کد خبر: ۵۶۴۵۷
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۰:۴۸

هرس، قیچی میخواهد نه تبر!

آفتاب‌‌نیوز : به طور قطع برنامه نود یکی از پرطرفدارترین و موثرترین برنامه‌های ورزشی سیما بوده است(طبق آمار موجود) که با خوش فکری و سلیقه منحصر به فرد عادل و حمایتهای به جا مسولین مربوطه پدید آمد. برنامه‌ای که روز به روز شاهد شکوفائی و پر بار تر شدنش بودیم با اینکه مثل هر فرایند دیگری خالی از عیب و ایراد نبوده و نخواهد بود.

نود در نزد اذهان عمومی نمره قبولی گرفت و معتبرترین دلیل این ادعا همین بینندگان بی‌شمارش هستند. مگر می‌شود کسی برنامه‌ای را نپسندد اما تا نیمه‌های شب هر دوشنبه شب ،میهمان همیشگیش باشد؟ نقدی که عادل در برنامه خویش در پیش گرفته است کمتر در فوتبال و کلآ ورزش ما سابقه دارد . شما کجا به یاد دارید که تا 10 سال قبل یک داور را اینچنین نقد کنند؟ کاری به غیر فوتبالی‌ها نداریم اما همان کسانی که به فوتبال اعتیاد دارند به غیر از برنامه نود در کدامین بخش سیما می‌توانستند گل‌ها و های‌لایتهای بازی‌های لیگ را به همراه نکات داوریش ببینند؟

بله همین مختصات منحصر به فرد است که نود را از بین تمامی برنامه‌های ورزشی سیمای ما متمایز می‌سازد. چندین سال است که نهال نود در زمین تقریبآ لم یزرع فوتبال ما کاشته شد ، زمینی که متاسفانه خیلی‌ها طاقت دیدن چنین درختی را در آن ندارند اما آن نهال کوچک و نازک امروز به یک درخت تنومند تبدیل شده است، میوه‌های آن آگاهی مردم است از آنچه رخ می‌دهد در فوتبال ما. امروزه وقتی می‌شنوید که فلان داور بازنشسته می‌شود بلافاصله یک تصویر گویا از آن داور در ذهنتان ساخته خواهد شد که پردازشگر این تصویر کسی و چیزی نیست به جز همان شبهای دوشنبه و برنامه معروفش! قضاوت با خود مردم چون آنان هر هفته نقد داور مربوطه را می‌دیدند و با توجه به همان اصل، نقدی منصفانه در مورد دوران فعالیت مرد سیاه پوش خواهند داشت . خب چه چیزی بهتر از این؟

بله نهال نود تبدیل به یک درخت شده است و به طور حتم چنین درخت پر شاخ و برگی احتیاج به هرس دارد هرسی که موجب پر بار تر شدن آن می‌شود و ما دعا می‌کنیم که در نقد این برنامه فقط چنین هرسی صورت بگیرد و خدائی ناکرده شاهد زدن تبر به اوندهایش نباشیم! سرهای بزرگ دردسر‌های بزرگی هم دارند. همان طور که نود در نزد خیلی‌ها با توجه به رک بودنش، دوست داشتنی و عزیز است در طرف مقابل هم نیروهای مخالف متعددی را پیش روی خود دارد، آنانی که وقتی نقد می‌شوند و جوابی در ازای چنین نقدی ندارند به این موضوع بند می‌کنند که عادل اهل فوتبال نیست! 

او یک عکس با لباس ورزشی ندارد و... اما مسئله در این است که طرف حساب آنان عادل نیست بلکه قشر ورزشدوست و آگاه جامعه هستند که عادل نمایندگی آنان را در نقش سخنگو به عهده گرفته است!

بعضآ شاهد مصاحبه‌هایی هستیم که دوستان نقد شده عوض اصلاح خویش مرتب عنوان می‌دارند که با دوربین نود قهر می‌کنیم و یا این موضوع را مطرح می‌سازند که باعث چنین بلبشوئی عادل و برنامه‌اش هستند(!) اما برای یک بار توضیح ندادند که عادل کدام جریان را به وجود آورد؟ تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! آیا درگیری پروین و دایی مسببش نود و عادل بودند؟(گرچه اعتقاد داریم باید چنین برنامه‌هایی با حضور دو جانبه از هر دو طرف دعوا باشد نه اینکه یک نفر تخته گاز برود و تر و خشک را با هم بسوزاند!)

روزهای چندان دوری نبود همان ایامی را عرض می‌کنیم که در کمتر جایی می‌شد از مربی سابق پرسپولیس انتقاد کرد اما برنامه عادل با کارشناسانی از جنس علم و آگاهی (نه آنانی که ثنا گوی همیشگی هستند) خیلی از حقایق را پرده برداری کردند. هنوز آن شعائر که در دار العماره کارگران بر علیه نود سروده می‌شد در گوشمان است ! بله آن روزها سپری شدند اما همان قشر شعارگو امروز شاهد آن هستند که ثمره آن نقدهای سازنده چه بود. تحریم نود و دوربینش یک فرار است ، فرار از واقعیت ، فرار از دانستن مردم.

درخت پر بار نود و و شمشیر بران عادل احتیاج به بازبینی دارند اما باید هرسی هوشمندانه صورت بگیرد. مبادا این شمشیر را کند کنند تا قدرت برندگیش کم شود بلکه باید مسیر شمشیر را هدایت کرد تا در راه درستی به وظیفه‌اش عمل کند.

قدر نود را باید بیشتر از قبل بدانیم چرا که اگر در سال 73 ما دارای چنین برنامه سازنده و آموزنده‌ای بودیم شاید داور ایرانی 12 سال در حسرت سوت زدن داربی نمی‌سوخت! داورانی که بهترین داور قاره شدند اما هرگز در کارنامه‌شان شاه بازی لیگ خودمان وجود نداشت. نود ما را به یاد آن اشکهای عبدالله ویسی می‌اندازد و اگر آن نبود چه کسی می‌فهمید در آن روزگار چه اتفاقی افتاد؟ و نود تنها جائیست که با صراحت اعلام می‌کند فلان مسئول مربوطه تلفنشان را خاموش کرده‌اند تا پاسخگوی ملتی نباشند. نمی‌دانیم اما باز هم دعا می‌کنیم از صراحت و رک بودن نود کاسته نشود تا دل تحریم کنندگانش را به دست آورد! مرگ نود آن روز رخ می‌دهد که شمشیر انتقاد و عینک تیزبینش را بفروشد و در عوض قبای کدخدامنشی و زبان مدیحه سرائی را به جان بخرد.

آقایان برای هرس چنین درختی یک قیچی کافیست مبادا با تبر (خواسته و ناخواسته )ضربه‌هایی به قیمت از دست دادن میلیونها شب بیدار دوشنبه شب، بر او وارد کنید! 

نویسنده: مهدی طاهرخانی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین