روزهای پایانی حضورش را در بایرن مونیخ میگذراند، این روزها خبر اول بسیاری از رسانههای آلمان شده است.
die wett در ادامه گزارش خود نوشت: "تنها ده نفر در این جا حضور دارند، با این حال سر و صدای زیادی از خود به پا میكنند. آنها فریاد میزنند «علی»، «علی» و همواره «علی» كریمی پا به توپ میشود، دریبل میكند و …
اكنون بیش از ده نفر تماشاگر نام او را فریاد میزنند، نام كوچك او را. متاسفانه حرفهای عربی كه گفته میشود را نمیتوان متوجه شد، كریمی توپ را از دست میدهد و پس از آن یك ضربه نصیبش میشود. او با قوزك ورم كرده در ورزشگاه «آل مكتوم» شهر دبی میلنگد. كریمی برای هواداران و شیوخ عرب دست تكان میدهد، علی نمیخندد و دیگر هم به میدان باز نمیگردد.
پس از این هنگامی كه در لابی ورزشگاه شیك ناچار به نشستن روی نیمكت است تا به خواست بسیاری از هوادارانش پاسخ بگوید و به آنها امضا بدهد و عكس یادگاری بگیرد، باز هم نمیخندد.
«علی كریمی» غمگین است. حضور ده روزه بایرن در ساحل خلیجفارس برای او هرگز خوشآیند نبود تا بخواهد به شادی بپردازد و هلهله برپا كند.
این ده روز تنها از نظر او میگذرند، او یك سال و نیم پیش كه از اینجا (امارات) راهی اروپا شد، چه رویاهایی كه در سرنداشت. رویاهایی كه به حقیقت بدل نشدند. همانگونه كه تاریخ برای علی دایی و وحید هاشمیان، دو هموطن دیگرش در بایرن سپری شد.
داستانی فراتر از هزار و یك شب، دوران حضور كریمی در بایرن هرگز تعریف كردنی نیست، اصلا افسانهای نیست؟ این پانصد روز حضور تقریبی برای او تنها یك لطیفه است كه پایان خوش و خرمی ندارد.
او همانند علی بابای داستان هزار و یك شب نیست، یا همانند علاالدین شخصیتی یاریگر ندارد. با وجود همه حقههایش به گنج نمیرسد. او با یك خیال باطل زندگی میكند و همانند قهرمان زن رمان "باد" اثر مارلن هاوس هوفر رفتار میكند.
این بازیكن ایرانی قرار است حداكثر تا تابستان آینده بایرن مونیخ را ترك كند.
شاید هم در این روزها، اگر مونیخیها با باشگاه پیشینش - الاهلی دبی - بتوانند بر سر بازگشت به تفاهم و توافق برسند، مونیخیها مودبترین و خوشبرخوردترین بازیكنانشان را از دست میدهند و در مقابل "وینفرد شفر" سرمربی الاهلی، اگر این انتقال و جابجایی صورت بگیرد، بسیار خرسند و خوشحال خواهد بود.
مارتین هگله، مدیر امور بینالملل بایرن مونیخ میگوید: «نه» ترانسفر علی كریمی هیچ گاه جریانی با پس زمینه تجاری نبود.
هلگه میپرسد: مگر چه میزان پیراهن بایرن به فروش رفت؟ آیا فكر میكنید ما در یك سال و نیم گذشته در ایران فروشی داشتهایم؟
كریمی در ایران ستاره است. او را مارادونای آسیا میخوانند، با این حال شاید هموطنان او به آسانی غرورشان جریحه دار شده باشد. حتی بهترین تلاشهای و عملكردهای او در بایرن هم چندان نمودی نداشت. در سال نخست حضورش در بایرن میشائیل بالاك او را از تركیب خارج كرد و در دومین فصل حضورش كه ماگات سرمربی بایرن، تنها پس از چند هفته زیر فشار بود، نخواست به او فرصت چندانی بدهد و البته این گونه هم شد.
ده نفر بودند كه نامت را در دبی بدون وقفه فریاد میكشیدند: «علی». ده نفر بهتر از هیچ كس است. علی، این یك مثل كهنه است، نمره یك در یك سرزمین بهتر از نفر دوم در یك شهر بودن است.
چندی پیش یك «علی» دیگر مرا مشغول كرده بود، هموطن و همبازی پیشین تو در تیم ملی "علیرضا منصوریان" كه پس از كوشش و حضور در "سنت پائولی" اكنون در تهران بازی میكند.
شخصیتی فوقالعاده، نه به این خاطر كه یك بار به مناسبت تولدم یك قوطی خاویار برایم فرستاد، بلكه به این خاطر كه او طبیعیترین انسان جهانی بود."