آفتابنیوز : سریال دشمنیهای رژیم اشغالگر قدس علیه جمهوری اسلامی ایران، در فصلهای مختلف خود ژانرهای متفاوتی را به نمایش میگذارد. گاهی در ددمنشانهترین صورت خود دانشمندان هستهای و جوانان ایرانی را به ضرب گلوله کینه شهید میکند و گاهی به مضحکترین صورت خود در پروژههای دورقوزآباد رخ مینماید.
ریشههای دشمنی رژیم اسرائیل با نظام جمهوری اسلامی ایران را شاید بتوان در دوران حکومت سابق بهتر جستجو کرد. ایران در دهه چهل و پنجاه خورشیدی مهمترین شریک تجاری و امنیتی در منطقه با رژیمی است که روزانه علیه کشورهای عرب قلدری میکند و هر لحظه که بتواند فاجعههایی از جنس صبرا و شتیلا میآفریند.
رژیم شاه در حالی در خفا و نهان داد وستد سفیر و کنسول با اسراییل دارد که این رژیم در کشتن مردم مسلمان فلسطین به هیچ قطعنامه و هشداری اعتنا نمیکند. ایران درحالی کشاورزی خود را به اسراییل میسپارد و در حالی اسراییل امیدوار تامین نفت خود از سوی ایران است که هر روز شهرکهای بیشتری فلسطینیان بیشتری را از شهر و زندگی خود آواره میکند.
میان این ماه عسل روابط سیاسی-اقتصادی رژیم پهلوی با رژیم اسراییل مردم ایران، اما تصمیم دیگری میگیرند، تصمیمی که ورق را برمی گرداند و این نکاح نامبارک به سه طلاق قطعی منتهی میکند.
از بهمن ۵۷ روابطی نه تنها وجود نخواهد داشت بلکه جمهوری اسلامی ایران تاکید میکند که این رژیم نامشروع نباید ادامه حیات یابد و مسلمانان را قتل عام کند. پارادایم تغییریافته ایران از سوی همه قدرتهای کوچک و بزرگ جهان مورد هجمه قرار میگیرد و رژیم صهیونیسیتی نه تنها تکیه گاه خود در منطقه حساس خاورمیانه را از دست میدهد، بلکه با جمهوری سروکار مییابد که نه قدرت پوشالی او را باور دارد و نه به مشروعیت نامشروع او گردن مینهد.
آشکار است که برای خاموش کردن شعلههای روز قدس و یا هر حرکت ضد اسراییلی هرگونه تلاشی را به کار خواهد برد. در این مسیر هم با شعار «دشمن دشمن من دوست من است» حتی با عربستان و شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس هم پیمانی دوستی خواهد بست.
طوفان اطلاعاتی ایران و توسل رژیم صهیونیستی به داستان سرایی
واقعیت آن است که همزمان با تقویت نهادهای اطلاعاتی و عملیاتی در ایران، رژیم صهیونیستی قدرت بازگشت به فصلهای رعب آفرین ودنائت محور خود در ترور و هک را از دست داده است و چند صباحی است که فارغ از متدهای عقل محور در تعاملات جهانی، گاهی نخست وزیر خود را ماژیک به دست درمجمع عمومی سازمان ملل و در حال نقاشی میبیند و گاهی او را در حال بیان اطلاعات سری از یک قالیشویی در تهران به عنوان مرکز پنهان غنی سازی اورانیوم در ایران!
بررسی تک و پاتک اطلاعاتی میان جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی حکایت از تداوم ناکامی این رژیم در این جنگ نرم دارد. بنیامین نتانیاهو در میان انواع گنبدهای اطلاعاتی و امنیتی خود، جاسوسی در سطح وزیر بازداشت میکند که با ایران همکاری اطلاعاتی داشته است.
این برای نخست وزیری که عادت به اشتراک خیال پردازیهای جاسوسی خود با دنیا دارد قطعا گران خواهد آمد. واکنش نتانیاهو میتواند سخت باشد، اما زمانی که توان این برخورد سخت را ندارد، به داستانهایی قویتر متوسل شده و اعلام میکند: مدیران امنیتی رژیم صهیونیستی برای نظارت بر برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران، تردد دورهای به این کشور دارند.
میان داستان سراییهای نخست وزیر رژیم صهیونیستی، نه باید و نه میتوان تلاش بی پایان این رژیم را برای نفوذ در ایران نادیده و یا حتی دست کم گرفت. نمیتوان فراموش کرد که این رژیم به روزترین امکانات و تجهیزات جاسوسی و نفوذ را از پدرخوانده خود آمریکا دریافت میکند. نمیتوان فراموش کرد که این رژیم با حمایت کاخ سفید و شرکای اروپایی آن و نیز با دلارهای نفتی برخی دست نشاندههای منطقهای آمریکا، در صدد ساخت قدرت و مشروعیتی پوشالی و البته فانتزی است.
این میان موضوعاتی، چون جاسوس ایران در کابینه اسرائیل میتواند این قدرت پوشالی را بیش از هر موضوع دیگری متزلزل نشان دهد. تزلزلی که شاباک (سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) را مجبور کند طی شش ماه کلیه مقامهای سیاسی، امنیتی و اعضای کنست را از حیث ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران تحت بررسیهای چند جانبه اطلاعاتی و امنیتی قرار دهد. این احساس خطری است که یک جمهوری چهل ساله با تکیه صرف بر تواناییهای داخلی توانسته است در یکی از مجهزترین رژیمهای البته نامشروع جهان ایجاد کند.
دستیابی به اطلاعت رمز پیروزی در جنگ نرم
نوع رابطه و نگاه ایران به رژیم صهیونیستی قابل قیاس با هیچ کشور و سرزمینی نیست. ایران اسراییل را نه یک سرزمین و کشور بلکه رژیمی نامشروع میداند. جنگیدن با این دشمن برای اسراییل تمنایی پایان ناپذیر است، اما کیست که نداند ایران کنونی را در زبان هم نمیتوان تهدید نظامی کرد، در عمل که داستان سوایی دارد.
تنها راه باقی مانده جنگ نرم و قدرت جنگیدن در این عرصه است. دستیابی به اطلاعاتی که بتواند در این جنگ پیروزی به بار آورد از اهمیت استراتژیکی برخوردار است و برای این دستیابی، اسراییل به آمریکا و عربستان و برخی وطن فروشان وابسته است. ایران نیز به نیرو و توان داخلی خود. گرچه این نبرد چندان برابر نیست، اما تکرار کامیابی ایران میتواند نتانیاهو را برای نقشههایی دیگر ترغیب کند.
در مقام خیال پردازی، نتانیاهو و اسراییل توان مقابله با تواناییهای خودبنیاد ایران را ندارد، اما این به معنای دست کم گرفتن رژیمی نیست که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای پشتوانه عملیاتی آن هستند. به عکس این میان باید مراقب توطئههای رژیم صهوینیستی در عرصههای مختلف بود.
اقتصاد و فرهنگ دو حوزه مهم از ایران است که برای اثرگذاری بر آنها پایتختهای بسیاری در جهان هم قسم شده اند. رسانههایی که با تمام توان ناامیدی و یاس را پمپاژ میکنند، پروپاگاندایی که سفیدها را سیاه، پیشرفتها را درجا زدن، مشارکت را اجبار و آزادیها را باج، جلوه میدهند، از تل آویو تغذیه میشوند.
نرخ ارز، تولید و صدور نفت، رشد اقتصادی و دیگر پارامترهای اقتصادی ایران با انواع ابزارهای داخلی و خارجی تحت تاثیر قرار میگیرند تا معیشت مردم دشوار شده و اعتماد به نظام کاهش یابد. این همان برنامه ریزی شوم آمریکا و اسراییل و از نوع اتکا به کاستیهای درون است که نباید از آن غفلت کرد.
منبع: خبرگزاری ایرنا