آفتابنیوز : همه میدانند این مشکل یک مشکل ریشهای است و حالاحالاها نمیتوان آن را درست کرد و جانی تازه به رگهای فوتبال پایه تزریق کرد.
همه از روند فوتبال حتی در رده بزرگسالان گلایه داریم و این روزها با وجود تهدیدات فیفا و مشکلات اساسنامه باز هم دست از لجبازیها و خودرأییها برنمیداریم و به مشکلات دامن میزنیم، درحال حاضر فوتبال ایران به هیچ وجه دوران خوشی را سپری نمیکند و با این روند قطعاً بهسوی نابودی در حال حرکت است؛ نابودی که با چشمان خود در حال دیدن آن هستیم و به خوبی مشاهده میکنیم که چگونه نسلهای پرانرژی و آیندهساز کشور در حال سوختن و تباه شدن هستند.
وقتی میشنویم کشور ژاپن از حالا برنامهها، بودجه، تفکرات و خیلی چیزهای دیگر خود را منعطف به جام جهانی 2014 کرده است و بهایی که در حال حاضر به تیمهای پایه و بازیکنان پایه خود میدهد به بزرگسالان نمیدهد، تنها میتوانیم سکوت کنیم.
ژاپن از هماکنون به گونهای برنامهریزی کرده است که در جامجهانی 2014 جزو تیمهای برتر جام قرار بگیرد و حداقل در میان 10 تیم اول مسابقات بدرخشد اما کمی این طرفتر در کشورمان به جز داشتن افسوس و اندوه در مورد تیمهای پایه و آینده فوتبال کشور نمیتوان کاری کرد.
در جنگی که مسؤولان برای فوتبال به راه انداختهاند فضایی حاکم شده که حتی نمیتوان به تیمهای بزرگسال فکر کرد چه برسد به تیمهای پایه.
این در حالی است که نسل فوتبال ما در حال سوختن است و بعید به نظر میآید همچون گذشته بتوان در موارد لازم تیمی را برای شرکت در مسابقات جمع و جور کرد.
اینکه فوتبال ما همواره در حال درجا زدن بوده و در چند سال اخیر پیشرفتی نداشته مسألهای است که همگان به آن اعتقاد دارند و میدانند اگر در این سالها نزول نداشتهایم هیچ پیشرفتی هم متوجه فوتبال ما نبوده است.
تمام این مسائل برمیگردد به نداشتن پشتوانه خوب برای تیمهای بزرگسال، وقتی در کشوری تیمهای پایه خوبی نداشته باشند مطمئناً تیمهای بزرگسال هم خوب تغذیه نمیشوند و قطعآً در ادامه آن روند حتی وارد کردن بازیکنان خارجی هم دردی را از آن فوتبال دوا نخواهد کرد.
الگوی بسیار مفید در این زمینه تیمملی پرتغال است، البته نفراتی که تا جام جهانی 2006 آلمان در ترکیب پرتغال به میدان میآمدند و اکنون پس از سالها تلاش و بازی کردن در ردههای مختلف سنی برای پرتغال یا در حال خداحافظی از دنیای فوتبال هستند یا حداقل از تیمملی پرتغال خداحافظی کردهاند؛ بازیکنانی که سالها برای پرتغال درخشیدند و باعث پیشرفت فوتبال پرتغال بودهاند، همانهایی بودند که در رده نوجوانان در کنار یکدیگر قرار گرفتند، تمرین کردند، رشد کردند، در مسابقات مختلف و در بازیهای تدارکاتی بسیار مطلوب شرکت داشتند، به تیمملی جوانان پیوستند، بهترین افتخارات را کسب کردند، به المپیک رفتند و در چند دوره جام جهانی برای تمامی تیمها خطرآفرین و مدعی ظاهر شدند.
هماکنون هم همان تیم شده الگوی فوتبال ژاپن، آنها هم تیمملی نوجوانان خود را با بهترین امکانات حتی بهتر از بزرگسالان آماده کردهاند، در مسابقات آسیایی نوجوانان خوش درخشیدند، همان تیم در مسابقات آسیایی جوانان هم حاضر شد و اتفاقا نتایج بسیار خوبی هم کسب کرد و توانستند هم در جامجهانی نوجوانان و هم جوانان برای ژاپن سهمیه کسب کنند و کاری کنند که تک تک مردم ژاپن به آنان افتخار کنند.
حتی بخش عمدهای از بازیکنان تيمملي امید ژاپن در بازیهای آسیایی دوحه قطر از همان نفرات نوجوانان و جوانان انتخاب شده بودند و حتی حذف زودهنگام ژاپن باعث نشد که دغدغهای برای مردم و فوتبال ژاپن درست شود چرا که آنها تنها به جامجهاني 2014 فکر میکنند و میدانند تیمی که در بازیهای دوحه حذف شد، میتواند با ادامه این روند در آن جام چشم تمام دنیا را به خود خیره کند و برای همین به هیچ وجه دست از حمایتهای همه جانبه خود از فوتبال پایه برنمیدارند.
بیتردید ژاپن با این روند میتواند در مقدماتی المپیک پیشرو هم موفق عمل کند و با روحیه بسیار خوب و انگیزه بالایی که دارد جزو تیمهای راه یافته به المپیک پکن باشد.
تمام این حرفها را گفتیم تا بفهمیم تا چه اندازه از دنیای فوتبال عقب هستیم و تا چه اندازه در خطر انقراض فوتبالی قرار داریم، اینها درد فوتبال ما است، دردی که سالیان سال است هیچ درمانی و یا حتی پزشکی برای درمان آن نیافتهایم و همواره سعی بر آن داشتهایم این ضعف خود را در سایه افتخارآفرینیهای مقطعی تیمهای ملی بزرگسالان پنهان کرده و اصلاً به آن فکر نکنیم.
در چند ماه آینده مسابقات مختلفی برای ردههای مختلف در سطح آسیا پیشرو داریم اما جالب است بدانید در حالی که حتی تک تک حریفان و ساعت و زمان برگزاری مسابقه با آنان مشخص است، هنوز تیمهای ملی نوجوانان و جوانان ما سرمربی ندارند و هیچ برنامهای برای جمع و جور کردن این تیمها حتی در فدراسیون فوتبال هم وجود ندارد.
اما غصه اصلی ما این است که طی سالهای اخیر ایران مربیان داخلی بسیاری را پرورش داده ولی هیچ وقت از آنان در کنار پیشکسوتان باتجربه فوتبال که درد فوتبال را به خوبی میفهمند، استفاده نشده است.
مربیانی که با تمام وجود آرزوی خدمت به ایران را دارند اما همیشه آرزوی آنان در سایه نامهایی که تنها نامشان خارجی است، ولی درک و اطلاعاتشان حتی از داخلیها هم کمتر است گم شده و هیچوقت نتوانستهاند خود و تواناییهایشان را به کسی ثابت کنند.
آنها تشنه خدمت هستند و فوتبال ما نیازمند خدمت. ما میتوانیم در سایه برنامهریزی منظم و بهادادن به فوتبال پایه با استفاده از همین عزیزان دوران و آینده بسیار خوبی را برای فوتبال رقم بزنیم و حتی میتوانیم از تیمهایی همچون ژاپن و پرتغال هم پیشی بگیریم چرا که ما ایرانی هستیم و جایگاه ایرانی بر فراز قلههای ترقی است.
امیدواریم هرچه زودتر ریشه اختلافات در فوتبال ما خشک شود و مسؤولان با همدلی و همفکری برای رسیدن به آرزوهای دیرینه ایرانیان گام بردارند.